پاسخ اجمالی:
آیه 77 سوره یس مى گوید: «آیا انسان نمى داند که ما او را از نطفه آفریدیم، و او آن چنان نیرومند و صاحب قدرت و نطق شد، که حتى به مجادله در برابر پروردگارش برخاست؟» و به این ترتیب، گذشته ناچیز انسان و قدرت خدا را درجان بخشیدن به قطره ای آب مجسم مى کند تا این انسان مغرور و از خود راضى، کمى در اندیشه فرو برود و دست از غرور بردارد.
پاسخ تفصیلی:
با اندکى تأمل درآیه 77 سوره «یس» پاسخ این سؤال روشن مى شود، گویا خداوند دست انسان را مى گیرد و به آغاز حیات خودش، در آن روز که نطفه بى ارزشى بیش نبود، مى برد، و او را به اندیشه وا مى دارد، مى گوید: (آیا انسان نمى داند که ما او را از نطفه آفریدیم، و او آن چنان قوى و نیرومند و صاحب قدرت و شعور و نطق شد، که حتى به مجادله در برابر پروردگارش برخاست و مخاصمه کننده آشکارى شد؟!)؛ «أَ وَ لَمْ یَرَ الإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَة فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ». (1)
چه تعبیر زنده و گویائى؟ نخست، روى عنوان انسان تکیه مى کند یعنى هر انسانى با هر اعتقاد و مکتبى، و هر مقدار دانشى، مى تواند این حقیقت را دریابد.
سپس، سخن از «نطفه» مى گوید که در لغت در اصل به معنى آب ناچیز و بى ارزش است، تا این انسان مغرور و از خود راضى، کمى در اندیشه فرو برود و بداند روز اول چه بود؟ و تازه تمام این قطره آب ناچیز، مبدأ نشو و نماى او نبوده بلکه سلول زنده بسیار کوچکى که با چشم دیده نمى شود، از میان هزاران سلول که در آن قطره آب شناور بودند با سلول زنده بسیار کوچکى که در رحم زن قرار داشت با هم ترکیب شدند، و انسان از آن موجود ذره بینى پا به عرصه هستى گذاشت!
مراحل تکامل را یکى بعد از دیگرى پیمود که شش مرحله آن طبق گفته قرآن در اوائل سوره «مؤمنون» در درون رحم مى باشد (مرحله نطفه، سپس علقه، بعد مضغه، و بعد از آن ظاهر شدن استخوانها، سپس پوشیده شدن استخوانها از گوشت، و سرانجام پیدایش روح یعنى حس و حرکت).
بعد از تولد که نوزادى بسیار ضعیف و ناتوان بود، مراحل تکامل را نیز به سرعت پشت سر گذاشت، تا به سر حد بلوغ و رشد جسمانى و عقلانى رسید.
آرى، این موجود ضعیف و ناتوان آن چنان قوى و نیرومند شد که به خود اجازه داد، به پرخاشگرى در برابر دعوت «اللّه» برخیزد، و گذشته و آینده خویش را به دست فراموشى بسپارد، و مصداق روشن «خَصِیمٌ مُبِین» شود.
این کار، جز از انسانى که عقل و فکر و شعور و استقلال اراده و اختیار و قدرت دارد، ساخته نیست (و مى دانیم مهمترین مسأله در زندگى انسان سخن گفتن است، و سخنانى که محتواى آن قبلاً در اندیشه حاضر مى شود، پس از آن در قالب جمله ها قرار مى گیرد، و مانند گلوله هائى که مسلسل وار به هدف شلیک مى شود، از مخارج دهان بیرون مى پرد، و این کارى است که از هیچ جاندارى جز انسان حاصل نمى شود.
و به این ترتیب، قدرت نمائى خدا را در این نیروى عظیمى که به قطره آب ناچیزى داده، مجسم مى کند. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.