نقش زنان شیعه عصر حضور معصومین(علیهم السلام) در گسترش علوم اسلامی
دکتر فریبا علاسوند؛ استادیار مرکز تحقیقات زن و خانواده قم (alasvand.f@gmail.com).
مقدمه
هر انسانی پیرو توان و فعلیتهای اولیه، قدرت کنشگری داشته و بیشک بر پیرامون خود اثراتی دارد. کنشهای علمی انسان از شریفترینِ این فعلیتها بهشمار میروند که طیفی از عملیات انسانی او را از ساده تا پیچیده شامل میشوند. انواع ساده آن، که اولین تمایزها را میان انسان و سایر موجودات ایجاد میکند، در دسترس هر انسانی در شرایط معمولی قرار دارد، اما سطوح پیچیده آن، نیازمند تربیت، هدایت، تمرین و آموزش است. فقدان هریک از این امور، کنش علمی را به تعویقانداخته، یا تعطیلش میکند.
از گذشته تا زمانی نهچندان پیش، زنان زمینههای کمتری برای پیشرفت علمی در سطوح پیچیده داشتند، بهویژه کنش علمی آنها بهمعنای دانشآفرینی یا تأثیرگذاریهای علمی بسیار محدود بوده است. ایجاد تأثیرات علمی بهمعنای خلق آثار علمی مکتوب، تشکیل مدرس، ایدهپردازیها و نظریهآفرینی، صورتبندی دانشها، اختراعات و اکتشافات، همه نیازمند تحصیل، برخورداری از محضر اساتید و دانشمندان، مشارکت در اجتماع علمی، استفاده از امکانات تحقیقاتی و از همه مهمتر گستردگی حوزههای علمی و فراوانی موضوعات دانشی است.
با توجه به این امر، طبیعی است که همواره تأثیرات علمی زنان، محدودتر از مردان و غیرقابل مقایسه با آنان باشد. افزون براین، وضعیت طبیعی زندگی زنان، که موقعیت ویژهای در تولید مثل و نگهداری از کودکان برای آنها فراهم میآورده، بهکاهش دامنه و عمق تأثیر منجر شده است؛ بنابراین، ضمن اعتراف به این واقعیت تاریخی، باید دانست نگاه ما به کشف تأثیرات علمی بانوان، متواضعانه و باتوجه به تعریف آن زمان از دانش در سطح جامعه اسلامی است. روشن است در دوره مذکور، علوم اسلامی در بستر حدیث درحال پیدایش بودند و هنوز حوزههای علمی مجزا در دانش اسلامی بهجز در کلام، تفسیر و فقه آن هم بهصورت محدود شکل نگرفته بود.
محدوده مورد مطالعه ما، بانوان حرم اهلبیت(علیهم السلام) و مرتبطین سطح اول با این خاندان است و طبعاً منظور از دانش و کوشش علمی، دانش و کوششی است که از طریق اهلبیت(علیهم السلام) منتقل میشد و به منظور نشر فرهنگ و آگاهیهای همسو با مکتب شیعه متناسب با آن عصر بود.
درباره بانوان راوی حدیث و زنانی که در تاریخ تشیع ایفای نقش کردهاند، کتب بسیاری نوشته شده و برخی کتب تراجم هم به زنان از نظر نقل حدیث پرداختهاند. از قرن سوم هجری به بعد، نویسندگانی چند، شرح حال زنان دوره صدر اسلام را نوشتهاند که بخشی ازآنها زنان علاقهمند به امام علی(علیه السلام) و شیعه بودند. کتاب أخبارالوافدات منالنساء علی معاویةبن ابیسفیان، اثر العباسبن بکار الضبی (م 222ق)، مجلد هشتم الطبقاتالکبری، اثر محمدبن سعد، معروف به کاتب واقدی و مشهور به ابنسعد (م 230ق)، جمهرة نسب قریش و أخبارها، اثر زبیربن بکار (م 256ق)، عیونالأخبار، اثر ابومحمد عبداللهبن مسلم، مشهور به ابنقتیبه دینوری (م 276ق)، بلاغاتالنساء، اثر ابنابیطیفور (م 280ق)، جلد هفتم کتاب العقدالفرید، اثر ابنعبدربه اندلسی (م 328ق) با عنوان المرجانةالثانیة فیالنساء و صفاتهن، أمهاتالخلفا اثر ابنحزم اندلسی (م 456ق)، تاریخ مدینة دمشق، اثر ابنعساکر دمشقی، الحدائقالغناء فی أخبارالنساء تراجم شهیراتالنساء فی صدرالإسلام، اثر ابوالحسن علیبن محمد المعافری المالقی (م 605ق)، مجلد آخر کتاب أسدالغابة فی معرفةالصحابة، اثر عزالدین ابنالاثیر (م 650ق) که از 1020 زن صحابی نام برده و مجلد هشتم کتاب الإصابة فی تمییزالصحابة، اثر ابنحجر عسقلانی (م 852ق) که نام 1549 زن صحابی در آن آمده است، نیز از منابع مهمی هستند که درباره زنان دوره صدر اسلام، مطالب و شواهد تاریخی را جمع آوری کردهاند. افزونبر کتب قدیمی و جدید تراجم، أعلامالنساء المؤمنات از محمد حسون و امعلی مشکور، زنان دانشمند و راوی حدیث از احمد صادقی اردستانی و محدثات شیعه از نهلا غروی نائینی کتب جدیدی هستند که به گردآوری بانوان شیعه پرداختهاند.
