پاسخ اجمالی:
میرزا بهاء با برداشتن موضوع نجاست، می گوید: خداوند با بخشش و کرم، همه اشیاء را در دریای طهارت وارد کرده. ظاهرا میرزا نمی دانسته که امور تکوینی قابل تغییر و تبدیل نمی باشد و طهارت و نجاست اشیایی مانند سگ و خوک دائمی و همیشگی است. اسلام سیزده قرن پیش در مقام بهداشت و برای صحت و عافیت بشر دستورهایی داده، که امروزه علم و دانش بشر، به برخی از اسرار و حقائق آنها پی برده است.
پاسخ تفصیلی:
جناب "میرزا" موضوع نجاست را به کلی از میان برداشته و تمام اشیاء جهان را در دریای طهارت غوطه ور دیده و به جز عنوان کثافت و ناتمیزی مفهومی برای نجاست قائل نمی شود.
در "اقدس" می گوید: «و کذالک رفع الله حکم دون الطّهارة عن کلّ الاشیاء و عن ملل اخری موهبةً من الله انّه لهو الغفور الکریم قد انغسمت الاشیاء فی البحر الطهارة فی اوّل الرضوان اذ تجلّینا علی من فی الامکان باسمائنا الحسنی و صفاتنا العلیا هذا من فضلی الّذی احاط العالمین»؛ (همچنین خداوند برداشته است حکمی را که بجز طهارت است از تمام اشیاء و از ملتهای دیگر، به خاطر موهبت و بخشش خداوند و او بخشنده و کریم است و همه اشیاء در دریای طهارت فرو رفته اند در اول رضوان بسبب آنچه ما تجلّی کرده ایم باسماء و صفات خودمان بر ممکنات؛ و این فضیلتی است از جانب پروردگار محیط). (1)
جناب "بهاء" از آن غفلت داشته که امور تکوینی قابل تغییر و تبدیل نمی باشد، و طهارت و نجاست اشیاء از نظر فطرت و طبیعت است. سگ و خوک اگر سزاوار انس و تماس هستند، برای همیشه همین طور است و اگر کثیف و پلید باشند، باز همیشگی است، و تبدیل حکم در آنها مانند این است که بگوئیم: حسن اخلاق حمیده، و ناپسند بودن برخی از صفات رذیله، قابل تغییر و تبدیل است و "عبدالبهاء" نیز در مکاتیب اول گفته است: اما اسّ اساس آیین یزدان را تغییر و تبدیلی نبوده و نیست، مثلاً خصائص حمیده و فضائل پسندیده و روش پاکان و کردار برزگواران و رفتار نیکوکاران، از لوازم آیین یزدان است؛ این ابداً تغییر ننموده و نخواهد نمود. (2)
"میرزابهاء" مانند برخی از بیخردان ظاهرپرست که از آب بینی و دهان خود دوری کرده و لی از بول و مدفوع و سگ و خوک پرهیز نمی کنند، دست به غذا نمی زنند ولی خون را می مکند، و از یک ظرف غذا نمی خورند ولی آبجو را به سر می کشند، تمام نجاسات را در آب دریا پاک کرده و حکم طهارت را بر همه پلیدیها جاری ساخته است و در عین حال در "اقدس" می گوید: «والّذی یری فی کسائه وسخٌ انّه لا یصعد دعائه الی الله»؛ (کسی که در لباس او چرکی بود دعای او به سوی خدا بلند نمی شود). (3)
این درحالی است که خداى متعال در قرآن مى فرماید: (خداوند گوشت مردار، خون، گوشت خوک، و گوشت هر حیوانى را که به هنگام ذبح، نام غیر خدا بر آن گفته شود، تحریم کرده است)؛ «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ». (4)
بدون شک، غذاهائى که در آیه فوق تحریم شده، همچون سائر محرمات الهى فلسفه خاصى دارد و با توجه کامل به وضع جسم و جان انسان، با تمام ویژگى هایش تشریع شده است، در روایات اسلامى نیز زیان هاى هر یک مشروحاً آمده، و پیشرفت هاى علمى بشر، پرده از روى آن برداشته است.
