پاسخ اجمالی:
ایشان می فرمايد: «اى مالك! بدان من تو را به سوى بلادى فرستادم كه پيش از تو دولت هاى عادل و ستمگرى بر آن حكومت داشتند و مردم به كارهاى تو آن طور نظر مى كنند كه تو در امور زمامداران پيش از خود نظر مى كردى و همان را درباره تو خواهند گفت كه تو درباره آنها مى گفتى». امام(ع) در اين عهدنامه تاكيد كرده كه معيار سنجش حكومت ها از نظر عدل و ظلم، افكار عمومى توده مردم است كه امروز در دنيا از آن سخن می گويند؛ اما در عمل غالباً فراموش شده است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از عهد نامه مالک اشتر (نامه 53 نهج البلاغه) مى فرمايد: (اى مالك! بدان من تو را به سوى بلادى فرستادم كه پيش از تو دولت هاى عادل و ستمگرى بر آن حكومت داشتند و مردم به كارهاى تو همان گونه نظر مى كنند كه تو در امور زمامداران پيش از خود نظر مى كردى و همان را درباره تو خواهند گفت كه تو درباره آنها مى گفتى)؛ «ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ، أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلاَد قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَك مِنْ عَدْل وَ جَوْر وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلاَةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ».
سپس مى افزايد: (و [بدان] افراد صالح را به آنچه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى سازد مى توان شناخت)؛ «وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ». امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان خود از باب مقدّمه به وضع كشور مصر ـ كه به يقين منحصر به آن كشور نيست ـ اشاره مى كند كه پيش از تو حكومت هاى عدل و جورى داشت؛ حكومت عدل؛ مانند حكومت دوران حضرت يوسف(عليه السلام) بر مصر بود و حكومت جور حكومت بسيارى از فراعنه از جمله فرعون معاصر حضرت موسى بن عمران(عليه السلام) بود.
سپس به اين مطلب مهم اشاره مى فرمايد: كه معيار سنجش حكومت ها از نظر عدل و جور، افكار عمومى توده مردم است، همان چيزى كه امروز در تمام دنيا از آن سخن گفته مى شود، هرچند در عمل غالباً به فراموشى سپرده خواهد شد؛ ولى در آن روز كه امام(عليه السلام) اين سخن را بيان فرمود كمتر كسى اعتقاد به چنين سخنى داشت و تصور مردم بر اين بود كه حكومت بدون استبداد امكان پذير نيست و استبداد همواره آميخته با ظلم و ستم است. در بعضى از تعبيرات دانشمندان آمده است: «ألْسِنَةُ الْخَلْقِ أقْلامُ الْحَقِّ» يا «ألْسِنَةُ الرَّعِيَةِ أقْلامُ الْحَقِّ إلَى الْمُلُوكِ» كه مفهوم هر دو يكى است و آن اينكه زبان توده هاى مردم قلم حق است كه نامه هاى خود را با آن براى زمامداران مى نويسد يا خداوند بدين وسيله با آنها مكاتبه مى كند و در هر حال هدف اين است كه قضاوت عمومى و هوش جمعى، معيار بسيار خوبى براى سنجش ارزش حكومت هاست.
البته گاه مى شود كه حكومت ها از طريق تبليغات دروغين و رياكارى افكار مردم را مى دزدند يا آنها را شستشوى مغزى مى دهند. در اين گونه موارد قضاوت عمومى، بيمار مى شود و اثر مطلوب خود را از دست مى دهد. به هر حال شايسته است زمامداران كنونى مسلمانان جمله «إنَّما يُسْتَدلُ عَلَى الصّالِحينَ بِما يُجْرِى اللهُ لَهُمْ عَلى ألْسُنِ عِبادِهِ» را با آب زر بنويسند و در برابر ديدگان خود نصب كنند و همه روزه آن را بخوانند و به دل بسپارند و براى رسيدن به اين مطلب بايد متملّقان را از اطراف خود دور سازند و تنها به گواهى اطرافيان قناعت نكنند؛ بلكه از طريق تماس مستقيم با مردم قضاوت افكار عمومى را دريابند. در تواريخ آمده است بعضى از زمامداران پيشين كه مايل بودند عدالت را اجرا كنند، گاه شبانه لباس مبدل مى پوشيدند و تنها در محلات مختلف شهر مخصوصاً مناطق محروم گردش مى كردند و اوضاع را دقيقا با حذف تماس واسطه ها بررسى مى نمودند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.