ازاینرو، این نوشتار بهدنبال ارائه فهرستی از این بانوان نیست، بلکه پرسش اصلی این است که کوشش زنان عصر نص، در چه عناوینی قابل دستهبندی و بیشتر بر چهمحورهایی متمرکز و موجب گسترش دانش اسلامی در معنای بسیط خود و متناسب با آن عصر بود.
رمزگشایی از این میزان کنش ثابت میکند در بستر تحولات فکری و فرهنگی اسلامی شیعی، زنان جایگاهی متفاوت دارند و رفتار علمی و اجتماعی آنها نسبت به قبل از اسلام تفاوت معناداری پیدا کرده است. اشعار جاهلی و گزارشهای مستند تاریخی نشان میدهد رویکرد غالب به زنان، رویکردی ابزاری بوده و تنها بهعنوان ابزارهای جنسی در ادبیات که تنها نمود فرهنگی آن زمان جامعه شبهجزیره بود، حضور داشتند.(1) تعهد قرآن از زنان نومسلمان مبنی بر اینکه دیگر دزدی و زنا نکنند،(2) رفتارهایی از زنان را فاش میکند که احتمالاً بهدلیل شیوعش لازم بوده در بیعت مسلمانی گنجانده شوند. به هر روی، برای تبیین و اثبات این مطلب به موارد ذیل خواهیم پرداخت: کنش علمی بانوان خاندان اهلبیت و بیان مهمترین محورهای فعالیت؛ کنش علمی بانوان وابسته به مکتب اهلبیت(علیهم السلام) و مهمترین محورهای فعالیت.
الف) کنش علمی بانوان خاندان اهلبیت(علیهم السلام)
از میان بانوان خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، نقش علمی حضرت زهرا(سلام الله علیها)(3) و زینب کبری(سلام الله علیها)(4) برجسته بود. گفتنی است بهدلیل مسائل پیشآمده در رابطه با امامت پس از پیامیر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، نقش برجستهای از این دو بانو در بسط دانش امامت و توسعه آگاهی مردم در اینباره دیده میشود؛ بههمیندلیل، ضمن بیان کنشهای علمی ایشان، اشاره کوتاهی به بخشهایی از خطابههایشان، که نقش ویژه در تبیین معارف الهی داشتند، خواهیم کرد.
1. حضرت فاطمه زهرا و بسط معارف دینی
مجموعه کوششهای علمی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در چند بخش قرار دارند:
یکم. پاسخگویی به سؤالات
پاسخگویی بردبارانه به سؤالات و مسائلی که مستقیماً از ایشان پرسیده میشد. چه خواص از اصحاب مانند سلمان، بلال، ابوذر، مقداد و همسران برجسته پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مانند امسلمه و چه سایر مردم بهمحضر بانو میرسیدند و هریک به قدر ظرفیت خود از ایشان استفاده میکردند. یک نمونه مذاکره حضرت در بقیع با «ابنلبید» است که در آن با صبوری بسیار بر بعدی دیگر از مسئله امامت اشاره کرده و مسئولیت تحقق حاکمیت امام را بر عهده مردم نهادند.(5)
صبر حضرت که ناشی از خلق پیامبرگونه ایشان در مدارا با مردم بود، در پاسخگویی به سؤالات یا رفع مشاجرات آنها، شگرد الهی برای افزایش آگاهی مردم بود. پاسخهای حضرت، به زنی که از پرسشهای مکرر خود شرمنده شد،(6) یکی از این نمونههاست که نشان میدهد دانایان برای رساندن جامعه به بلوغ علمی باید صبوری پیشه کنند.
دوم. نقل روایت از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
با توجه به انس دوطرفه میان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و فاطمه(سلام الله علیها) و بهضمیمه فراست حضرت، چنین توقعی بجاست که ایشان صاحب گنجینه احادیث نبوی باشد. گاه اصحاب برای دریافت حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به ایشان مراجعه میکردند و حضرت ارزش آن را با فرزندانش برابر میکرد.(7)
سوم. بیان معارف و احکام
احادیث حضرت از حیث موضوع متنوع و در منابع معتبر شیعی از الکافی، کتب مرحوم صدوق، مفید، طوسی و کتب قبل و بعد از آنها آمده است.(8) از رفتار یا گفتار فاطمه(سلام الله علیها)، روایاتی در کتب فقهی دانشمندان شیعه ذکر شده که برای فقهای ما منشا فتوا بوده است.(9) اهلسنت نیز از گذشته دور بهتدوین این احادیث اهتمام داشتند و در کتب اولیه خود مانند الذریةالطاهرةالنبویة، نوشته محمدبن احمد دولابی به آنها پرداختند؛ همچنین در مسند احمدبن حنبل باب «احادیث فاطمة بنت رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم)»،(10) در مسند ابیداود طیالسی در باب احادیث النساء(11) به این احادیث اشاره شده است. چنانکه مسند فاطمه از دارقطنی، سیوطی و طبری نیز از کتبی هستند که روایات حضرت را جمعآوری کردهاند.(12) اصحاب معروف بسیاری مانند ابنعباس، انسبن مالک، عایشه و امسلمه از حضرت حدیث نقل کردهاند.
