پاسخ اجمالی:
با توجه به اینکه قرآن بعضی از عقاید شرایع گذشته را انحرافی و کتب آنها را تحریف شده می داند و با توجّه به اینکه اسلام دیگران را فقط به سوی خویش دعوت می کند، روشن می شود که تصدیق کتب آسمانی گذشته به معنای مشروعیت کنونی آنها نیست.
معنی تصدیق کتابهای پیشین نیز به معنی تصدیق اصول کلی و مشترک بین همگان است، مانند ایمان به حق تعالی و معاد و رسالت و تایید اصول عام فقهی و اخلاقی مانند صداقت و نیکی و اصل نماز و روزه و مثلا حرمت سرقت و زنا و شراب خواری.
پاسخ تفصیلی:
تصدیق کتب پیشین توسط قرآن، دلیل مشروعیّت و رسمیت آنها!
طرفداران پلورالیسم یا کثرت گرایی ادعا می کنند که حقانیت و نجات بخشی منحصر در شریعتی خاص مانند اسلام نیست؛ لذا پیروان هر آیینی با حفظ آیین خود می توانند به سعادت برسند؛ و نیازی نیست که به دین خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) یعنی دین اسلام درآیند.
بخشی از ادله کثرت گرایان برای اثبات مدعای خود، آیاتی از قرآن کریم است که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می کند؛ مانند آیه 48 سوره مائده: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ»؛ (و این کتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى کند).
کثرت گرایان از این آیات بعنوان استدلال بر مشروعیت کنونی شریعت اهل کتاب استفاده کرده و می گویند: معنی ندارد که قرآن شرایع و کتابهای آسمانی گذشته را تایید و تصدیق کند ولی آنها رسمیت و مشروعیت و حقانیت و حجیت و نجات بخشی نداشته باشند.(1)
قبل از ورود به پاسخ آن - به عنوان اصلی کلی - باید بدانیم که با یک یا چند آیه نمی توان نظر کامل و جامع قرآن را ارائه داد؛ بلکه باید آیات دیگر نیز نگاه شود و آنگاه با تجمیع آنها می توان دیدگاه کامل قرآن نسبت به اهل دیگر شرایع و کتب آسمانی پیشین را کشف کرد. به هر حال برداشت کثرت گرایان از این آیات نادرست است که با استفاده از آیات خود قرآن روشن می شود.
جواب نقضی:
قرآن در آیات دیگر اشاراتی به تحریف انجیل و تورات و همچنین انحراف عقاید اهل شرایع گذشته از مسیر اصلی دارد، مثل عقاید انحرافی مسیحیت درباره عیسی(علیه السلام). و در آیات دیگر اسلام فقط خودش را دین کامل می داند و دیگران را به سوی خویش دعوت می کند و مخالفان خویش را سرزنش می کند. وقتی قرآن عقاید اهل کتاب را انحرافی و باطل می داند و فقط به خود دعوت می کند، نمی توان گفت مشروعیت شرایع گذشته را تایید می کند.
شواهد قرآنی نسخ شرایع پیشین و بطلان عقائد اهل کتاب:
شاهد اول: آیاتی از قرآن بر تحریف تورات و انجیل دلالت دارند، مانند آیه 79 سوره بقره که عالمان از اهل کتاب را مذمّت می نماید و می فرماید: «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً»؛ (پس واى بر آنها که نوشته اى با دست خود مى نویسند، سپس مى گویند این از طرف خداست، تا آن را به بهاى کمى بفروشند). همچنین آیه 75 سوره بقره و آیه 78 و 93 سوره آل عمران که دلالت بر تحریف کتب آسمانی پیشین دارند. روشن است که هرگز شرایع تحریف شده نمی تواند حقانیت و مشروعیت داشته باشد.
