پاسخ اجمالی:
به اعتقاد مسلمانان، مریم(س) مظهر عصمت و پاکدامنی، صداقت و عبودیت است. پدرش عمران نبی(ع) قبل تولد مریم از دنیا رفت. مادرش او را برای خدمت به خانه خدا گماشت. سرپرستی او بواسطه قرعه به زکریای پیامبر(ع) واگذار شد. پرورش مریم (س) به گونه ای خارق العاده و نیکو بود که خداوند آن را به خود نسبت داده است. زکریا برای مریم(س) مکانی دور از نگاه مردان در معبد ساخته بود تا با فراغت خیال به عبادت بپردازد. خداوند از مریم در محرابش با غذای مخصوص پذیرایی می کرد.
پاسخ تفصیلی:
قرآن و منابع روایی تصویری از مریم (علیهاالسلام) ارائه می کنند که نه با چهره ی مریم (علیهاالسلام) در کتاب مقدس همخوانی کامل دارد و نه با آموزه های کلیسایی منطبق است. به اعتقاد مسلمانان، مریم (علیهاالسلام) قبل از آن که مادر عیسی (علیه السلام) باشد، مظهر عصمت و پیراستگی از گناه، عفاف و پاکدامنی، صداقت و عبودیت است.
می توان بر اساس گزارش های متعدد در منابع اسلامی تصویری ساده اما گویا از زندگی مریم (علیهاالسلام) ارائه کرد:
مریم (علیهاالسلام) دختری از خاندان سلیمان نبی و پدرش عمران بن ماثان از پیامبران خدا بود. عمران و همسرش حنّه (آنّا) سالیانی در حسرت داشتن فرزند بودند. روزی خداوند به عمران وحی کرد که به تو پسری خواهم بخشید که بیماران را شفا می دهد و به اذن من مردگان را زنده می سازد و فرستاده ی من در میان بنی اسرائیل است.(1) خبر تولد فرزندی موعود در منطقه پیچید و انتظار ظهور مسیحا را که در زمان جنگ های یهودیان با دشمنان اوج گرفته بود، قوت بخشید. چون حنّه حمل برداشت، بر اساس وحی خداوند به عمران مطمئن بود که فرزندش همان پسر موعود است. بنابراین، نذر کرد که فرزندش را برای خدمت در معبد وقف کند. نذر کردن مادر می تواند به این معنا باشد که در زمان حمل حنّه، همسرش عمران از دنیا رفته بود.
هنگام وضع حمل حنّه فرا رسید اما بر خلاف انتظار، طفل را دختر یافت. تا آن زمان نمی دانست که بشارت به تولد عیسی (علیه السلام) ضرورتاً به معنای تحقق آن در فرزند بلاوسطه اش نیست. او نمی دانست که اراده ی خدا بر این تعلق گرفته است که قدرت خود را در تولد عیسی (علیه السلام) از دختری پاک و شوهر ندیده نشان دهد. قرآن تعجب و حسرت حنّه را پس از تولد طفل به تصویر کشیده است:
«إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالأُنْثى وَ إِنِّی سَمَّیتُها مَرْیمَ وَ إِنِّی أُعیذُها بِکَ وَ ذُرِّیتَها مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ»(2)
؛ ((به یاد آورید) هنگامى را که همسر «عمران» گفت: «پروردگارا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «مُحَرَّر» باشد (و آزاد براى خدمت خانه تو). از من بپذیر، که تو شنوا و دانایى. ولى هنگامى که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «پروردگارا! من او را دختر آوردم ـ و خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود ـ و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمى تواند وظیفه خدمتگزارى خانه خدا را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسه هاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مى دهم.)
گروهی از منتظران ظهور مسیح (علیه السلام) پس از مشاهده این دختر وعده ی خدا به عمران را تکذیب کردند و گروهی مؤمن انتظار تحقق وعده ی خدا را برگزیدند.(3) اما تأسّف حنّه از دختر بودن طفل به این دلیل بود که تا آن زمان سابقه نداشت دختری برای خدمت در معبد برگزیده شود. بنابراین، گمان می کرد که نمی تواند به نذر خود جامعه ی عمل بپوشاند اما اراده ی خداوند بر آن بود که مریم (علیهاالسلام) را به حضور بپذیرد.(4) حنّه نام طفل را مریم (علیهاالسلام) گذاشت. نام مریم (علیهاالسلام) در میان بنی اسرائیل نامی نو و ناآشنا نبود. پیش از این خواهر موسی (علیه السلام) و هارون (علیه السلام)، دو پیامبر بزرگ خدا، را هم مریم (علیهاالسلام) نام گذاشته بودند.(5) حنّه تصمیم گرفت دخترش را برای خدمت در معبد برای وفای به نذر آماده سازد. شاید حضور زکریای پیامبر (علیه السلام) عامل مهمی در جلب رضایت کاهنان معبد برای خدمتگزاری وی بود. از آنجا که پدر طفل از دنیا رفته بود، حنّه فرزندش را به معبد آورد و کفالتش را به کاهنان معبد و پیامبران سپرد.
بزرگان قوم که احترام ویژه ای برای عمران پیامبر قائل بودند و احتمالاً آثار بزرگی را در چهره ی مریم (علیهاالسلام) می دیدند، داوطلب کفالت او شدند. هر یک از آنان می خواست افتخار کفالتش را خود به دست آورد. به ناچار راه قرعه را برگزیدند و زکریای سالخورده که از خویشاوندان مریم (علیهاالسلام) بود(6) و در مقام و منزلت بر دیگران برتری داشت، برگزیده شد.
«ذالِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ نُوحیهِ إِلَیکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ یلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیهُمْ یکْفُلُ مَرْیمَ وَ ما کُنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ یخْتَصِمُونَ»(7)
؛ (اى پیامبر این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعه کشى به آب) مى افکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستى مریم را عهده دار شود و (نیز) به هنگامى که (علماى بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى).
پرورش مریم (علیهاالسلام) به گونه ای خارق العاده و نیکو بود که خداوند آن را به خود نسبت داده است و این نکته نشانی است بر آن که مریم (س) در نگاه قرآن از شخصیت های برگزیده در تاریخ زنان است:
«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُول حَسَن وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیا»(8)
؛ (خداوند، او (مریم )را به طرز نیکویى پذیرفت و به طرز شایسته اى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد) و سرپرستى او را به «زکریا» سپرد). زکریا برای مریم (علیهاالسلام) مکانی مخصوص و دور از نگاه مردان در معبد ساخته بود تا با فراغت خیال به عبادت بپردازد. اما مدتی بود که هرگاه به سراغ مریم (علیهاالسلام) می رفت میوه های زمستانی را در تابستان و میوه های تابستانی را در زمستان نزد مریم (س) می یافت. روزی با تعجب از وی پرسید: مریم این میوه ها از کجا برایت می رسد؟ پاسخ مریم (علیهاالسلام) چنان زکریای سالخورده را گداخت که دعای زکریا برای برخورداری از ذریه ای پاک به اجابت رسید و خداوند یحیی را به وی ارزانی داشت:
«کُلَّمادَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِساب * هُنالِکَ دَعا زَکَرِیا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ»(9)
؛ (هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد، غذاى مخصوصى در کنار او مى دید. پس از او پرسید: «اى مریم! این روزى از کجا نصیب تو شده؟!» گفت: «این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد. آن جا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و گفت: «پروردگارا! از سوى خود، فرزند پاکیزه اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى شنوى.)(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.