چهارم. انشای دعا و عوذات
دعاهای ایشان حاوی مباحث عمیق خداشناسی، معادشناسی و بخش مهمی از مباحث کلامی درباره عدالت خداوند، مفاهیم دینی نظیر توکل، صبر، صفات الهی و... هستند که شرح و بسط آنها دانش دینی را تعمیق میکند.
پنجم. مصحف فاطمه(سلام الله علیها)
طبق روایات معتبر، پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) جبرئیل برای تسلی خاطر فاطمه بر او نازل میشد و برایش املا میکرد. مجموع این مکالمه مصحف فاطمه شد که امامان در موارد متعدد به آن استناد میکردند.(13)
ششم. خطابهها
منظور خطبههایی است که در جریان اتفاقات پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بهوسیله ایشان انشاء شد و مهمترین آنها «خطبه فدکیه» است. شرحهای متعددی که براین خطبه نوشته شده، از عمق علمی آن خبر میدهد. صاحب الذریعة، نه شرح برای این خطبه بر شمرده که اولین آنها در قرن پنجم، بهوسیله احمدبن عبدالواحدبن احمد بزاز معروف به ابنعبدون نوشته شد. سایر شروح از این قرارند: ملكة اسلام، میرزا خلیل كمرهاى، شرح خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها)، شیخ فضل على قزوینى، الدرةالبیضاء، سیدمحمدتقى قمى، فدکیه، سیدعلىمحمد تاجالعلماء، كشفالمحجة، سیدعبدالله شبر، شرح خطبه فدکیه، مولى محمد نجف كرمانى، اللمعةالبیضاء، میرزا محمدعلى انصارى قراچه داغى و شرح خطبه حضرت زهرا(سلام الله علیها)، شیخ مولىهادى بنابى.(14)
غیر از شروح قدیمی، در طی سالهای جاری تفاسیر دیگری بر این خطبه نوشته شده که از آن جمله میتوان به شرح خطبه فدکیه نوشته آقا مجتبی تهرانی اشاره کرد. افزون براین کتب، کتب کلامی و تاریخی بسیاری به این خطبه اشاره و شرح مبسوطی از محتوا و استدلالهای آن ارائه کردهاند که یکی از بهترین آنها شرح مفصل مرحوم شریف مرتضی از علمای متقدم شیعه در جلد چهارم کتاب الشافی فیالامامة است.
ورود مستقیم حضرت به جریانات و گفتوگوی رودررو با مردم، توانمندی شخصی حضرت را بیشتر برملا کرد. ایشان با خطابه خود که در شاخههای متعددی به تبیین مفاهیم اسلامی و شیعی پرداخته، توانست سندی تشریحی را ماندگار کند و فهم اعتقادی را توسعه دهد؛ در واقع، این خطابه به مرور زمان و با موشکافیهای عالمانه دانشمندان و رشد فکری مسلمانان، خود شرحی شد بر قرآن کریم درباره مهمترین پایههای عقیدتی.(15)
2. حضرت زینب(سلام الله علیها) و بسط معارف دینی
تاریخ از بانو زینب(سلام الله علیها) مستندات زیادی به ما ارائه نمیدهد، اما در مدت کوتاه حضور مؤثر ایشان در حادثه کربلا، چند سند مهم ماندگار شده است. از آنجاکه بهترین ابزار برای ایجاد انحراف فکری، استمداد از جاعلین و دانشهای وارونهاند، استفاده از قدرت کلمه برای زدودن انحرافات ذهنی، تبیین عمق و لایههای متعدد حادثه و ارائه تحلیلهای تاریخی نسبت به گذشته و آینده، کار ویژه خطبهخوانی حضرت بود. در اهمیت این کوشش همین بس که اگرچه ابعاد عاطفی حادثه کربلا همواره حرارت آن را در بقای تاریخی حفظ کرده است، سخنان روشنگرانه و مقاومت عالمانه زینب کبری(سلام الله علیها) شعوری عمیق را درباره آن حادثه ایجاد کرد و سنت عظیم سخنرانی را در بزرگداشت آن بنا نهاد که در طول تاریخ تشیع منبع بینظیر آموزش بوده است.
برخی از مهمترین محورهای معارفی در خطبههای حضرت زینب(سلام الله علیها) به قرار زیر است:
یکم. تبیین نقش امام در زندگی مردم
در خطبه کوفه، حضرت اوصاف امام را برشمرد که با شرحی مختصر تعدادی از آنها ذکر میشود؛ از جمله اینکه فرمود: امام «پناهگاه خوبان»(16) است. انسانهای باتقوا وظیفههای اختصاصی در جامعه اسلامی برعهده دارند. جلوگیری از شیوع منکرات، الهامبخشی به جریان حق و الگوسازی برای آحاد جامعه، از وظائف انسانهای باتقواست. انسانهای باتقوا نیز خود نیازمند تجدید نیروی معنوی، افزایش دانش و تقویت اراده هستند، تا پویایی عناصر معنوی و جامعه را حفظ کنند. در عبارت یادشده یکی از ثمرات امام معصوم برای خوبان این است که آنها به امامشان پناه میبرند و امام نیز بر معنویت و دانش آنها میافزاید؛ وجود و فعلیتهای آنها را ارتقا میبخشد و از دلسردی آنها جلوگیری میکند؛ در واقع، خوبان از مراتب خاصی از وجود امام بهرهبرداری میکنند که دیگران به آن ساحت راه نمییابند.