شاهد دوم: ایمان توحیدی اهل کتاب ایمانی نادرست و آمیخته با شرک است زیرا یهودیان یا گروهی از آنان، عزیر را و مسیحیان، عیسای مسیح(علیهالسلام) را پسر خدا می پندارند، همانطور که در آیه 30 سوره توبه آمده: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ»؛ (یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصارى گفتند: مسیح پسر خداست).(2)
شاهد سوم: آیاتی از قرآن مخالفت با پیامبر را موجب کفر می دانند و اهل کتاب را چون مشرکان کافر می شمارند؛ مانند آیه 105 سوره بقره که می فرماید: «ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (کافران اهل کتاب، و [همچنین] مشرکان، دوست ندارند که از سوى خداوند، خیر و برکتى بر شما نازل گردد).
شاهد چهارم: آیاتی از قرآن، اهل کتاب را به پذیرفتن اسلام فرا می خواند و آنان را بر عدم پذیرش اسلام مواخذه و نکوهش می کند؛ مانند آیه 41 سوره بقره که می فرماید: «وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»؛ (و به آنچه نازل کرده ام [قرآن] ایمان بیاورید! که نشانههاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد و نخستین کافر به آن نباشید).
جواب حلّی:
پاسخ دیگر به ادعای کثرت گرایان درباره ی این گونه آیات این است که روشن کنیم منظور از تصدیق کتب پیشین توسط قرآن چیست و قرآن چه چیزی را تصدیق می کند؟ این مطلب را در طی نکاتی با استفاده از آیات قرآن روشن می کنیم:
نکته اول: از دیدگاه قرآن، «دین الهی» که مجموعه ای از اصول اعتقادی، اخلاقی و خطوط کلی احکام فقهی و حقوقی است و «اسلام» نامیده می شود؛ دینی است واحد که مشترک بین همه انبیاست و تعدد و تکثر و اختلافی ندارد، همانطور که در آیه 19 سوره آل عمران بیان شده: «إنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الإسلام»؛ (دین در نزد خدا، اسلام [و تسلیم بودن در برابر حق] است).
این خطوط کلی، یکسان و مشترک و ثابت و دائمی است و هر پیامبری که شرایع و کتب پیشین را تصدیق می کند، مرادش تصدیق همین اصول کلی و مشترک است، مانند ایمان به حق تعالی و معاد و نبوت و رسالت و تایید اصول عام فقهی و اخلاقی مانند صداقت و نیکی و اصل نماز و روزه و عبودیت و مثلا حرمت سرقت و زنا و شراب خواری.(3)
نکته دوم: پیامبر هر عصری آن خطوط کلی را به انضمام خطوطی جزئی در فروع احکام مانند کیفیّت نماز، حج، روزه و جزئیاتی از این قبیل بیان کرده است که در آیه 48 سوره مائده از آن تعبیر به «شریعت و منهاج» شده است: «لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً»؛ (ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم). این خطوط جزئی بر حسب شرایط و استعداد امت ها در طول تاریخ تغییر کرده است (یعنی هر شریعتی کاملتر و نسخ کننده ی شریعت قبلی است)، در حالی که آن خطوط کلی ثابت مانده است.(4)
نکته سوم: هر رسول جدیدی که از طرف حق تعالی مبعوث می شود، سه کار می کند:
کار اول: همه ی انبیاء و کتب آسمانی گذشته را تصدیق و تایید می کند که به معنی تصدیق و تایید آن اصول اعتقادی، اخلاقی و خطوط کلی احکام فقهی و حقوقی است؛ و همچنین تصدیق و تایید آن خطوط جزئی در فروع احکام مانند کیفیّت نماز، حج، روزه و جزئیاتی از این قبیل است که فقط در ظرف زمانی شریعت قبلی مشروعیت داشته و با آمدن شریعت جدید همگی نسخ شده اند.
کار دوم: خودش شریعت تازه ای که کاملتر و نسخ کننده ی شریعت قبلی است، از جانب حق تعالی می آورد که در خطوط جزئی، یعنی در فروع احکام حلال و حرام تغییراتی صورت گرفته، در حالی که آن خطوط کلی ثابت مانده است.ا ین رسول جدید همگان را به شریعت خودش دعوت می کند.
