پاسخ اجمالی:
لغويّين در تفسير كلمه «تعزير» سه گروه اند؛ برخی همچون «راغب» می گویند این کلمه چند معنی دارد که همه به یکی بر می گردد و آن «نصرت همراه با احترام» است. برخی همچون «علاّمه مصطفوى» می گویند فقط یک معنی دارد و آن «دفاع به همراه تقويت نمودن است». و برخی هم مانند «ابن فارس» می گویند چند معنی مستقل دارد از جمله «بزرگداشت» و «تأديب» و ...
پاسخ تفصیلی:
همان گونه كه مردم بايد در مسائل شرعى، طبق نظريّات كارشناسان دينى و مراجع تقليد عمل كنند، بدیهی است علماى دين نيز در موضوعاتى كه تخصّص ندارند نظريّات آگاهان آن امور را مى پذيرند. بدين جهت براى پى بردن به معناى واژه تعزير، پاى سخن دانشمندان لغت شناس مى نشينيم.
1ـ راغب اصفهانى(1)، استاد و متخصّص لغت، تعزير را چنين تفسير مى نمايد:
«التَّعْزِيرُ النُّصْرَةَ مَعَ التَّعْظِيمِ، قَالَ (وَ تُعَزِّرُوهُ ـ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ) وَ التَّعْزِيرُ ضَرَبَ دُونَ الْحَدِّ. وَ ذَلِكَ يَرْجِعُ الَىَّ الاول فَانٍ ذَلِكَ تَأْدِيبُ وَ التَّأْدِيبِ نُصْرَةِ مَا. لكِنِ الاول نُصْرَةِ بقمع مَا يَضُرُّهُ عَنْهُ، وَ الثَّانِى نُصْرَةِ بقمعه عَمَّا يَضُرُّهُ. فَمَنْ قَمِعَتْهُ عَمَّا يَضُرُّهُ فَقَدْ نُصْرَتِهِ وَ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ قال(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَل): اُنْصُر اَخاكَ ظالِماً وَ مَظْلُوماً، قالَ: اَنْصُرُهُ مَظْلُوماً فَكَيْفَ اَنْصُرُهُ ظالِماً؟ فَقال: كُفَّهُ عَنِ الظُّلْمِ...»(2)؛ (تعزير يارى و نصرت همراه با احترام است... و معناى ديگر آن، مجازات كمتر از حدود شرعى است. البتّه معناى دوم نيز به معناى اوّل باز مى گردد؛ زيرا آن هم تأديب همراه با نوعى نصرت و يارى است. بر همین اساس معنای سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «برادرت را یاری کن چه ظالم باشد و چه مظلوم» روشن می شود، تفاوت اين دو معنى در اين است كه در معناى اوّل با قطع آنچه او را مى آزارد كمكش مى كنيم، و در معنى دوم با قطع آزارهاى او از مردم، به كمكش مى شتابيم. روايت مذكور اشاره به معناى دوم دارد).
از كلام راغب استفاده مى شود كه تعزير داراى سه معنى است: الف) نصرت و يارى رساندن، ب) تأديب، ج) ضرب و زدن، و همچنين برداشت می شود كه معنى سوم به معنى دوم، و معنى دوم به معنى اوّل بازمى گردد.
2ـ ابن منظور اندلسى(3)، از ديگر دانشمندان علم لغت، تعزير را چنين تفسير مى كند:
«العزر اللَّوْمِ ... وَ العزر وَ التَّعْزِيرُ ضَرَبَ دُونَ الْحَدِّ، لمنعه الجانى مِنَ الْمُعَاوَدَةِ وَ ردعه المعصيته ... وَ العزر النَّصْرَ بِالسَّيْفِ ... وَ أَصْلُ التَّعْزِيرُ الْمَنْعِ وَ الرَّدِّ، فَكَانَ مِنْ نُصْرَتِهِ قَدْ رُدِدْتُ عَنْهُ أَعْدَائِهِ، وَ مَنَعْتَهُمْ عَنْ أَذَاهُ، وَ لِهَذَا قِيلَ لِلتَّأْدِيبِ الَّذِى هُوَ دُونَ الْحَدِّ تَعْزِيرُ، لانه يَمْنَعُ الجانى انَّ يُعَاوِدَ الذَّنْبِ»(4)؛ (ريشه اصلى تعزير به معنى سرزنش و ملامت كردن است... همان گونه كه ريشه اصلى آن به معناى تازيانه كمتر از حدّ شرعى نيز مى باشد، و علّت اين كه آن را تعزير ناميده اند اين است كه گنهكار را از تكرار آن باز مى دارد، و مانع انجام دوباره گناه مى گردد... اين واژه در يارى رساندن با شمشير نيز به كار رفته است... ولى اصل تعزير منع كردن و بازداشتن است، زيرا كسى را كه كمك مى كنى گويا دشمنانش را از او بازداشته، و مانع آزار و اذيّت آنها گشته اى، و بدين جهت است كه به تأديب كمتر از حدّ شرعى تعزير گفته مى شود؛ زيرا مانع تكرار آن گناه توسّط جانى مى گردد).
