پاسخ اجمالی:
کتاب مقدس می گوید: که مریم(س) در زمان مصلوب شدن عیسی(ع) در کنار وی حضور داشت. منابع اسلامی می گوید: مریم(س) در حیات عیسی(ع) از دنیا رفت و ایشان خود غسل تعیمد مادر را بر عهده گرفت. باور به صعود مریم به آسمان، نخستین بار در برخی از نگارش های قرن چهارم مشاهده شده و به تدریج در اواخر قرن هشتم مقبولیت عام می یابد. از قرن هفدهم به بعد، در کلیسای غرب فشار زیادی برای تعریف این باور به صورت اصلی ایمانی وجود داشت تا اینکه در سال 1950 پاپ پیوس دوازدهم این باور را جزو اصول ایمانی تعریف کرد.
پاسخ تفصیلی:
کتاب مقدس تنها به بیان این نکته پرداخته است که مریم (علیهاالسلام) در زمان مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) در کنار وی حضور داشت.(1) از اینجا می توان دریافت که مریم تا مدتی پس از مصلوب شدن عیسی (علیه السلام) زنده مانده است.(2) البته این عقیده با اطلاعاتی که در منابع اسلامی است که نشان می دهد مریم (س) در زمان حیات خود از دنیا رفت و عیسی (علیه السلام) خود غسل تعیمد او را بر عهده گرفت(3) تفاوت آشکار دارد.
باور به صعود مریم باکره به آسمان نخستین بار در برخی از نگارش های قرن چهارم مشاهده می شود. در کتابی به نام مراجعت مریم مقدس که آن را به پاپ هیلیاریوس در قرن پنجم نسبت می دهند، 22 سال پس از مرگ عیسی، فرشته ای بر مریم ظاهر می شود و خبر می دهد که پسر تو در آسمان با تخت سلطنت و فرشتگان دربارش به انتظار تست و مریم (علیهاالسلام) میل می کند قبل از صعود به آسمان همه ی رسولان را ملاقات کند. به قدرت عیسی، تمام رسولان سوار بر ابر به حضور مریم (علیهاالسلام) می رسند. بالاخره مریم (س) نیز چون فرزندش به آسمان برده می شود و رسولان مجدداً سوار بر ابر به مکان های خود باز می گردند.(4) به تدریج، در اواخر قرن هشتم و به خصوص به واسطه ی تأثیر آثار یوحنای دمشقی، این باور در کلیسای شرق مقبولیت عام یافت. اما مدت زمان زیادی سپری شد تا این باور در کلیسای غرب نیز مقبولیت عام یابد. در اعصار جدید، یعنی از قرن هفدهم به بعد، در کلیسای غرب فشار زیادی برای تعریف این باور به صورت اصلی ایمانی وجود داشت تا اینکه در سال 1950 پاپ پیوس دوازدهم این باور را جزو اصول ایمانی تعریف کرد. وی اعلام کرد که به کلیسا الهام شده است که مریم (علیهاالسلام) نیز چون مسیح (علیه السلام) به طور یقین با همین بدن به آسمان صعود کرده است.(5) در این فرمان مشخص نمی شود که آیا حضرت مریم (علیهاالسلام) بدون اینکه مرگ را تجربه کرده باشد به آسمان صعود کرده یا اینکه پس از مرگ حیات مجدد یافته و به آسمان صعود کرده است. اکثر عالمان الهی کاتولیک بر این باورند که وی پس از مرگ به آسمان صعود کرده است. آموزه ی صعود مریم باکره نه صرفاً تصدیق رویدادی تاریخی که گفته می شد حقیقت دارد، بلکه بنیان مجموعه ای از باورها در مورد او بود، خصوصاً اینکه او ملکه ی آسمان، شفیع ما و واسطه ی میان ما و خداست. در شورای واتیکانی دوم، آموزه های لقاح مطهر و صعود مریم (علیهاالسلام) به آسمان مجدداً تصدیق شدند. در این شورا، برخی اسقف ها در پی آن بودند که مریم (علیهاالسلام) را نیز در کنار عیسی (علیه السلام) نجات دهنده ی جهان معرفی کنند و اصطلاح «شریک در امر نجات» را به کار بردند. در نهایت، در فصل نهایی سند کلیسا، اگرچه این اصطلاح به کار نرفت، نقش مریم (علیهاالسلام) در امر نجات به روشنی تعریف شد. در این فصل ذکر شد که رضایت خاطر وی برای تجسم عیسی مسیح(ع) ضرورت داشت و وی فعالانه در نجات انسان ها با مسیح (علیه السلام) همکاری دارد. اما مریم (علیها السلام) به هیچ وجه واسطه بودن مسیح (علیه السلام) را کم رنگ نمی کند. بلکه قدرت آن را نشان می دهد.(6)
رسمیت یافتن آموزه ی معراج مریم (علیهاالسلام) از زاویه ی دیگری نیز قابل توجه است. این نظریه می تواند از یک سو پیوندی میان مسیحیت و ادیانی که به الهه ها احترام می گذارند برقرار کند و از سوی دیگر، فمنیست هایی را که به دنبال ارتقای مقام زن، به خدابانوان چشم دوخته اند به خود جلب کند: «او (مریم) چهره ی زنانه ی خدا را آشکار کرد که اگر او نبود کاملاً مردانه ظاهر می شد. روان شناسی به نام کارل گوستاویونگ زمانی نوشت که اعلام عقیده ی صعود مریم (علیهاالسلام) در سال 1950 مهم ترین حادثه در جهان مسیحیت از زمان اصلاحات بود، چون جنس مؤنث را تا مکان امنی در الوهیت مسیحی بالا برد.»(7)،(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.