جسمِ فانى انسان و حيات جاودانه؟!

در معاد جسمانی چگونه جسم فانىِ انسان، قابلیّت حيات جاودانه را پیدا می کند؟

آخرت، سراى جاويدان است و آيات خلود، دليل روشنى بر اين جاودانگى مى باشد؛ در حالى كه جسم مادى هر چه باشد كهنه و فرسوده مى شود و سرانجام مى پوسد و از بين مى رود. اگر معاد، جسمانى باشد اين تضاد به وجود مى آيد كه «فناء» در عالم «بقاء» راه يابد. جواب اين سؤال چندان پيچيده نيست؛ زيرا در اينكه طبيعت جسم فنا و فرسودگى و پوسيدگى است سخنى نيست؛ ولى اين در صورتى است كه از بيرون وجودش مرتباً امدادى به آن نرسد، اما اگر امدادهاى الهى از برون شامل حال جسم گردد مى تواند آن را براى هميشه تازه و نو كند.

جهان رو به پیری

آیا این فرضیه که جهان بر اثر تجزیه رو به نابودی است و در نهایت به سکون و عدم تبدیل می گردد درست است؟

ازليت و ابديت اين جهان كنونى مفهومى ندارد، جهان مادى حتماً آغازى دارد و بر خلاف تصور بعضى، طول عمر آن به بى نهايت نمى پيوندد، زيرا اگر بى نهايت سال بر عمر آن گذشته بود، بايد بى نهايت سال پيش تمامى اتم هاى آن تجزيه و تبديل به انرژى شده باشند. تمام مشاهدات موجود نشان مى دهد كه جهان رو به «فرسودگى» مى رود، زيرا مى دانيم جهان از اتم ها تشكيل شده و اتم هاى جهان همه بدون استثناء در حال تجزيه اند.

حادث یا قدیم بودن عالم مادّه

بر اساس دیدگاه فلاسفه عالم هستی حادث است، یا قدیم؟

عالم مادّه حادث است، چون برهان حرکت و سکون مى گوید جهان مادّه دائماً در معرض حرکت و سکون است و حرکت و سکون از«امور حادث» است و چیزى که معروض حوادث است حادث مى باشد. دلیل علمى حادث بودن عالم، مدام در حال فرسودگى و«آنتروپى» بودن آن است. این فرسودگى یعنی اینکه جهان مادّه پایان و سرانجامى دارد و هنگامى که قبول کنیم پایانى دارد، باید قبول کنیم آغازى هم داشته. بنابراین عالم حادث است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

ألاَ مَن ظَلَمَ أجِيراً اُجْرتَهُ فلَعنةُ اللهِ علَيهِ

هان! نفرين خدا بر کسى که مزد مزدبَرى را کامل نپردازد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38