3ـ ابن اثير(5) كه از قديمى ترين كارشناسان لغت عرب است، مى گويد: «أَصْلُ التَّعْزِيرُ الْمَنْعِ وَ الرَّدِّ؛ فَكَأَنَّ مِنْ نُصْرَتِهِ قَدْ رُدِدْتُ عَنْهُ أَعْدَائِهِ، وَ مَنَعْتَهُمْ مِنْ أَذَاهُ، وَ لِهَذَا قِيلَ لِلتَّأْدِيبِ الَّذِى هُوَ دُونَ الْحَدِّ تَعْزِيرُ، لِأَنَّهُ يَمْنَعُ الجانى انَّ يُعَاوِدَ الذَّنْبِ».(6) عبارت ابن اثير، با مختصر تفاوتى، عين قسمتى از كلام ابن منظور است، بدين جهت ترجمه آن را تكرار نمى كنيم.
4ـ ابو عبدالرحمن الخليل(7) از ديگر لغت شناسانى است كه كلام او را در تفسير واژه تعزير براى شما انتخاب كرده ايم. وى مى گويد: «وَ التَّعْزِيرُ ضَرَبَ دُونَ الْحَدِّ ... وَ التَّعْزِيرُ النُّصْرَةَ»(8)؛ (تعزير به معناى شلاّقهاى كمتر از حد ... و نيز به معناى نصرت و يارى رساندن است).
5ـ ابن حماد الجوهرى(9) نويسنده كتاب الصحاح، تعزير را چنين تفسير مى كند: « التَّعْزِيرُ: التَّعْظِيمُ وَ التَّوْقِيرُ. وَ التَّعْزِيرُ أَيْضاً: التَّأْدِيبُ وَ مِنْهُ سَمَّى الضَّرْبِ دُونَ الْحَدِّ تَعْزِيراً»(10)؛ (تعزير به معنى تعظيم و بزرگداشت است. معناى ديگر آن تأديب مى باشد، و بر اساس همين معنى به تازيانه هاى كمتر از حدود شرعى تعزير گفته اند).
6ـ تعزير از ديدگاه ابن فارس(11) چنين تفسير شده است:
«عُزِّرَ: الْعَيْنُ وَ الزَّاءُ وَ الرَّاءُ كَلِمَتَانِ؛ احداهما التَّعْظِيمِ وَ النَّصْرُ، وَ الْكَلِمَةُ الاخرى جِنْسُ مِنَ الضَّرْبِ. فالاولى النَّصْرَ وَ التَّوْقِيرُ، كَقَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ ...» وَ الاصل الاخر التَّعْزِيرُ، وَ هُوَ الضَّرْبِ دُونَ الْحَدِّ»(12) نظر ايشان با كمى تفاوت، شبيه نظر جوهرى مى باشد، هر چند وى توضيح بيشترى داده است.
7ـ صاحب كتاب قاموس(13) مى گويد: «العزر: اللَّوْمِ ... وَ التَّعْزِيرُ ضَرَبَ دُونَ الْحَدِّ، أَوْ هُوَ أَشَدُّ الضَّرْبِ، وَ التفخيم وَ التَّعْظِيمِ ضِدَّ»(14)؛ (ريشه اصلى تعزير به معنى ملامت و سرزنش كردن است... و تعزير كمتر از حدّ شرعى، ولى شديدتر از آن است، و تعظيم و تفخيم [از ديگر معانى تعزير] بر ضدّ تعزيرِ به معناى حدّ است).
8ـ علاّمه طريحى(15) مى گويد: «قوله تعالى «وَ تُعَزِّرُوهُ» اى تُعَظِّمُوهُ، و فِى غَيْرِ هَذَا الْمَوْضِعِ تمنعوه مِنْ عَزَرْتُه: مَنَعْتَهُ. وَ تُعَزِّرُوهُ تَنْصُرُوهُ مَرَّةً بَعْدَ أُخْرَى. وَ فِى بَعْضِ التفاسير تَنْصُرْهُ بِالسَّيْفِ وَ التَّعْزِيرُ ضَرَبَ دُونَ الْحَدِّ، وَ هُوَ أَشَدُّ الضَّرْبِ»(16)؛ («تعزروه» در آيه 30 سوره توبه به معناى تعظيم و تكريم، و در ديگر آيات قرآن، به معنى منع و خوددارى است... و تعزير شلاّق كمتر از حدّ شرعى، ولى شديدتر از آن است).