همچنین فرمود: امام «پناهگاه گرفتاران»(17) است. از فیوضات امام برای جامعه آن است که مردم در گرفتاریها به آنها پناه میبرند. امام مظهر اسماء و صفات الهی و خزانهدار خداوند است؛ همچنین دعایش مستجاب و لطف بیکرانش شامل حال همه انسانهاست.(18)
البته گاه مشکلات، علمیاند. قطعاً امام با علم سرشار و بیخطایش بهترین ملجا و جایگاه حل مسائل علمی است. فرمود: امام «نشانه راه»(19) است. راه دین در قرآن معرفی شده است. امام بهعنوان تجسم آیات قرآن، تجلی قابل رویت و مجمع قرآن و سنت است. ترازی است که همه افراطها و تفریطها با سنجههای عمل او به اعتدال میرسند. علم بیخطا و عمل معصومانه او هیچ تردیدی برای رهرو باقی نمیگذارد که با اعتماد کامل از هر جای مسیر، خود را به او برساند.
فرمود: «امام راه پهناور»(20) است. وسعت این راه ناشی از انبساط وجود امام است. محبت امام به دوستان، مدارا با دشمنان، صبر در مقابل ناجوانمردیها صبوری در مقابل شماتتها، پذیرش توبهکاران، رسیدگی به فقرا، رحم به ایتام و... از وسعت این راه سرچشمه میگیرد.
دوم. جلوگیری از تحریفهای اعتقادی
یکی از تحریفهای اعتقادی درباره عاشورا، اسناد حادثه به اراده مستقیم الهی بود.(21) حضرت زینب(سلام الله علیها) جنبههای مختلف فاعلیت و تأثیرگذاری خداوند در رخدادها را تفکیک و طولیت ارادهها و باطن واقعه عاشورا را تحلیل نمود.(22)
آنچه در این عالم انجام میگیرد ظاهر و باطنی دارد. اراده، نیت و فعل خیر همواره پرنتیجه و پیروز است، اگرچه در ظاهر این پیروزی معلوم نباشد و در کوتاهمدت نتایج آن به چشم نیاید. اراده شر همواره شکستخورده است، اگرچه در ظاهر کامروا بهنظر آید. پیروزی نیات خالص و رفتارهای ایمانی جزو وعدههای الهی و مؤیَّد به اراده مستقیم و غیرمستقیم خداوند است؛ برای همین، حضرت با استناد به قرآن فرمود: «شهدا زندهاند(23) و شهید را کسی نمیمیراند تا احساس پیروزی کند».
سوم. یادآوری سنتهای الهی
حضرت در واکنش به رفتار و گفتار یزیدبن معاویه، سنتهای الهی را یادآوری نمود.(24) یکی از آنها عاقبت انبارشدگی گناه است،(25) بدون توبه و ندامت، گناه انبار شده و عاقبت آن، تکذیب و تمسخر آیات الهی است. روایات از تأثیر عمل خیر و شر با استعارهای نظیر پیدا شدن ملکهای سیاه و سفید در قلب آدمی سخن میگویند.(26) رفتار آدمی در کانون احساسات باطنی او (قلب) دگرگونی ایجاد میکند. اگر رفتار نادرستی از کسی سربزند که پس از آن توبه نکند، درون او مکدر و مانع نفوذ نور الهی در باطن آدمی میشود، در نتیجه شخص گناهکار بر گناه میافزاید.
سنت دیگر سنت «امهال» است.(27) روند معمول حوادث خوش روزگار و بهسامانبودن زندگی، همواره دلیل قاطعی برحقانیت و درستی نیست. این گشایشها و شادیها مهلتی است که خداوند به گنهکاران میدهد، تا گناه بیفزایند و به عذاب خوارکننده درآیند.
طراحی خداوند برای عاقبت خوبان و بدان و اراده خداوند درباره پایان جهان و فلسفه تاریخ(28) سنت دیگری است که مورد اشاره ایشان قرار گرفت.(29) ایشان با بیان پیامدهای سوءرفتار دستگاه حاکم در دنیا و آخرت، شکست واقعی آنها را نمایان کرد و با استناد به کلمات خداوند، فرمود: آنها به مقصد خود درباره پاکان ناکام ماندند.(30) اهل باطل برای رسیدن به اهداف خود همواره تا منتهای کوشش خود رفته و از تمام ظرفیتها و فرصتهایی که کوتاهیهای اهل حق برایشان فراهم میآورد استفاده کردهاند؛ اما تمام کوششهای آنها، حق را نمیرانده و این بدان معناست که دنیا و پایان تاریخ در چارچوب مشیت و طراحی الهی قرار دارد.
چهارم. اهمیت حریم عفاف زنانه در احتجاج و فرایند حقستانی
بهدلیل اهمیت اینبند، عبارت حضرت را نقل میکنیم: «اَمِنَ الْعدل یابنالطلقاء تخدیرك حرائرك و إمائك وسوقك بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهنّ وابدیت وجوههنّ تحدو بهن الأعداء من بلد إلی بلد ویستشرفهن أهل المناهل والمناقل ویتّصفح وجوههن القریب والبعید والدنیّ والشریف لیس معهن من رجالهنّ ولیّ ولا من حُماتهن حَمِیّ».
