عدل الهی و مساله «حسن و قبح عقلی، و شرعی»

منظور از «حسن قبح عقلی» و «حسن و قبح شرعی» چیست؟ چه ارتباطی بین این دو با مساله «عدل الهی» وجود دارد؟

«حسن و قبح عقلی» به معنای اینست که عقل بطور مستقل نیکو بودن عدل و بد بودن ظلم را درک می کند. «حسن و قبح شرعی» نیز به معنای اینست که تنها راه تشخیص نیکی ها و بدی ها نقل شارع است. پیروان «حسن و قبح عقلی» معتقدند که با انکار آن، اثبات مسائلی مثل توحيد و وجود خدا و حقانیّت بعثت انبياء امکان پذیر نیست. یکی از راه های اثبات صفت «عدل» برای خدا و نفی صفت «ظلم» از او نیز، توجه به همین موضوع «حسن و قبح عقلی» است؛ بدین بیان که وقتی عقل تشخیص می دهد که کاری ظالمانه است، آن را از خداوند منتفی می داند.

مسائل قابل درک با وجدان و فطرت

با فطرت و وجدان چه مسائلی را می توان درک کرد؟

آگاهى هاى برخواسته از فطرت و وجدان شاخه هاى مختلفى دارد كه عمده آن چهار شاخه زير است، و جالب اين كه آياتى که در قرآن آمده است بر آن ها دلالت دارد: 1- درك حسن و قبح و زيبايى ها و زشتى هاى اخلاقى. 2- درك بديهيات عقلى كه پايه استدلال هاى نظرى است. 3- فطرت مذهبى که يك سلسله مسائل عقيدتى را بدون نياز به معلّم و استاد مى داند. 4- محكمه وجدان در درون وجود انسان که دادگاهى عجيب است و مى توان آن را قيامت صغرى ناميد.

ابراهیم(ع) و خدا خواندن اجرام آسمانی!

اینکه ابراهیم(علیه السلام) به خورشید و ماه و ستاره اشاره مى کند و مى گوید این خداى من است چه توجیهى دارد؟

درباره این که چگونه ابراهیم(ع)، به ستاره مى گوید: «این خداى من است»، دو تفسیر وجود دارد: 1- ابراهیم(ع) مى خواست از طریق استدلالات روشن عقلى به مرحله «حق الیقین» برسد و هنگامى که مى گوید: «هذا رَبِّى»، به عنوان یک خبر قطعى نیست، بلکه به عنوان یک فرض و احتمال براى تفکر و اندیشیدن است. 2- ابراهیم(ع) این سخن را به هنگام گفتگو با ستاره پرستان و خورشید پرستان بیان کرد و منظورش این بود که: «به اعتقاد شما این خداى من است». و یا این که: آن را به عنوان استفهام گفت: «آیا این خداى من است؟».

دیدگاه فلاسفه درباره منبع شناخت بودن ادراکات عقلی

دیدگاه فلاسفه در مورد ارزش ادارکات عقلی چیست؟

غالب فلاسفه، ادراكات عقلى را به عنوان منبع معرفت به رسمیت شناخته اند. امّا فلاسفه حسّى ادراكات عقلى را به كلّى از درجه اعتبار ساقط دانسته اند؛ آنها به امکان اشتباه در ادراکات عقلی استدلال کرده اند. در جواب باید گفت: اولا: باید ادراكات بديهى را از نظرى جدا كرد؛ خطاها مربوط به قسمت بديهى نيست. ثانیا: در امور استدلالى نيز اگر ميزان دقيقى به كار رود خطا رخ نمى دهد. ثالثاً: وقتى سخن از خطا مى گوييم، یعنی واقعيّت هايى را پذيرفته ايم كه با توجّه به آنها مى توان پى برد كه فلان عقيده خطا است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338