«تفسير به رأى» دست مایه مغرضین کمونیسم زده

در میان کمونیسم زده ها چگونه «تفسیر به رأى» رایج شد و چرا از این ابزار برای توجیه خود استفاده می کردند؟

اخيراً افرادی كه جذب كمونيسم شده اند، بر اثر عدم اطلاع كافى از مبانى اسلامى از يكسو، و عدم اطلاع از مبانى كمونيسم، چنان تحت تأثير عقايد چپى قرار گرفته اند كه مى خواهند عقاید کمونیسم را بر مفاهيم اسلامى تحميل كنند، هر چند ناسازگار و بى تناسب باشد. يكى از آنان در ترجمه «إِلَهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» می نویسد: «إِلَٰهِ» به معنى ايده آل است و وسوسه گر را منحصر در نظامات (سرمايه دارى) افسونگر و جنّ را به معناى ناپيدا بودن فعّاليّت هاى نظام سرمايه دارى ترجمه کرده است.

وجه اشتراک «سرمایه داری» و «سوسیالیسم»

دو مکتب اقتصادی «سرمایه داری» و «سوسیالیسم» چه وجه اشتراکی با هم دارند؟

سيستم هاى «سرمایه داری» و «سوسیالیسم» با اين كه ظاهراً در دو قطب متضادّ قرار دارند، لکن قدر مشترك هائى دارند؛ مانند: 1. هر دو سيستم اقتصادى جنبه ماترياليستى دارند و اصالت ماده را به عنوان يك ايدئولوژى پذيرفته اند. 2. هر دو، اقتصاد را زيربناى همه فعّاليّت هاى اجتماعى و سياسى و رويدادها مى دانند. 3. هر دو، جامعه طبقاتى را پذيرفته اند يكى در كل و جزء جامعه (سيستم سرمايه دارى)، ديگرى تنها در كل جامعه انسانى، هر چند در محدوده خاصى مانند كشور روسيه و چين و ... . 4. هر دو، جنبه ناسيوناليستى دارند هر چند مدعى انترناسيوناليسم باشند، و ... .

معرفی مکتب اقتصادی «سوسیالیسم»

مکتب اقتصادی «سوسیالیسم» چه مکتبی است و بر چه اصول و پایه هایی بنا شده است؟

«سوسیالیسم» یا «سیستم اشتراکی»، در تمام کشورهای کمونیستی حکومت می کند. «سوسیالیسم» از ماده «سوسیال»، مترادف اجتماع است و اشاره به مالکیّت اجتماعی دارد. «سوسیالیسم» بر چهار اصل استوار است که عبارتند از: 1. محو کامل طبقات؛ به گونه ای که در آن اثری از استثمار کننده و استثمار شونده وجود نداشته باشد. 2. توزیع ثروت بر اساس میزان تلاش افراد. 3. ملّی کردن تمام تولیدات. 4. به وجود آوردن حکومت کارگری. بر این اساس سوسیالیسم برای رسیدن به جامعه بی طبقه، تمامی منابع تولید را از دست افراد گرفته و به گروهی خاص می سپارد.

شاخصه های مكتب اقتصادی «کمونیسم»

مکتب اقتصادی «کمونیسم» بر چه اصل و اساسی استوار شده و چه تفاوت هایی با «سوسیالیسم» دارد؟

سیستم اقتصادی «کمونیسم» دارای مشخصات زیر است: 1. در نظام کمونیستی مالكيّت فردى در زمينه توليد و مصرف محو مى شود؛ اما سوسياليسم مالكيّت فردى را در ابزار و منابع توليد نفى مى كند؛ ولى در زمينه مصرف و فرآورده هاى صنعتى محترم مى شمرد. 2. نظام کمونیستی در تبیین رابطه كار و درآمد می گوید: هر كس به مقدار توانائيش بايد كار كند، و بهره اش باید به اندازه نيازش باشد. 3. در نظام کمونیستی دولت محو می شود؛ زیرا دولت، مولودِ نظام سرمايه دارى و محصول مالكيّت فردى و پاسدار آن است.

محورهاي اقتصادی «کمونیسم»

مکتب اقتصادی «کمونیسم» بر چه محورهايي استوار شده و چه نقدهايي بر آن وارد است؟

«كمونيسم» بر سه محورِ محو «مالكيّت فردى»، محو رابطه «كار» و «درآمد» و محو «دولت» استوار گشته است. در بررسی این اصول، قطعا محو مالکیّت فردی، نه منطقی است و نه مفید به حال جامعه؛ زیرا مالکیّت هر فرد نسبت به محصول کارش فطری و ذاتی است. از سویی این مالكيّتِ شخصى، يك انگيزه نيرومند براى كار بيشتر و بهتر است، از این رو با قطع پیوند «كار» و «درآمد»، چگونه می توان حرکت اقتصادی توأم با نشاط را در جامعه تضمین کرد. همانند تجربه تلخ زراعت اشتراکی در روسیه. هم چنین محو دولت وقتي ممكن است که زندگی گروهی و دسته جمعی به کلی برچیده شود.