9ـ علاّمه مصطفوى(17)، پس از نقل كلمات عدّه اى از صاحب نظران علم لغت مى گويد: «وَ التَّحْقِيقِ انَّ الاصل الْوَاحِدِ فِى الْمَادَّةِ هُوَ الذَّبِّ مَعَ التَّقْوِيَةِ ... وَ أَمَّا النَّصْرَ وَ التَّوْفِيقُ وَ الاعانة وَ الْمَنْعَ وَ الرَّدِّ وَ الردع وَ النَّزْعِ وَ المشايقة وَ التَّوْقِيرُ وَ التَّعْظِيمُ وَ التَّأْدِيبِ، فَكُلْ وَاحِدٍ مِنْهَا مِنْ لوازم الاصل بِاخْتِلَافِ الْمَوَارِدِ، وَ قَدْ يُرَادُ بِهِ التَّجَوُّزِ ... وَ أَمَّا التَّعْزِيرُ وَ التَّأْدِيبِ، فانه مَنْ أَظْهَرَ مصاديق التَّقْوِيَةِ وَ الذَّبِّ عَنِ النَّفْسِ، حَيْثُ يَذُبُّ عَنْهُ سُوءَ الْعَمَلِ وَ يهذبه وَ يَهْدِيهِ الَىَّ الْكَمَالِ وَ يُرَبِّيهِ باقتضاء الْمَقَامِ وَ يَمْنَعُهُ عَنِ الرُّجُوعِ وَ تَكْرَارِ الْعَمَلَ»(18)؛ (معناى اصلى ريشه تعزير دفاع به همراه تقويت نمودن است... و ساير معانى به همين معنى باز مى گردد، و از لوازم آن شمرده مى شود، و يا معنى حقيقى نيست، و امّا تعزير و تأديب، از روشنترين مصاديق «تقويت و دفاع» است، زيرا از مجرم در مقابل جرم دفاع مى شود، و او را به سوی كمال هدايت مى كند، و از تكرار جرم باز مى دارد).
10ـ تنظيم كننده كتاب شرح و تفسير لغات قرآن(19) در تفسير واژه «عَزَّرُوهُ» كه در آيه شريفه 157 سوره اعراف آمده، مى گويد: «تعزير به معناى «حمايت و يارى كردن» آميخته با احترام و بزرگداشت است، و بعضى گفته اند: در اصل به معنى منع كردن است، اگر منع و جلوگيرى از دشمن باشد مفهوم آن «يارى كردن» در مقابل دشمنان است، و اگر جلوگيرى از گناه باشد، مفهوم آن «مجازات و تنبيه» است، و لذا به مجازاتهاى خفيف «تعزير» مى گويند، براى اين كه به وسيله آن در حقيقت كمكى به گناهكاران شده، و از گناه بازداشته شده اند. اين نشان مى دهد كه مجازاتهاى اسلامى جنبه انتقامى ندارد، بلكه جنبه تربيتى دارد، و لذا نام آن هم تعزير گذاشته شده است».(20)
از كلمات ده گانه اهل لغت و واژه شناسان، امور زير استفاده مى شود:
الف) لغويّين در تفسير كلمه تعزير بر سه دسته تقسيم مى شوند: اوّل كسانى كه معتقدند معناى اصلى تعزير يك چيز است (نصرت، يا منع، يا تأديب، يا چيز ديگر) و معانى ديگر را به همان ريشه باز مى گردانند. دوم عدّه اى ديگر بر اين اعتقادند كه كلمه مذكور معناى جامعى دارد، كه شامل تمام معانى ديگر مى شود، كه اصطلاحاً مشترك معنوى گفته مى شود. سوم گروهى نيز مشترك لفظى را پذيرفته، و معتقدند اين لفظ داراى معانى متعدّدى مى باشد.
ب) معانى متفاوتى كه براى واژه تعزير گفته شد، از جهتى به دو دسته تقسيم مى شود: اوّل: معانى مثبت؛ مثل تعظيم، تفخيم، نصرت، توقير و مانند آن. دوم: معانى منفى؛ مانند منع، تأديب، ضرب، لوم و سرزنش، كه جامع آنها منع است.
ج) كلمه مذكور در نزد فقها در معانى منفى آن به كار مى رود، نه معانى مثبت.
د) از كلمات بزرگان اهل لغت استفاده شد، كه هر كارى كه مجرم را از جرم باز دارد تعزير ناميده مى شود، و هرگز منحصر به شلاّق نيست.(21)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.