تجویز «تنبيه بدنی زن» دليلی بر تأثير قرآن از فرهنگ جاهلی!

آيا مي توان جواز «تنبيه بدنی زن» را دليلي بر تأثيرپذيری قرآن از فرهنگ جاهليت دانست؟!

جواز «تنبيه بدني زن» نشانه تأثير قرآن از فرهنگ جاهليت نيست. اسلام براي مقابله با رسوم غلط جاهلي مثل تنبيه بدني زن در ابتدا با ايشان همنوا مي شد، و در مسير اين همراهى، ساز ملايمت و خشونت گريزى را در خاطر آنها می‌دميد تا دلهايشان رام شود و راه درست را دريابند، و كم كم از آن زشتكارى‌ها دست بردارند. ضمن اینکه مراد از تنبيه بدني زن، زدنى است كه سخت و دردآور نباشد.
در روایات دینی از زدن زنان چنان به سختى نهى و منع شده است كه تخلف كننده را از دايره نيكان امت بيرون شمرده جزو شرارالناس مى شمارد. همچنین سفارش هاى اكيد نسبت به زن و پاسداشت حرمت او و جانبدارى از او با بذل توجه و مهربانى و رأفت و رحمت و به دور از خشونت و شدت و حتى سختگيرى درباره اشتباهات و كوتاهى هاى او شده است.

معنی «حد» و «تعزير»

«حد» و «تعزير» در فقه اسلامی به چه معناست؟

«حدّ» در لغت به معنى «منع» است و در عبارات فقها به معنى مجازات مخصوصى است كه به خاطر ارتكاب بعضى از گناهان در مورد مكلّفين اجرا مى شود. امّا «تعزير» در لغت به معنى «تأديب» و گاه به معنى «يارى كردن» و «منع نمودن» آمده است، و در اصطلاح شرعى، مجازاتی است كه اندازه معيّنى در شرع براى آن ذكر نشده و بسته به راى قاضى است كه با توجه به ميزان جرم و مقدار تحمّل مجرم درباره او اجرا مى شود. بنابراين فرق «حدّ» و «تعزير» در اين است كه حدّ، مجازات معين و ثابتى است، ولى تعزير غالباً نامعيّن است.

معنای لغوی کلمه «تعزیر»

لغت شناسان چه معنایی برای «تعزیر» بیان نموده اند؟

لغويّين در تفسير كلمه «تعزير» سه گروه اند؛ برخی همچون «راغب» می گویند این کلمه چند معنی دارد که همه به یکی بر می گردد و آن «نصرت همراه با احترام» است. برخی همچون «علاّمه مصطفوى» می گویند فقط یک معنی دارد و آن «دفاع به همراه تقويت نمودن است». و برخی هم مانند «ابن فارس» می گویند چند معنی مستقل دارد از جمله «بزرگداشت» و «تأديب» و ...

نظر «ابن زهره(ره)» و «ابن ادریس(ره)» در باره «تعزیر»

ابن زهره و ابن ادریس(رحمهما الله) چه تعریفی برای «تعزیر» بیان نموده اند؟

«ابن زهره» از قدماى فقهاى شيعه مى گويد: «انجام هر كار زشتى و ترك هر واجبى كه حدّ شرعى خاصّى ندارد، يا حدّ شرعى دارد ولى شرايط آن جمع نيست، تعزير دارد». همچنین «ابن ادريس» از فقهاى عاليقدرِ پس از عصر شيخ طوسى، مى گويد: «تعزير نوعى تأديب است كه خداى سبحان آن را براى جلوگيرى گنهكار از تكرار گناه، و ديگران از آلوده شدن به آن، وضع كرده است، و تمام كسانى كه واجبى را ترك مى كنند، يا مرتكب حرامى مى شوند كه حدّ شرعى ندارد، مستوجب تعزير هستند».

ادله قائلین به مصادیق عمومی «تعزیر»

فقهایی که مصداق تعزیر را اعم از تازیانه و مجازاتهای دیگر می دانند برای نظر خود چه دلائلی می آورند؟

قراينی در دست داريم كه تعزير را به هر گونه مجازاتى تفسير مى كند. یکی از آن قراین كلمات اهل لغت است؛ كارشناسان لغت تصريح كردند كه تعزير، ردع و منع و تأديب است، و تازيانه و شلاّق، مصداق روشن و فرد واضح آن مى باشد. بلكه اگر كلمه تعزير را به معناى «نصرت» نيز بگيريم آن هم به «منع» باز مى گردد، كه نصرت نيز نوعى منع دشمن از ظلم و ستم مى باشد. با تفكّر و انديشه در كلمات لغويّين شكّ و ترديدى باقى نمى ماند كه تعزير منحصر در تازيانه نيست، بلكه شامل هر نوع مجازاتى مى شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

مَن عَمَّر دارَ إقامتِهِ فَهُوَ العاقلُ

کسى که خانه ماندگارى خود را آباد سازد، خردمند است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 54