شاخصه های «اقتصاد اسلامی»

«اقتصاد اسلامی» چیست و چه ويژگي هائي دارد؟

«اقتصاد اسلامى» در مقايسه با «كمونيسم» و «كاپيتاليسم» دارى چهار ويژگى عمده است: 1. در اقتصاد اسلامی، از عنصر ايمان و اخلاق و كاربرد آن در توليد، مصرف و خدمات استفاده می شود. 2. در اقتصاد اسلامی مالک اصلی خداست و انسان امانتدار خداوند در روی زمین است. 3. اقتصاد اسلامی هر گونه تولید و یا هر کیفیت از مصرف را آزاد ندانسته و برای آن یک سلسله از دستورات حلال و حرام مطرح کرده است. 4. در اقتصاد اسلامی برخلاف سایر مکاتب، «مالکیّت» هدفدار است و اسلام دنیا و مواهب آن را به عنوان مزرعه آخرت می داند.

تفاوت ديدگاه اسلام و كمونيسم درباره «انسان»

دیدگاه اسلام نسبت به «انسان» با دیدگاه کمونیسم چه اشتراکات و افتراقاتی دارد؟

در این مبحث هيچ جهت اشتراكي بين كمونيسم و اسلام وجود ندارد. آنها عقيده دارند انسان مانند ميوه ‏اي است بر درخت كه با پايان يافتن عمر از درخت مي ‏افتد، مي‏ پوسد و خاك مي‏ شود و ديگر هيچ؛ ولي اسلام بر آن است كه انسان پرنده‏ اي است در قفس، وقتي عمرش به سر آمد آن قفس را شكسته به عالم ابد پرواز مي‏ كند و براي ابد زندگاني جاويد دارد پس بين اين دو مكتب، هرگز وجه اشتراكي نيست.

تطبیق «اقتصاد اسلامي» بر سایر مکاتب!!

چرا لازم است در هنگام بحث از مکاتب مختلف اقتصادی، «اصالت اقتصاد اسلامي» را مدّ نظر قرار داد؟

امروزه افرادی تحت تاثیر مکتب های موجود، «اقتصاد اسلامي» را به سبک تازه ای مطرح کرده و تلاش می کنند اقتصاد اسلامی را با تمام تفاوت هایی که با مکاتب اقتصادی دیگر دارد، بر مکتب مورد نظر خویش تطبیق دهند. این افراد مکتب مورد علاقه خویش را «اصل» قرار داده و اسلام را همچون «فرع» به آن پیوند می زنند. این طرز تفکر وارونه از خودباختگی سرچشمه گرفته و این گونه افراد برای اسلام اصالت قائل نیستند؛ بلکه نظرشان به مفاهیمِ اسلامي، نظرى است كه يك كارگر به ابزار كارش دارد؛ اما يك محقّقِ واقع بين، بايد واقعيّات مربوط به هر مكتب را آن گونه كه هست بشناسد، خواه با گرايش هاى مورد علاقه اش مطابق باشد يا مخالف.

مقایسه مکتب اقتصادی «اسلام» با سایر مکاتب

«مکتب اقتصادی اسلام» چه تفاوت های اساسی و بنیادینی با سایر مکاتب اقتصادی دارد؟

در «مکتب اسلام»، هدف نهائى زندگى، اصالت انسان، استقلال مفاهيم اخلاقى و ... است كه به اقتصاد اسلامى رنگ خاصى مى دهد و آنرا از مكاتب ديگر جدا مى سازد. انسان در بینش اقتصاد سرمایه داری يك موجود اصيل نيست؛ بلكه جزئى از وسايل توليد است؛ اما در مكتب اسلام، انسان يك موجود اصيل و چند بُعدى است كه نيازهاى اقتصادى يكى از ابعاد وجود او را تشكيل مى دهند. در مكاتب اقتصادى، مفاهيم انسانى و اخلاقى تا آنجا قابل قبولند كه به يك انقلاب اقتصادى كمك كنند؛ اما در مکتب اسلام مسائل اخلاقى اصالت داشته و در بسيارى از موارد مسائل اقتصادى فداى آن مى شوند و ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

فَعَلى مِثْلِ الْحُسَينِ فَلْيَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.

گريه کنندگان بايد بر کسى همچون حسين عليه السّلام گريه کنند، چرا که گريستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ريزد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284