«تحدو»، بهمعنای بهجلو راندن است.(31) «یستشرفهن»، سربلند کرده به آنها نگاه کنند.(32) «المناهل»، بهمکانی میگویند که در آنها قافلهای فرود آید، مانند کاروانسراها.(33) «المناقل»، به کسانی اطلاق میشود که افراد را ازمکانی بهمکانی عبور میدهند؛ بنابراین، معنای عبارت این میشود: ساربانها، راهبلدها و کاروانسراداران به آنها بنگرند. یتّصفح، بهمعنای بررسی دقیق یک چیز است. در عبارت بانو، یعنی هرکس با دقت بهصورت دختران رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) نگریست.(34)
در این جملات، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) بهعنوان الگوی زنان مسلمان و پاکدامن بر یکی از مسائل ضروری در رفتار جامعهاسلامی انگشت مینهد. آن بانو یزید را توبیخ میکند که چرا اسباب هتک حریم عفاف دختران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را فراهم آورده و این در حالی است که یزید زنان و کنیزان خود را در پرده کرده است. حضرت رفتار او را خلاف عدالت، که مفهومی شناختهشده و ارزشی فرادینی است، دانسته و هجومی بر زنانگی میخواند.
3. حضرت معصومه(سلام الله علیها) و زمینهسازی برای شهر علم و دین
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) با اقدامی که منشأ الهی آن بهصراحت بیان نشده، با سفر به ایران و انتخاب قم بهعنوان شهر دوستداران اهلبیت(علیهم السلام) در آن زمان، این منطقه را بهعنوان نقطه تمرکز ایجاد و نشر علوم اسلامی - شیعی به تمام جهان اسلام قرار دادند. بعید نیست انتخاب این شهر بهدلیل وجود روایتهای متعدد، بهخصوص از امام صادق(علیه السلام)، در فضیلت شهر قم و پیشبینی امام از آینده آن بوده باشد.(35) وجود حوزه علمیه با حدود صد هزار طلبه ایرانی و بیش از چهل هزار طلبه علوم دینی از صدوبیست ملیت، در حال حاضر در این شهر، صرفنظر از تمام کسانی که پس از پایان مراحلی از تحصیل بهشهر یا کشور دیگری رفتند، انتشار میلیونها جلد کتاب در زمینه علوم اسلامی و وجود دهها کتابخانه تخصصی در قم در علوم اسلامی، همه از برکات انتخاب آسمانی این بانوست.
گفتنی است از حضرت تنها چهار روایت در منابع معتبر روایی ما آمده که همه درباره امامت، بهخصوص اشاره بهجایگاه حضرت امیر(علیه السلام) و یادآوری تصریح به ولایت ایشان است.(36)
4. نقش وساطت بانوان خاندان اهلبیت(علیهم السلام)
اگرچه درباره بانوانی که از عصر صادقین به بعد زندگی میکردند، بهدلیل فشارهای روزافزون حکومتها، اطلاعات تفصیلی زیادی در کار نیست، آثار محدود بهجامانده، یک کنش مهم را نشان میدهد و آن جانشینی و وساطت میان مردم و امام در شرایط خاص بود. این کنش در جای خود خطیر بود؛ زیرا افزون بر دانش و فراست، به روحیه شجاعانه و توانایی برای حفاظت از شبکه ارتباطی میان پیروان امام نیاز داشت. برایناساس، وجود این کنش و موقعیت برای تعدادی از بانوان، حاکی از شیوه تربیتی ویژهای در خاندان امامت بوده که زنان و دختران را در کمال عفت، مستوریت و توانمندی اجتماعی بار میآوردند.
غیر از زینب دختر علیبن ابیطالب(علیه السلام)، بانوان دیگری نیز مسئولیت جانشینی در پاسخ به پرسشهای مردم و وساطت را در اختیار داشتند. یکی از این بانوان، سوسن مادر امام حسن عسکری(علیه السلام) بود که بهعنوان پناه شیعه معرفی گردیده و در روایات، جانشینی او برای امام معصوم، بهجانشینی زینب کبری برای امام سجاد تشبیه شده است.(37) صاحب أعیانالشیعة نیز کارگزاری امور امام عسکری(علیه السلام) را نشاندهنده این دانسته که او روحیهای فوق عدالت داشته است.(38)
حکیمه خواهر امام هادی و دختر امام جواد(علیه السلام) نیز بانوی دانشمند دیگری است که در حفظ اسرار امامت نقش داشت و محل رجوع مردم بود.(39) انجام امور محوله و دقت در انتقال دانش لازم در فضای خطرخیز زمان مزبور، نشاندهنده شجاعت این بانو است.