مثلاً در کتاب کافى پیرامون گوشت مردار از امام صادق(علیه السلام) چنین مى خوانیم: «أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَمْ یَنَلْ مِنْهَا أَحَدٌ إِلاّ ضَعُفَ بَدَنُهُ، وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ، وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لایَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلاّ فَجْأَةً»؛ (امام بعد از ذکر مقدمه اى در مورد این که تمام این احکام به خاطر مصالح بشر است مى فرماید: اما مردار را هیچ کس از آن نمى خورد، مگر این که بدنش ضعیف و رنجور مى شود، نیروى او را مى کاهد، و نسل را قطع مى کند، و آن کس که به این کار ادامه دهد با سکته و مرگ ناگهانى از دنیا مى رود). (5)
این مفاسد ممکن است به خاطر آن باشد که دستگاه گوارش نمى تواند از مردار، خونِ سالم و زنده بسازد؛ به علاوه مردار کانونى است از انواع میکروب ها، اسلام علاوه بر این که خوردن گوشت مردار را تحریم کرده، آن را نجس هم دانسته تا مسلمانان کاملاً از آن دورى کنند.
خون خوارى، هم زیان جسمى دارد و هم اثر سوء اخلاقى؛ چرا که خون از یکسو ماده کاملاً آماده اى است براى پرورش انواع میکروب ها، و از سوى دیگر، امروز در علم غذاشناسى ثابت شده که غذاها از طریق تأثیر در غده ها و ایجاد هورمون ها در روحیات و اخلاق انسان اثر مى گذارند. از قدیم نیز تأثیر خونخوارى در قساوت و سنگدلى به تجربه رسیده، و حتى ضرب المثل شده است، و لذا در حدیثى مى خوانیم: «آنها که خون مى خورند، آن چنان سنگدل مى شوند که حتى ممکن است دست به قتل پدر و مادر و فرزند خود بزنند!»، (6)
خوردن گوشت خوک نیز در اسلام تحریم شده است، خوک حتى نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را مى خورند، سمبل بى غیرتى است، و حیوانى است کثیف، خوک در امور جنسى فوق العاده بى تفاوت و لا ابالى است و علاوه بر تأثیر غذا در روحیات که از نظر علم ثابت است، تأثیر این غذا در خصوص لاابالى گرى در مسائل جنسى مشهود است.
جاى تعجب است که بعضى با چشم خود مى بینند، از یکسو خوراک خوک نوعاً از کثافات و گاهى از فضولات خودش است و از سوى دیگر براى همه روشن شده که گوشت این حیوان پلید، داراى دو نوع انگل خطرناک به نام کرم «تریشین» و یک نوع «کرم کدو» است، باز هم در استفاده از گوشت آن اصرار می ورزند.
و به این ترتیب، خوردن گوشت خوک مى تواند صفت بى بند و بارى جنسى و بى اعتنائى به مسائل ناموسى را که از خصائص بارز نر این حیوان است، به خورنده آن منتقل کند.
و شاید یکى از علل بى بند و بارى شدید جنسى که در کشورهاى غربى حکومت مى کند، همان تغذیه از گوشت این حیوان آلوده باشد. (7)
و همین طور سایر نجاساتی که در اسلام حکم به حرمت آن شده، هر کدام فلسفه ی خاصّی دارد که در منابع اسلامی به آن اشاره شده اشت.
فرق اسلام با بهائیت این است که: اسلام در سیزده قرن پیش و در محیط عربستان، در مقام بهداشت و آداب زندگی و برای صحت و عافیت و روحانیّت بشر دستورهایی داده است که تازه به برخی از اسرار و حقائق آنها پی برده اند؛ در صورتی که در قاموسهای آن روزف اثری از میکروبهائی که علم امروز از سگ و خوک یا بول و خون کشف کرده است و آن امراض و گرفتاریهائی که از همین نجاسات دامنگیر انسان می شود، نبوده است. ولی "میرزابهاء" پس از روشن و ثابت شدن ضررها و خسارتهای وارده از همین نجاسات می گوید: همه اشیاء در بحر طهارت غوطه ور شده اند؛ زیرا آنها همه مظاهر اسماء و صفات ما هستند. (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.