پاسخ اجمالی:
مفهوم آيه چنين است که: آنچه به انسان ارزش و قيمت در پيشگاه خدا مى دهد، همان ايمان و توجه به پروردگار و بندگى او است. دعا وسيله مؤثرى است براى خودسازى و پيوند نزديكى است ميان انسان و خدا. دعا وسيله اى است براى شناخت پروردگار و صفات جمال و جلال او، و هم وسيله اى است براى توبه از گناه و پاكسازى روح، و هم عاملى است براى انجام نيكى ها، و هم سببى است براى جهاد و تلاش و كوشش بيشتر تا آخرين حد توان. گذشته از همه دعا مى تواند دريچه اى باشد به سوى اميد پيروزى، و وسيله مؤثرى براى مبارزه با ياس و نوميدى. به همين دليل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت و نيرو و اميدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غير قابل انكارى دارد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آيه 77 سوره فرقان می فرمايد: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً؛ بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد، شما [آيات خدا و پيامبران را] تكذيب كرديد و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد».
اين آيه كه آخرين آيه سوره فرقان است، در حقيقت نتيجه اى است براى تمام سوره، و براى بحث هايى كه در زمينه اوصاف «عباد الرحمن» در آيات گذشته آمده است. خداوند در اين آيه روى سخن را به پيامبر صلّی الله عليه و آله كرده مى گويد: «بگو پروردگار من براى شما ارج و وزنى نيست، اگر دعاى شما نباشد؛ قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ».
«يَعْبَؤُا» از ماده «عَبَأ» - بر وزن عَبَدَ - به معنى سنگينى است، بنابراين جمله «ما يَعْبَؤُا» يعنى وزنى قائل نيست، و به تعبير ديگر اعتنايى نمى كند.
گرچه درباره معنى «دعا» در اينجا احتمالات زيادى داده شده، ولى ريشه همه تقريبا به يك اصل باز مى گردد.
بعضى گفته اند دعا به همان معنى دعا كردن معروف (طلب) است.
بعضى ديگر آن را به معنى ايمان، و بعضى به معنى عبادت و توحيد، و بعضى به معنى شكر، و بعضى به معنى خواندن خدا در سختی ها و شدائد، تفسير كرده اند اما ريشه همه اينها همان ايمان و توجه به پروردگار است.
بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قيمت در پيشگاه خدا مى دهد، همان ايمان و توجه به پروردگار و بندگى او است.
سپس مى افزايد: «شما تكذيب آيات پروردگار و پيامبران خدا كرديد، و اين تكذيب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا نخواهد شد؛ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً».
ممكن است چنين تصور شود كه ميان آغاز و پايان آيه تضادى وجود دارد و يا حداقل ارتباط و انسجام لازم ديده نمى شود. ولى با كمى دقت روشن مى شود كه منظور اصلى اين است شما در گذشته آيات خدا و پيامبران او را تكذيب كرديد، اگر به سوى خدا نيائيد و راه ايمان و بندگى او را پيش نگيريد، هيچ ارزش و مقامى نزد او نخواهيد داشت و كيفرهاى تكذيبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت.[1]
از جمله شواهد روشنى كه تفسير فوق را تاييد مى كند، حديثى است كه امام باقر عليه السّلام نقل شده: از آن حضرت سؤال كردند: «كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَفْضَلُ أَوْ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ؟؛ آيا بسيار تلاوت قرآن كردن افضل است، يا بسيار دعا نمودن؟». امام در پاسخ فرمود: «كَثْرَةُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ وَ قَرَءَ هَذِهِ الْآيَةَ؛ بسيار دعا كردن افضل است و سپس آيه فوق را تلاوت فرمود».[2] یعنی آيه «ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ».
دعا راه خودسازى و خداشناسى
مى دانيم در آيات قرآن و روايات اسلامى اهميت زيادى به مساله «دعا» داده شده كه نمونه آن آيه فوق بوده. ولى ممكن است قبول اين امر براى بعضى در ابتدا سنگين باشد، كه دعا كردن كار بسيار آسانى است و از همه كس ساخته است. يا قدم را از اين فراتر نهند و بگويند دعا كار افراد بيچاره است! اين كه اهميتى ندارد!
ولى اشتباه از اينجا ناشى مى شود كه دعا را خالى و برهنه از شرائطش مى نگرند. در حالى كه اگر شرائط خاص دعا در نظر گرفته شود، اين حقيقت به وضوح ثابت مى شود كه دعا وسيله مؤثرى است براى خودسازى و پيوند نزديكى است ميان انسان و خدا.
نخستين شرط دعا شناخت كسى است كه انسان او را مى خواند.
شرط ديگر شستشوى قلب و دل، و آماده ساختن روح براى تقاضاى از او است، چراكه انسان هنگامى كه به سراغ كسى مى رود بايد آمادگى لقاى او را داشته باشد.
شرط سوم دعا جلب رضا و خشنودى كسى است كه انسان از او تقاضايى دارد. چراكه بدون آن احتمال تاثير بسيار ناچيز است.
و بالآخره چهارمين شرط استجابت دعا آن است كه انسان تمام قدرت و نيرو و توان خويش را به كار گيرد و حد اكثر تلاش و كوشش را انجام دهد و نسبت به ما وراى آن دست به دعا بردارد و قلب را متوجه خالق كند.
زيرا در روايات اسلامى صريحا آمده است كارى را كه انسان خود مى تواند انجام دهد اگر كوتاهى كند و به دعا متوسل شود دعايش مستجاب نيست!
به اين ترتيب دعا وسيله اى است براى شناخت پروردگار و صفات جمال و جلال او، و هم وسيله اى است براى توبه از گناه و پاك سازى روح، و هم عاملى است براى انجام نيكى ها، و هم سببى است براى جهاد و تلاش و كوشش بيشتر تا آخرين حد توان.
به همين دليل تعبيرات مهمى درباره دعا ديده مى شود كه جز با آنچه گفتيم مفهوم نيست.
در روايتى از پيامبر صلّی الله عليه و آله مى خوانيم «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّينِ وَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛[3] دعا اسلحه مؤمن، و ستون دين و نور آسمانها و زمين است».
در حديث ديگرى از امير مؤمنان عليه السّلام مى خوانيم: «الدُّعَاءُ مَفَاتِيحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِيدُ الْفَلَاحِ وَ خَيْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِيٍ وَ قَلْبٍ تَقِيٍ؛[4] دعا كليد پيروزى و مفتاح رستگارى است و بهترين دعا دعائى است كه از سينه پاك و قلب پرهيزگار برخيزد».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى خوانيم: «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ؛[5] دعا نافذتر از نوك نيزه است».
گذشته از همه اينها، اصولا در زندگى انسان حوادثى رخ مى دهد كه از نظر اسباب ظاهرى او را در ياس فرو مى برد. دعا مى تواند دريچه اى باشد به سوى اميد پيروزى، و وسيله مؤثرى براى مبارزه با ياس و نوميدى.
به همين دليل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت و نيرو و اميدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غير قابل انكارى دارد.[6]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.