روایات «احرف سبعه» و دلالت آن بر «قرائات سبع»

آیا می توان برای اثبات حجیت «قرائات سبع» به روایت «احرف سبعه» استدلال نمود؟

یکی از دلایلی كه براى حجّيت «قرائات سبع» ارائه داده اند، حديث معروف «اُنْزِلَ الْقُرْآنُ عَلَى سَبْعَةِ اَحْرُفٍ» است؛ يعنى قرآن به هفت حرف نازل شده است تا اشاره اى باشد به «قرائات سبع». ایشان «اَحْرُف» را جمع حرف، به معناى قرائت گرفته اند ولى حرف در اين حديث به معناى لهجه است؛ زیرا قبايل مختلف عرب با لهجه هاى گوناگون نماز مى خواندند و قرآن را برخلاف لهجه قريش كه فصيح ترين لهجه هاى عرب است قرائت مى كردند. برخى از صحابه معترض شده و از پيامبر(ص) پرسيدند: آيا باید همه مسلمانان بر طبق لهجه قريش تلاوت كنند؟ فرمودند: «نه. قرآن به هفت لهجه نازل شده و به لهجه قريش اختصاص ندارد».

راه های درمان «شهوت پرستي»

چه راه هايي براي درمان «شهوت پرستي» وجود دارد؟

درمان «شهوت پرستي» به دو طريق امکانپذیر است؛ اول راه علمی: منظور از راه علمى، اين است كه انسان در آثار و پيامدهاى شهوت پرستى بينديشد و ببيند كه چگونه تسليم شدن در برابر شهوات، انسان را به ذلّت، بدبختى و دورى از خدا مى كشاند؟ بی شک اندیشيدن در این پیامدها، تاثیر عمیقی در بازدارندگی از اعمال غیر اخلاقی خواهد داشت. دوم راه عملی: برای درمان شهوت پرستی راه هاي عملي فراواني از جمله اشباع صحیح امیال جنسی، برنامه دقیق و سودمند برای برنامه های زندگی، از بین بردن عوامل آلودگی و ... وجود دارد.

سرانجام هواپرستى

هواپرستى،انسان را به چه سرانجامى مى رساند؟

هواپرستى سرچشمه غفلت از خدا و خلق خدا است و عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است. انسان را در خویشتن فرو مى برد و از همه حقایق جهان دور مى سازد. یک انسان هواپرست جز به اشباع شهوات خویش نمى اندیشد و برای او آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت مفهومى ندارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278