در این میان، بهلحاظ اهمیت جایگاه سکینه دختر امام حسین(علیه السلام) و وجود رویکردی تاریخی برای وارونه جلوهدادن خط حاکم بر کنش علمی بانوان حرم، لازم است قدری بیشتر به ایشان بپردازیم. سکینه دختر امام حسین(علیه السلام) از جمله زنانی است که درباره تأثیر علمی وی در جامعه، نوشتههای متناقضی در دست است. در برخی کتب، که شامل کتب شیعه هم میشوند، آمده است که ایشان دارای ذوق قوی شعری بوده و با کمک دانش فراوان خود به نقد محتواهای اشعار میپرداخت.(40) مجالس شعر زیادی به ایشان نسبت دادهاند(41) که مردان زیادی در آنها شرکت کرده، در پس پرده با ایشان گفتوگو و مناقشات علمی داشتند.(42)
این مسئله برای تعدادی از زنپژوهان فمینیست مسلمان شایانتوجه بوده و بهمثابه برگی از افتخارات زنان مسلمان قرن اول و دوم هجری به آن اشاره کردهاند.(43)
اما تحلیل دیگری هم وجود دارد که باتوجه به اتفاق مهم زندگی این بانو و ویژگیهای روحی ایشان سازگارتر است. سکینه در حادثه کربلا بانویی دهساله بود و پدرش درباره وی فرمود که او بانویی غرق در ذات خداوند،(44) یعنی اهلعبادت و عرفان است. حادثه کربلا در زندگی بانوان حاضر، بهویژه بنیهاشم، آنچنان اثرگذار بود که تا آخر عمر مهمترین رسالت آنان را اشاعه اهداف امام حسین(علیه السلام)، بیان حوادث آن و اقامه عزای عاشورا و پاسداشت خون شهدای آن تشکیل میداد. نوشتهاند که تا زمان قیام مختار ثقفی و انتقامجویی از قاتلان آنان، لباس عزا از تن بیرون نیاوردند و موی خود خضاب نکردند.
پس این احتمال صحیح بهنظر نمیرسد بانوی بافراستی که دختر شهید کربلا و ناظر شهادت او بوده، میان مردان به نقد اشعارشان بپردازد که بخشی از اشعار نقلشده غزلهای عاشقانه باشند.
در کتاب أعلامالنساءالمؤمنات نویسنده بهطور مشروح احتمال پیشین را نقد علمی کرده، ثابت میکند کتبی مانند مقاتلالطالبیین نسبتهای نادرستی به حضرت سکینه داده و مطالب آنان در حق بانو به دقت تاریخی - تحلیلی مردود است.(45)
در عین حال حضرت سکینه بانویی بافضیلت و سخنور بود که باتوجه به عمر طولانی و در نبود عمه و مادرش، که اندکی پس از عاشورا رحلت فرمودند، به روشنگری درباره جایگاه اهلبیت(علیهم السلام) و ابراز بیزاری از قاتلان شهدای کربلا پرداخت.
ب) کنش علمی بانوان وابسته به مکتب اهلبیت(علیهم السلام)
همانگونه که در مقدمه گذشت، سخن از تأثیرات علمی بانوان در عصر نص نباید به این ذهنیت منجر شود که دانش در آن عصر، فرایندهای روشن و پیچیدهای داشته و سهم بانوان نیز در آن از نظر کمیت قابلتوجه بوده، بلکه سهم این زنان باتوجه به وضعیت اجتماعی - سیاسی پرفشار بر طرفداران مذهب تشیع، مهم و اثرگذار بوده است، چنانکه چالش اصلی در آن زمان، که زن پیرو مکتب اهلبیت(علیهم السلام) را با هویت شیعی به صحنه گفتوگو و مناظره یا ایراد سخنرانی یا نقل حدیث میکشاند، انگیزههای شیعی آنان بود. شمار این بانوان زیاد است و این نوشتار درصدد بیان فهرست کامل این افراد نیست، بلکه مسئله اصلی آن بیان محورهای مهمی است که از کوشش علمی این بانوان قابل استخراج است.
1. کوشش در حفظ جایگاه خانه فاطمه(سلام الله علیها) و موقعیت امام علی(علیه السلام)
در این مبحث، میتوان به امسلمه، میمونه و اسماء بنت عمیس اشاره کرد. امسلمه بهطور مستقیم از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و گاه بهواسطه علی(علیه السلام) از پیامبر بیش از سیصد روایت برجای گذاشت. بهواسطه ارتباط نیکو با خاندان اهلبیت(علیهم السلام) ودایع مهمی را در اختیار داشت که به دست معصومان میسپرد که یکی صحیفه مهرزدهای مملو از علم بود و وی موظف بود آن را به وصی رسول برساند.(46)
امسلمه در این ارتباط به گنجینهای از روایات و معارف دست یافت كه هریک بازگوكننده گوشهای از اوضاع آن عصر و موضعگیریهای اوست. او برای بازداشتن عایشه از جنگ، او را بسیار نصیحت کرد.(47) در احوالات این بانو گفتوگویی نقل شده است که میان او و کنیزش درگرفت. زمانی که به کنیز گفت: آرام باش میخواهم سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) (معروف به حدیث حوض) را بشنوم که از مسجد میرسد، سپس در جواب کنیز که گفت: خطاب پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با مردان است، پاسخ داد: پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «ای مردم نه ای مردان!»(48) این جمله علاقه وی به فهم حقیقت و زیرکیاش را نشان میدهد.
میمونه همسر دیگر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بود که 76 حدیث از ایشان نقل کرده است.(49) در روایت طبرانی آمده که «میمونه» برای رهایی افراد از گمراهی و سردرگمی میفرمود: از صف علی جدا نشوند و بر بیعت او استوار باشند.(50) رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بهدلیل معرفت وی به او فرمودند: «خدا قلب تو را برای ایمان آزموده است».(51)
2. پیدا کردن مسیر وصایت
بخش دیگری از این گفتوگوها که میان این بانوان و معصومان اعم از پیامبر و امامان(علیهم السلام) درگرفته، برای یافتن مسیر وصایت بود. این امر حاکی از نگرانی آنان از گمکردن مسیر هدایت و ناشی از ذکاوت این زنان برای بهرهبرداری از منشأ بینقص علم و عمل بود.
