روزه عاملی برای تثبیت عدالت فردی و اجتماعی

مجبور کردن بندگان به گرسنگی و تشنگی روزه داری بی عدالتی نیست؟!

- این عبادت، نه تنها موجب پدید آمدن هیچ بی عدالتی ای نمی گردد، که حتی زمینه شکل گیری عدالت فردی و اجتماعی و رشد شخصیت انسانی و نیل به آرمان های الهی را نیز تأمین می کند.
- روزه به «حكومت عادت و شهوت» بر انسان پايان مى دهد و انسان را از بردگى تمنيات نفسانى رها مى سازد. آزادگى و كمال روحى به پايدارى مقابل خوردنی ها و نوشیدنی ها یا کامجویی های جنسی نيازمند است كه روزه به عنوان تمرینی یک ماهه پديد آورنده آن است.
- روزه درس برابرى و عدالت گستری در ميان افراد اجتماع است؛ با انجام اين دستور مذهبى، افراد متمكن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمى يابند و به كمك آنها می شتابند.
- ضمن اینکه روزه حتی از حیث جسمی نیز اثر مثبت بر بدن دارد و در طب امروز و همچنين طب قديم، اثر معجزه آساى‏ «امساك» در درمان انواع بيماری ها به ثبوت رسيده و قابل انكار نيست.

فرق «امساک» و «تمسیک» در عبادت

«امساک» و «تمسیک» چه فرقی با همدیگر دارند؟

فرق امساك و تمسيك (تمسّك، استمساك) آن است كه با امساك، شي‏ء امساك شده، از آسيب سقوط مصون مي شود و با تمسّك، شخص تمسّك‏ كننده از هبوط مي ‏رهد؛ لذا درباره خداوند بايد گفت كه: او مُمْسك آسمانهاست تا سقوط نكنند.

اثرات و فوائد روزه؟

روزه چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟

روزه در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: الف) اثرات تربیتى: روزه روح انسان را تلطیف و اراده انسان را قوى و غرائز او را تعدیل مى کند. ب) اثر اجتماعى روزه: روزه یک درس مساوات و برابرى در میان افراد اجتماع است زیرا افراد متمکن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درک می کنند. ج) اثر بهداشتى و درمانى روزه: در طب امروز و همچنین طب قدیم، اثر معجزه آساى امساک در درمان انواع بیمارى ها به ثبت رسیده و قابل انکار نیست از این رو پیامبر می فرماید: «صُومُوا تَصِحُّوا».

انکار شأن نزول سوره «هل اتی» به بهانه های واهی

چطور ادعا می کنید سوره «هل اتی» در شأن اهل بیت(علیهم السلام) نازل شده و حال آنکه مفاهیم سوره عام است و سه روز روزه گرفتن بدون غذا بعید به نظر می رسد؟

عموميت مفهوم آيات منافاتى با شأن نزول خاص ندارد؛ زیرا شان نزول بسيارى از آيات قرآن چنین است. در مورد امکان وقوعی روزه گرفتن به مدت سه روز و افطار با آب بايد گفت: هستند افرادي كه براى معالجات طبى، چندین روز و حتی تا چهل روز هم امساك كرده و تنها آب نوشيده‌اند تا آنجا كه يك پزشك غير مسلمان كتابى درباره آثار درمانى امساك چهل روزه نوشته است. اعتصاب غذا نيز كه نوعى روزه است در عصر ما متداول و گاه متجاوز از چهل روز انجام مى گيرد.

نقش امساك و کم خوری در رسيدن انسان به «حکمت عبادات»

امساک و کم خوری چه نقشی در رسیدن انسان به «حکمت عبادات» دارد؟

انسان در ماه مبارك رمضان احساس عظمت مي‏ كند و بزرگي خود را مي‏ يابد؛ مي ‏گويد «من بزرگتر از آن هستم كه آلوده شوم و تن به گناه بدهم». يافتن اين بزرگي در اثر روزه است و مقدمات اوليه روزه گرفتن، امساك و كم ‏خوري است. كساني كه پرخوري مي‏ كنند، هم عمرشان كمتر است و هم به معارف الهي دسترسي ندارند. براي راهيابي به حكمت عالم، چاره ‏اي جز سبك ‏بار كردن درون نيست. آری سبك‏ بار شدن، عامل رسيدن است و گاهي انسان آن چنان سبك ‏بار مي ‏شود كه هم مي‏ رسد و هم مي ‏رساند.

علت پاداش خاص و متفاوت «روزه»؟

چرا خداوند از میان همه عبادات تنها «روزه» را به خود نسبت داده است؟

خداوند از ميان تمام عبادات، «روزه» را به خود نسبت داده و فرموده: «روزه مال من است و من خود به آن جزا مي ‏دهم». اين سخن شایسته دقت است. انسان گاه از سحر تا افطار امساك مي كند؛ تلاشي كه منجر می شود به جهنم نرود يا حداكثر وارد بهشت بشود؛ بهشتي كه «جنّاتٌ تجري منْ تحتها الأنهار» است؛ اما به آن بهشت كه «فادْخلي في عبادي و ادْخلي جنّتي» نمی رساند. این حدیث قدسی می خواهد در انسان شوق ايجاد كند تا عاشق خدا شود و برای لقای او تلاش کند و می فهماند روزه، ضمن اينكه حكم خاصی دارد، حكمتي هم دارد، و آن لقا و محبت خداست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338