پاسخ اجمالی:
مغیره یکی از مشهورترین حیله گران و آلودگان در میان عرب بود. در سال ششم هجرت، به خاطر حفظ جان خود اسلام آورد. او در تحکیم حکومت خلفا کوشید و در حادثه حمله به خانه حضرت زهرا(س) حضور شومی داشت. در زمان خلیفه دوم، والى بصره شد، ولى پس از مدّتى به جرم زنا عزل شد. خلیفه، اجراى حدّ الهى یا حدّاقل تعزیر را نسبت به وى مصلحت ندانست و او را به حکومت کوفه منصوب کرد. در زمان معاویه والی کوفه شد و اولین کسی بود که خلیفه شدن یزید را پیشنهاد داد. او جنایات بسیاری در حق شیعیان حضرت علی(ع) مرتکب شد.
پاسخ تفصیلی:
«مغیره» بنا به تصریح مورّخان، یکى از مشهورترین حیله گران جهان عرب بود(1) و بیشتر عمر خویش را در فسق و فجور سپرى کرده است.(2)
ابن ابى الحدید از استادش ـ مداینى ـ نقل مى کند که «مغیره» در دوران جاهلیّت از زناکارترین مردم بوده است و این عمل زشت را در عهد عمر، زمانى که والى بصره بود، نیز مرتکب شد.(3)
وى با این که تقریباً هفت سال قبل از بعثت متولّد شده بود ولى تا اندکى پیش از صلح حدیبیّه (سال ششم هجرى) مشرک باقى مانده بود. پس از آن نیز، بعد از آن که به قتل و کشتار بى رحمانه اى دست زده بود، به مدینه پناه آورد و جان خود را به حسب ظاهر با اسلام آوردن حفظ کرد، ولى مورد استقبال پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان قرار نگرفت.(4)
«ابن ابى الحدید» در این باره مى نویسد: «وَ کَانَ إِسْلاَمُ الْمُغَیْرَةِ مِنْ غَیْرِ اِعْتِقادِ صَحِیح وَ لاَ إِنَابَة وَ نِیَّة جَمِیلَة»؛ (اسلام آوردن مغیره از روى اعتقاد صحیح و با نیّت صادق نبوده است).(5)
بررسى زندگى سراسر نکبت بار مغیره خود بهترین گواه است که وى هرگز طعم ایمان را نچشیده بود.
در حافظه تاریخ هیچ نقطه روشنى از زندگى وى در محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله) ثبت نشده است، ولى پس از ارتحال پیامبر عظیم الشأن(صلى الله علیه وآله) به سختى در تحکیم حکومت خلفا کوشید، تا جایى که در حادثه یورش به خانه حضرت زهرا(علیها السلام) و به آتش کشیدن آن، حضورى چشمگیر داشت.
امام حسن مجتبى(علیه السلام) در حضور معاویه و سران نابکار بنى امیّه در خطابى به مغیره فرمود:
«أَنْتَ ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) حَتَّى أَدْمَیْتَهَا وَ أَلْقَتْ ما فِی بَطْنِها»؛ (تو همان کسى هستى که حضرت فاطمه(علیها السلام) دختر پیامبر خدا را چنان زدى که بدنش خونین شد و فرزندى را که در رحم داشت، سقط کرد).(6)
وى در زمان خلافت «عمر» به عنوان والى بصره برگزیده شد، ولى پس از مدّتى به جرم زناى محصنه از حکومت آنجا معزول گشت، ولى خلیفه، اجراى حدّ الهى یا حدّاقل تعزیر را نسبت به وى مصلحت ندانست،(7) بلکه به عکس پس از مدّتى او را به حکومت کوفه منصوب کرد; ولى این لکّه ننگ از دامنش پاک نشد.
«ابن ابى الحدید» در این باره مى نویسد: «وَ کَانَ عَلِىٌّ بِعْدَ ذلِکَ یَقُولُ: إِنْ ظَفَرْتُ بِالْمُغَیْرَةِ لاَتْبَعْتُهُ الْحِجَارَةَ»؛ (حضرت على(علیه السلام)مى فرمود: اگر من بر مغیره دست یابم او را سنگسار مى کنم).(8)
امام حسن مجتبى(علیه السلام) در خطابش به «مغیره» در حضور معاویه و جمعى دیگر فرمود:
«أَنْتَ الزّانِی قَدْ وَجَبَ عَلَیْکَ الرَّجْمُ»؛ (تو همان زناکارى هستى که مستحقّ سنگسار شدن مى باشى).(9)
در دوران معاویه، «مغیره» از جایگاه ویژه اى برخوردار شد و مدّت ها ولایت کوفه و اطراف آن را به عهده داشت و هرگز از سبّ و لعن على(علیه السلام) در خطبه هاى نماز جمعه و در حضور جمع، چشم پوشى نمى کرد.
یکى از مصیبت بارترین جنایات مغیره به جوش آوردن دیک طمع معاویه نسبت به طرح ولایت عهدى یزید بوده است که اوّل بار توسّط وى به معاویه پیشنهاد داده شد و بنا به گفته خودش: «پاى معاویه را در رکابى قرار داده ام که جولانگاهش بر امّت محمّد(صلى الله علیه وآله) بسیار طولانى است و رشته کار این امّت را چنان از هم گسستم که دیگر قابل جمع کردن نیست».(10)
«مغیره» در طول حکومت خویش در کوفه جنایات بى شمارى را مرتکب شد و مطابق میل و تأکید معاویه از شکنجه و آزار شیعیان و هواداران امیرمؤمنان(علیه السلام) لحظه اى کوتاه نیامد و در مقابل اعتراض «حُجر بن عدى» ـ مجاهد نستوهى که در راه دفاع از حریم ولایت به شهادت رسید ـ گفته بود:
«اى حُجر! در سرزمینى که من والى آن هستم آشوب به پا مى کنى؟ «إِتَّقِ السُّلْطانَ، إِتَّقِ غَضَبَهُ وَ سَطْوَتَهُ»؛ (از سلطان بترس، از خشم و قدرت او بپرهیز).(11)
ولى «حُجر» على رغم این تهدیدها در دفاع از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) از پاى ننشست و سرانجام در همین راه شربت شهادت نوشید.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.