از جمله این زنان اماسلم معروف به صاحبةالحصاة است. محدثان بزرگى مانند شیخ كلینى، در كتاب الكافى اماسلم را راوى حدیث از پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) دانسته و دقتنظر او درباره شناختن وصی حضرت را ذکر کردهاند.(52) گفتوگوی او با پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نشان از مطالعات او در ادیان گذشته دارد.
حبابه والبیه، بانوی دیگری است که بر شناخت وصی، کوشش فراوانی داشت. شیخ طوسی در کتاب رجال او را در اصحاب امام علی و امام باقر(علیهما السلام) قرار داده(53) و مرحوم صدوق به روایت او از امام علی(علیه السلام) حدیث نقل کرده است.(54) مرحوم کلینی وی را در اصحاب امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده است.(55) ویژگی مهم این زن، کوشش او برای تعمیق دانش نسبت به امر وصایت و مقامات خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بود و پرسش وی برای شناخت مقامات نوری اهلبیت(علیهم السلام) ثبت شده است.(56) او در هر فرصت که دست میداد، معارف و احادیثی را که نزدش بود برای دیگران نقل میکرد.(57)
3. احتجاج با حاکمان
احتجاجات تعدادی از زنان شیعه در موقعیتهای خاص مانند احتجاجات زنان مبارز با معاویه، حاکی از معرفت استدلالی آنها نسبت به امر امامت،(58) آگاهی از قرآن(59) و استدلال به آیات و روایات بهصورت توأمان،(60) شناخت مختصات حق و باطل،(61) مهارت سخنوری، قدرت فرار و دفاع بهموقع در بحث(62) و در عین حال ثبات قدم در دفاع از حقیقت است. سخنان آنها نشان میدهد افزون بر استعداد ذاتی و شجاعت و صراحت،(63) این زنان از دانش قرآنی و معرفت کلامی برخوردار بودند.
امالخیر، عکرشه بنتالأطرش،(64) دارمیه حجونیه، اروی بنتالحارث،(65) آمنه بنتالشرید زنی بسیار شجاع و صریحاللهجه بود. پس از آنکه دو سال در شام زندانی بود، سر همسرش را در دامنش انداختند و به حضور معاویه بردند؛(66) زنی که زبان عالمانه و تیز او موجب هراس دشمنانش بود، سوده بنت عماره(67) و حرّه بنت حلیمه سعدیه از جمله زنانی بودند که بر عهد خود با علی(علیه السلام) پایدار و در راه اثبات حق او با منطق گویا و استدلالی قوی با حاکمان نیز به مناظره مینشستند. فصاحت و بلاغت آنها به ضمیمه قدرت استدلال از اهمیت آنها در پیشبرد نهضت اسلامی، بهویژه مکتب اهلبیت، پرده برمیدارد.
گفتنی است در کنار خصلت شجاعت و توانایی روحی، که شاید از ویژگیهای زن عربی آن عصر بود، دانش و آگاهی آنان، منشأ مهمی بر ظلمستیزی و حقگوییشان بهشمار رفت، امری که معاویه به صراحت به آن اشاره دارد. وی به اروی بنت حارث گفت: «علیبن ابیطالب شما را اینگونه از اسلام آگاه ساخته که در نتیجه هرگز ستم و بیعدالتی را تاب نمیآورید و توان مخالفت با سلطان را یافتهاید که به این زودی نمیتوان شما را از انتقاد علیه حاکم بازداشت».(68)
4. نقل روایت
کنش دیگر نقل حدیث بود که راویان آنها یا بهدلیل حشر و نشرمعمولی با اهلبیت(علیهم السلام) و حضور در فضاهای عمومی از ائمه(علیهم السلام) حدیث شنیده و نقل کرده یا بهدلیل قرابت یا شاگردی و انس بهدانش، سهم بیشتری در اینباره ایفا نمودهاند. برخی محققان بهبررسی تعداد راویان زن پرداختهاند و گزارشی مشروح از کتب و شمار راویان ارائه کردهاند. اگرچه نویسندگان شیعی بررسی تفصیلی درباره روایات زنان راوی و دستهبندی آنها در کتب حدیثی خود انجام ندادهاند، پژوهشهای انجامگرفته نشان میدهد کمتر از هزار زن در سلسله اسناد احادیث اسلامی قرار دارند.(69)
تعداد کم بانوان راوی حدیث در مقایسه با مردان راوی، نشان میدهد همواره امکان کمتری برای استفاده زنان از محضر اهلبیت(علیهم السلام) وجود داشته که بهطور طبیعی این امر در تاریخ مسلمانان بازتولید شده است. آنچه اهمیت دارد، توجه به کسب علم، عدم جلوگیری از حضور زنان در مجالس درس در شرایط مقتضی، عدم منع زنان از نقل حدیث و تشویق بانوان کوشا در این راه در سیره اهلبیت(علیهم السلام) است.
