پاسخ اجمالی:
بلاذرى در «الأنساب» نوشته: «چون ولید به کوفه آمد، از عبدالله بن مسعود، خزانه دار را گماشته شده بر بیت المال یافت، از او مالى قرض کرد، ابن مسعود نیز به وى قرض داد، سپس آن پول را از او طلب کرد، اما ولید در این زمینه با عثمان نامه نگارى کرد، و عثمان به عبدالله بن مسعود نوشت: «تو تنها خزانه دار ما هستى پس به خاطر مالى که ولید گرفته است متعرّض او نشو». ابن مسعود نیز کلیدها را انداخت و گفت: «من گمان مى کردم خزانه دار مسلمین هستم، و امّا اگر خزانه دار شما هستم احتیاجى به آن ندارم».
پاسخ تفصیلی:
بلاذرى در «الأنساب» نوشته است(1): «چون ولید به کوفه آمد و عبدالله بن مسعود را گماشته شده بر بیت المال یافت، از او مالى قرض کرد ـ حاکمان این کار را مى کردند سپس آنچه را گرفته بودند برمى گرداندند ـ ابن مسعود هر چه او درخواست کرده بود، به وى قرض داد، سپس آن پول را از او طلب کرد، اما ولید در این زمینه با عثمان نامه نگارى کرد، و عثمان به عبدالله بن مسعود نوشت: «إنّما أنت خازن لنا فلا تعرض للولید فیما أخذ من المال»؛ (تو تنها خزانه دار ما هستى پس به خاطر مالى که ولید گرفته است متعرّض او نشو)! پس ابن مسعود کلیدها را انداخت و گفت : من گمان مى کردم خزانه دار مسلمین هستم، و امّا اگر خزانه دار شما هستم احتیاجى به آن ندارم، و بعد از واگذارى کلیدهاى بیت المال، در کوفه اقامت گزید».(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.