پیامبران الهی و شفاعت مذموم!

حضرت نوح(ع) به خاطر شفاعت از فرزند بی ایمانش با عتاب خداوند مواجه گشت و حضرت ابراهیم(ع) نیز وقتی برای عموی بت پرستش استغفار نمود و عرضه داشت: «وَ اغْفِرْ لاِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین»، و یا وقتی با ملائک عذاب برای نجات قوم لوط مجادله کرد، از جانب خداوند توبیخ شد. آیا این موارد با عصمت و ایمان آنها سازگار است؟!

اولا: لحن و سیاق آیاتی که این شفاعتها را بیان نموده به خوبی نشان می دهد پیامبران الهی اذن خدا را برای اجابت درخواستشان لحاظ کرده اند و درخواست خود را از روی ادب و تواضع بیان نموده اند و در پی طرفداری از افراد بی ایمان نبودند.
ثانیا: حضرت نوح و حضرت ابراهیم هنوز یقین به عدم ایمان آنها و دشمنی آنها با خدا نداشتند و از روی رأفت و به امید اینکه هدایت خواهند شد شفاعت آنها را کردند، اما وقتی متوجه شدند آنها ایمان ندارند از آنها بیزاری جسته و از درخواست خود صرف نظر کردند.

نجات همه سادات از مجازات الهی و مسئله عدل الهی؟!

اینکه در بعضی از روایات همه سادات - حتی سادات گناهکار - را از مجازات الهی در امان دانسته اند، با عدل الهی سازگار است؟!

منظور از ذریّه در اين جا فرزندان خلفی(جانشینان شایسته) هستند كه عملکردشان در چارچوب آموزه های اجداد معصوم شان باشد.
قرآن مي فرمايد: «وقتی قيامت برپا مي شود، ملاك در آن روز نسب نيست» و در جای دیگر معیار برتری را «تقوا» بیان کرده است.
اگر تقوا نباشد فرزند پیامبر(ص) بودن فضیلتی به همراه ندارد، همچون پسر نوح كه خطاب آمد: «او از اهل تو نيست».
حتّی طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) كه اصل اين شجره طيّبه است اگر مشرک شود یا بر خداوند دروغ بندد مجازات می گردد.
روایاتی نیز وجود دارد که رستگاری را مربوط به اهل بیت «معصوم»(ع) به عنوان بارزترین مصداق سادات می دانند.

تشبیه پسر حضرت نوح(ع)، به «عمل غیر صالح»!

چرا قرآن از پسر حضرت نوح(ع) تعبیر به «عمل غیر صالح» کرده است؟

گاهى انسان در انجام یک کار آن چنان پیش مى رود که گویا عین آن عمل مى شود، و در مبالغه این تعابیر فراوان دیده مى شود، مثلاً گفته مى شود: فلان کس سرا پا عدل و سخاوت است؛ قرآن نیز درباره پسر نوح که در اعمال زشت غوطه ور شده بود تعبیر«إِنّه عمل غیر صالح» را بکار برده تا به حضرت نوح این نکته را بیان کند که اگر فساد این فرزند سطحى بود، امکان شفاعت درباره او مى رفت اما اکنون که سرا پا غرق فساد و تباهى است جاى شفاعت نیست.

جایگاه پیوندهاى «نسبى» در مقایسه با پیوندهاى «مکتبى»

پیوندهاى نسبى در مقایسه با پیوندهاى مکتبى چه جایگاهى دارند؟

در ادیان آسمانی خصوصا اسلام، پیوند مکتبى ما فوق پیوندهای نسبى و خویشاوندى دانسته شده است. قرآن درباره پسر نوح(ع)، بخاطر اعمال ناشایست و بریدن پیوند مکتبیش می گوید: «او از اهل تو نیست»، از آن طرف درباره سلمان فارسی که از قریش و از خاندان پیامبر(ص) نبوده، در حدیثی می خوانیم: «سلمان منّا اهل البیت». به همین دلیل در احادیث اهل بیت(ع)، درباره شیعیانى که تنها نام تشیع بر خود مى گذارند، جمله هاى تکان دهنده اى مانند؛ «از ما نیستند» بیان شده است.

دلیل انحراف فرزندان پیامبران و ائمه

دلیل نااهل شدن و انحراف برخی از فرزندان پیامبران یا اوصیای آنها چه چیزی است؟

در جواب بايد گفت: اولاً آنچه مسلم است اينكه امام معصوم(ع) بايد دارای پدر و مادری پاکدامن و صالح باشد؛ ولى نسبت به اولاد آنها چنين ادعايى نشده است و لذا مشاهده مى كنيم كه برخي از فرزندان انبيا و اوصيا نااهل و منحرف درآمدند. ثانياً گاهى ابتلاها و مشكلاتى در زندگى برخى از انبيا و امامان پديد مى آمد تا كسى توهم و خيال ربوبيت آنها را نكند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نَهى ]رَسُول الله(صلى الله عليه وآله)[ أن يُسْتَعمَلَ أجيرٌ حتّى يُعلمَ ما اُجرتُهُ

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نهى فرمود از اين که کارگرى، پيش از تعيين مزدش به کار گرفته شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40