پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره لزوم عبرت گرفتن از امّت هاى پيشين می فرماید: «از آنچه به امّت هاى مستكبر پيشين از عذاب خدا و مجازات هاى او رسيد عبرت گيريد، و از قبرهاى آنها و خوابگاهشان در زير خاك پند گيريد و به خدا از آثار شوم كبر پناه بريد، آن گونه كه از بلاهاي روزگار به او پناه مى بريد، اگر خدا به كسى از بندگانش اجازه تكبّر ورزيدن مى داد، اول اجازه آن را به پيامبران و اولياى خاصّش مي داد؛ ولى خدا، كبر ورزيدن را براى آنها منفور شمرد و تواضع را براى آنان پسنديد، به اين دليل آنها گونه هاى خود را بر زمين مى نهادند، و صورت ها را به خاك مى ساييدند و مثل مستضعفان ساده مى زيستند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 192 «نهج البلاغه»، دست همه مخاطبان را گرفته و به اعماق تاريخ گذشته مى برد و سرگذشت امّت هاى مستكبر و سردمداران كبر و غرور را در آزمايشگاه بزرگ تاريخ به آنها نشان داده و مى فرمايد: (از آنچه به امّت هاى مستكبر پيشين از عذاب خدا و كيفرها و مجازات هاى او رسيد عبرت بگيريد)؛ «فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْاُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللهِ وَ صَوْلَاتِهِ(1)، وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ(2)».
گروهى همچون فرعون و فرعونيان را در ميان امواج خروشان آب غرق كرد و بدن هاى بى جان آنها طعمه ماهيان دريا شد. گروهى را با زلزله هاى شديد و كوبنده و سپس بارانى از سنگ به ديار عدم يا به اعماق زمين فرستاد و شهرهاى آنها چنان زير و رو شد كه جز تلّ خاكى باقى نماند؛ همانند قوم لوط، و گروهى را با طوفان چنان در هم شكست كه افراد قوى پيكر آنها در برابر تندباد همچون پر كاه به هر سو پرتاب مى شدند مانند قوم عاد، و گروهى را گرفتار صاعقه ها كرد كه در يك چشم بر هم زدن بيش از خاكسترى از آنها باقى نمانده بود، همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «فَكُلَّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْاَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَّنْ أَغْرَقْنَا وَ مَا كَانَ اللهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(3)؛ (ما هر يك از آنان را به گناهشان گرفتيم [و مجازات كرديم] بر بعضى از آنها طوفانى از سنگريزه فرستاديم و بعضى از آنان را صيحه [مرگبار آسمانى] فرو گرفت و بعضى ديگر را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم، خداوند هرگز به آنها ستم نكرد آنها خودشان بر خويشتن ستم كردند).
سپس مى فرمايد: (و از قبرهاى آنها و خوابگاهشان در زير خاك پند گيريد و به خدا از آثار شوم كبر پناه بريد، آن گونه كه از بلاها و مشكلات روزگار به او پناه مى بريد)؛ «وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِي(4)خُدُودِهِمْ، وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ(5)، وَ اسْتَعِيذُوا بِاللهِ مِنْ لَوَاقِحِ(6) الْكِبْرِ، كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ».
به نظر مى رسد كه اين سه دستوري كه امام(عليه السلام) بيان فرمود: «فَاعْتَبِرُوا» و «اتَّعِظُوا» و «اسْتَعِيذُوا» (عبرت بگيريد، پند بياموزيد و به خدا پناه ببريد) مراحل سه گانه اى است كه انسانِ آگاه در پيمودن راه حق به هنگام مطالعه حالات پيشينيان در پيش دارد: نخست از سرنوشت پيشينيان كه آن همه نعمت و قدرت و عزّت داشتند و بر اثر كبر و غرور در گرداب هلاكت فرو رفتند و مقايسه وضع خود با آنان بيدار مى شود، سپس درس ها و پندهايى از تاريخ زندگى و مرگ آنها مى آموزد و سرانجام به خدا پناه مى برد كه گرفتار كبر و غرور نشود.
جمله «كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ»؛ اشاره به اين است كه آثار شوم كبر از حوادث دردناكى، همچون زلزله ها و طوفان ها و حوادث دردناك طبيعى، كمتر نيست.
سپس اين معلّم بزرگ آسمانى براى ايجاد نفرت هر چه بيشتر در دل ها نسبت به كبر و غرور از راه ديگرى وارد مى شود و مى فرمايد: (اگر خدا به كسى از بندگانش اجازه تكبّر ورزيدن مى داد، نخست اجازه آن را به پيامبران و اولياى خاصّش داده بود؛ ولى خداوند سبحان، كبر ورزيدن را براى آنها منفور شمرد و تواضع و فروتنى را براى آنان پسنديد، به همين دليل آنها گونه هاى خود را [در پيشگاه او] بر زمين مى نهادند، و صورت ها را به خاك مى ساييدند؛ پر و بال خويش را براى مؤمنان فرو مى نهادند و همچون مستضعفان ساده مى زيستند)؛ «فَلَوْ رَخَّصَ اللهُ فِي الْكِبْرِ لاَِحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ؛ وَ لكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ، وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْاَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَ عَفَّرُوا(7) فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ، وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ».
ممكن است جمعى از مستكبران چنين پندارند كه اظهار تكبّر نشانه شخصيّت است و اين موهبتى از مواهب الهى است. امام(عليه السلام) در جمله بالا مى فرمايد: اگر اين كار، كار خوبى بود و نعمت و كرامت محسوب مى شد خداوند قبل از هر كس براى انبياء و اولياء مجاز مى شمرد؛ در حالى كه كاملا بر عكس است؛ كبر و غرور را صفتى نفرت انگيز به آنها معرفى كرده و تواضع را همچون تاجِ افتخار بر سر آنها نهاده است. به همين دليل هم در پيشگاه خدا خاضع بودند و صورت بر خاك مى نهادند و هم در برابر مؤمنان اظهار فروتنى مى كردند.
جمله «وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ» كنايه لطيفى از تواضع است؛ زيرا مرغ هنگامى كه مى خواهد به جوجه هاى خود محبّتى آميخته با تواضع داشته باشد، پر و بال خود را فرو مى نهد و جوجه ها را زير بال و پر خود مى گيرد.
جمله «وَ كانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ» در اينجا به معناى ضعف و ناتوانى نيست؛ بلكه به اين معناست كه خود را در شكل گروه هاى ضعيف جامعه در مى آوردند و زندگانى همچون زندگانى آنها داشتند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.