پاسخ اجمالی:
در ادیان آسمانی خصوصا اسلام، پیوند مکتبى ما فوق پیوندهای نسبى و خویشاوندى دانسته شده است. قرآن درباره پسر نوح(ع)، بخاطر اعمال ناشایست و بریدن پیوند مکتبیش می گوید: «او از اهل تو نیست»، از آن طرف درباره سلمان فارسی که از قریش و از خاندان پیامبر(ص) نبوده، در حدیثی می خوانیم: «سلمان منّا اهل البیت». به همین دلیل در احادیث اهل بیت(ع)، درباره شیعیانى که تنها نام تشیع بر خود مى گذارند، جمله هاى تکان دهنده اى مانند؛ «از ما نیستند» بیان شده است.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال را مى توان از آیه 46 سوره «هود» بدست آورد. در آنجا که حضرت نوح(علیه السلام) درخواست بخشش فرزندش را از خداوند کرد، اما، بلافاصله پاسخ شنید، پاسخى تکان دهنده و روشنگر از یک واقعیت بزرگ، واقعیتى که پیوند مکتبى را ما فوق پیوند نسبى و خویشاوندى قرار مى دهد، (فرمود: اى نوح! او از اهل تو نیست)!؛ «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ».
(بلکه او عملى است غیر صالح)؛ «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح».
فرد ناشایسته اى است، که بر اثر بریدن پیوند مکتبیش از تو، پیوند خانوادگیش به چیزى شمرده نمى شود.
« در حقیقت خداى متعال در این آیه و آیات قبل یکى دیگر از عالى ترین درس هاى انسانى و تربیتى را در ضمن بیان سرگذشت نوح(علیه السلام) منعکس مى کند، درسى که در مکتب هاى مادى مطلقاً مفهوم ندارد، اما در یک مکتب الهى و معنوى یک اصل اساسى است.
پیوندهاى مادى (نسب، خویشاوندى، دوستى و رفاقت)، در مکتب هاى آسمانى همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است.
در این مکتب، نور چشمى و امتیاز خویشاوندى در برابر پیوند مکتبى و معنوى مفهومى ندارد.
آنجا که رابطه مکتبى وجود دارد، «سلمان فارسى» دور افتاده، که نه از خاندان پیغمبر(صلى الله علیه وآله)، نه از قریش، و نه حتى از اهل «مکّه» بود، بلکه اصولاً از نژاد عرب نبود، طبق حدیث معروف: «سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ الْبَیْت»؛ (سلمان از خانواده ما است) جزء خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) محسوب مى شود، ولى فرزند واقعى و بلا فصل پیامبرى همچون نوح(علیه السلام) بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر، آن چنان طرد مى شود که با «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» روبرو مى گردد.
ممکن است، چنین مسأله مهمى براى آنها که مادى مى اندیشند گران آید، اما این واقعیتى است که در تمام ادیان آسمانى به چشم مى خورد.
به همین دلیل، در احادیث اهل بیت(علیهم السلام)، درباره شیعیانى که تنها نام «تشیع» بر خود مى گذارند، و اثر چشمگیرى از تعلیمات و برنامه هاى عملى اهل بیت(علیهم السلام) در زندگانى آنها دیده نمى شود، جمله هاى صریح و تکان دهنده اى مى خوانیم:
از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) نقل شده: روزى از دوستان خود پرسید: مردم این آیه را چگونه تفسیر مى کنند: «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح»(1) یکى از حاضران عرض کرد: بعضى معتقدند: معنى آن این است که فرزند نوح (کنعان) فرزند حقیقى او نبود.
امام فرمود: «کَلاّ لَقَدْ کانَ ابْنَهُ وَ لکِنْ لَمّا عَصَى اللّهَ نَفاهُ عَنْ أَبِیهِ کَذا مَنْ کانَ مِنّا لَمْ یُطِعِ الله فَلَیْسَ مِنّا»؛ (نه، چنین نیست، او به راستى فرزند نوح بود، اما هنگامى که گناه کرد، و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت، خداوند فرزندى او را نفى کرد، همچنین کسانى که از ما باشند ولى اطاعت خدا نکنند، از ما نیستند).(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.