برخی زنان را برای نمونه معرفی میکنیم:
زینب بنت ابیسلمه که تربیتشده رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و امسلمه بود. ابورافع که خود امین رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بود(70) میگفت: «هرگاه میخواستیم از زنی فقیه در مدینه نام ببریم، از زینب دختر امسلمه یاد میکردیم؛ وی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بود و هفت روایت از ایشان نقل کرد».(71)
مثال دیگر «سعیده» از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است که مرحوم كشی درباره او نوشته است: «او زنی دارای فضل و دانش بود که همواره در درس حضرت شرکت میکرد و از او روایت میشنید و امام در حق او دعا کرد که در بهشت همنشین او باشد. وی آنچه از امام صادق(علیه السلام) میشنید، به دیگران آموزش میداد».(72)
نام سعیده دیگری نیز در اصحاب امام کاظم(علیه السلام) ذکر شده و امام رضا(علیه السلام) در نامهای برای امام جواد(علیه السلام) درباره وی نوشتند: «سعیده بانویی است که در روشها (النِحَل)، دارای اراده قوی و رأی صحیح (همراه با) دقتنظر است».(73)
امالاسود دختر اعین و خواهر زراره از فقهای اصحاب امام صادق(علیه السلام)، بانوی دیگری است که پیش از دیگر اعضای خانوادهاش به تشیع روی آورد. وی را زنی عارف و از راویان حدیث از امام ششم(علیه السلام) دانستهاند(74) که نمیتوان تأثیر گرایش او به اهلبیت را بر ایمان برادرانش نادیده گرفت. «حفصه» نیز بانویی راوی بوده که در مشیخه مرحوم صدوق و در طریق ایشان به محمدبن خالدبن عبدالله بجلی آمده است.(75)
امخالد نیز از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) و از زنان محدث است. کشی به سند خود از ابوبصیر نقل کرده است: «من نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم و امخالد که دستش را یوسفبن عمرو قطع کرده بود، اجازه ورود خواست. ابوعبدالله(علیه السلام) فرمود: آیا دوست داری سخن امخالد را بشنوی؟ گفتم: بلی! فرمود: الان اجازه ورود خواست. آن حضرت مرا بر حصیر نشاند، امخالد وارد شد و صحبت کرد. دیدم در کمال فصاحت و بلاغت سخن میگوید و درباره مسائل مختلف از حضرت سؤالاتی پرسید.» این کلام امام که ابوبصیر را به شنیدن سخنان امخالد دعوت کرد، حاوی رضایت حضرت از کنش علمی وی است.
سعیده خواهر محمدبن ابیعمیر، از زنان راوی حدیث است که با تیزبینی برای حفظ آثار برادرش که زندانی شده بود، 94 کتاب وی را در محلی پنهان کرد.(76)
نفیسه فرزند حسنبن زید، حافظ و مفسر قرآن بود و شافعی در درس او حاضر میشد و حدیث استماع میکرد.(77) همسر وی اسحاقبن مؤتمن نوه امام صادق(علیه السلام) و خود متوفای 208ق است.
با این وصف بسیار عجیب است که بخش زیادی از مسلمانان به استناد احادیث غیرمعتبری این سیره عظیم و برکات فراوانی را که همین تعداد اندک زنان حدیثدان درباره انتقال فرهنگ اسلامی برعهده داشتند نادیده گرفته و زنان را به استناد آنها از تحصیل دانش منع کردهاند.
نتیجهگیری
باتوجه به اینکه سطوح پیچیده کنش علمی، مانند خلق آثار علمی مکتوب، ایدهپردازیها و نظریهآفرینی، صورتبندی دانشها، اختراعات و اکتشافات نیازمند تحصیل، برخورداری از محضر اساتید و دانشمندان، مشارکت در اجتماع علمی، استفاده از امکانات تحقیقاتی و از همه مهمتر، گستردگی حوزههای علمی و فراوانی موضوعات دانشی در صدر قرن اول و دوم هجری، برای بسیاری از مردان هم فراهم نبوده، این امر برای زنان ناممکنتر بوده است. در عین حال بررسی کنشهای علمی بانوان عصر نص، نشان میدهد وضعیت علمی آنان ویژگیهای خاص خود را داشته است. در اینباره توجه به چند امر ضروری است: عدم تنوع حوزههای دانشی در عصر نص، بهویژه تا زمان بهثمر نشستن مدرسه علمی صادقین(علیهما السلام)، موانع فرهنگی - تاریخی بیشتر برای پیشرفت علمی در سطوح پیچیده برای زنان، نوبودگی حضور زنان در عرصههایی از این دست با ظهور اسلام، وضعیت طبیعی زندگی زنان که موقعیت ویژهای در تولید مثل و نگهداری از کودکان برای آنها فراهم میآورده است.
با این وصف، زنان بیش از آنکه تصور میشود دارای توانایی روحی و قدرت اثرگذاری بودند و آموزههای اسلامی و شیعی در اینباره بسیار اثرگذار بودهاند و نشان این امر وجود بانوان خاندان اهلبیت و زنان وابسته به مکتب آنان است که فعالیتهایشان را در موارد ذیل میتوان محوربندی کرد: کنشهای زنان اهلبیت در بسط نهضت معارفی، تعمیق دانش امامت با شیوه پاسخ به پرسشهای مردم، خطبهخوانی و بینشافزایی در جامعه زنان و کنشهای زنان وابسته به مکتب تشیع در بسط گفتوگوها بر محور امامت در قالب حمایت مستدل از جایگاه دختر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و همسرش، پیداکردن مسیر وصایت، ساماندادن احتجاجات و نقل حدیث در زمینه نشر معارف و فقه اسلامی و شیعی.(78)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.