کار سوم: به پیروان خودش بشارت می دهد که منتظر رسول بعدی باشند که شریعت تازه تر و کاملتری را که نسخ کننده ی شریعت کنونی است، از جانب حق تعالی خواهد آورد.
آیه 6 سوره صف از زبان حضرت عیسی(علیه السلام) به کار اول و سوم اشاره می کند: «وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛ (و [به یاد آر] هنگامى که عیسى بن مریم گفت: اى بنى اسرائیل، بىتردید من فرستاده خدا به سوى شمایم در حالى که آنچه را پیش از من آمده که تورات باشد تصدیق کننده ام و به فرستادهاى که پس از من خواهد آمد که نام او احمد[صلی الله علیه و آله] است بشارت دهندهام).
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی، مطلبی نو و تازه برای امتش بیاورد. اگر پیامبر خاتم(صلّى اللّه علیه و آله) در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح(علیه السلام) سخن گفته باشد، دیگر مجالی برای بشارت نبود.(5)
سخن حضرت مسیح(علیه السلام) نشان می دهد که رسول اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) از حضرت عیسی(علیه السلام) افضل و قرآن کریم از انجیل بالاتر و رهاورد پیامبر اسلام، بیش از رهاورد مسیح(علیهالسلام) است، زیرا تنها در این صورت معنای بشارت تحقق می یابد.
در نتیجه کسی که شریعت اسلام محمدی(صلّى اللّه علیه و آله) را می پذیرد، در حقیقت به رهاورد حقیقی و بدون تحریف همه انبیای گذشته مانند موسی و عیسی(علیهما السلام) ایمان آورده و تنها در شریعت و منهاج، با آن ها تفاوت دارد.
نکته چهارم: اسلام و قرآن کریم، کامل کننده ی تمام ادیان الهی است؛ یعنی کاملترین شریعت و منهاج و نسخ کننده همه آنهاست؛ پیامبراسلام(ص) خاتم انبیاء است و بشارتی به نبی بعدی نداده و بعد از آن پیامبر و شریعت تازه ای نخواهد آمد.
دلیل برتری و کاملتر بودن قرآن و اسلام:
در آیه 48 سوره مائده آمده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ»؛ (و این کتاب [قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى کند، و مهیمن بر آنهاست). «مهیمن» به معنای شاهد و ناظر است و نیز به مراقب و محافظی که سلطه و سیطره داشته باشد «مهیمن» گویند. قرآن کریم مهیمن است، چون محتوای اعلایش بر دیگر کتابهای آسمانی، شاهد، ناظر و محیط است و نیز برتری و حاکمیت دارد.(6)
پس در عصر حاضر اگر کسی بخواهد اطمینان پیدا کند که مطابق دین مرضی خدا عمل کرده است باید به کتاب و شریعت برتر و مهیمن یعنی قرآن و اسلام محمدی(صلّى اللّه علیه و آله) عمل کند.
گفتنی است که وقتی برتری قرآن کریم نسبت به کتابهای آسمانی دیگر ثابت شد، برتری آورنده آن نیز بر آورنده آن کتابها ثابت می شود.
همچنین جمله ی «وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهیداً»؛ (و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد) در آیه 41 سوره نساء نشانگر برتری خاتم انبیاء(صلّى اللّه علیه و آله) بر دیگر انبیاء(علیهم السلام) است.
بنابراین با توجه به انحراف عقاید اهل شرایع گذشته و نیز اینکه اسلام دیگران را فقط به سوی خویش دعوت می کند، روشن می شود که تصدیق کتب آسمانی گذشته به معنای مشروعیت کنونی آنها نیست؛ بلکه به معنی تصدیق اصول کلی و مشترک بین همگان است، مانند ایمان به حق تعالی و معاد و رسالت و تایید اصول عام فقهی و اخلاقی مانند صداقت و نیکی و اصل نماز و روزه و مثلا حرمت سرقت و زنا و شراب خواری.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.