پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 180 نهج البلاغه، درباره خدمات مهم فرهنگی و تربیتی خویش نسبت به امت اسلامی مي فرمايد: «من كتاب خدا را به شما تعليم دادم [و تفسير و تأويل آن را به شما آموختم]، من درهاى استدلال را به روى شما گشودم، و آنچه را [از نيكى ها] نمى شناختيد به شما معرفى كردم، و آنچه [بر اثر نادانى و جهل] از دهان فرو مى ريختيد براى شما گوارا ساختم، کاش نابینا بینا شود و دقت کند و خفته هشیار گردد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در خطبه 180 «نهج البلاغه» پس از نکوهش و سرزنش یارانش به دلیل سستی در امر جهاد به شرح خدمات مهم فرهنگى و تربيتى خويش نسبت به امت اسلامى مخصوصاً در مورد يارانش پرداخته و به چهار نكته مهم اشاره مى كند: نخست مى فرمايد: (من كتاب خدا را به شما تعليم دادم [و تفسير و تأويل آن را به شما آموختم])؛ «قَدْ دَارَسْتُكُمُ(1) الْكِتَابَ». به يقين، «قرآن» در ميان مسلمان ها بود و شب و روز آن را قرائت مى كردند و نيازى به تدريس امام(ع) نبود؛ بلکه منظور، فهم محتواى «قرآن» و رسيدن به عمق دستورات آن است كه امام(ع) كه بزرگ ترين مفسّر قرآن در اسلام بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) است همواره آيات الهى را براى مردم تفسير مى كرد و خطبه هاى آن حضرت همه جا از اين آيات مايه مى گيرد.
در بيان دوّمين خدمت مى فرمايد: (من درهاى استدلال را به روى شما گشودم)؛ «وَ فَاتَحْتُكُمُ الْحِجَاجَ(2)». اشاره به اينكه بعد از دليل نقل، شما را به ادله عقليه كه يكى از دو حجّت الهى است آشنا ساختم.
و در بيان سوّمين خدمت مى فرمايد: (و آنچه را [از نيكى ها] نمى شناختيد به شما معرفى كردم)؛ «وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ». اشاره به اينكه حقايق بسيارى بود كه بر شما پوشيده بود و از آن بى خبر بوديد؛ من از روى آنها پرده برداشتم و حقيقت آن را آشكار ساختم. اين جمله ممكن است مفهوم ديگرى نيز داشته باشد و آن اينكه مسائلى بود كه شما انكار مى كرديد و بر اثر نادانى، موضع ديگرى مى گرفتيد؛ من حقيقت را بر شما روشن ساختم تا از راه انكار باز گرديد.
و سرانجام در بيان چهارمين خدمت فرهنگى مى فرمايد: (و آنچه [بر اثر نادانى و جهل] از دهان فرو مى ريختيد براى شما گوارا ساختم)؛ «وَ سَوَّغْتُكُمْ(3) مَا مَجَجْتُمْ(4)». به اين مفهوم كه بسيارى از دستورات اسلام بود كه شما به عمق و حقيقت آن نرسيده بوديد؛ از اين رو آن را ناخوش مى داشتيد و از آن فاصله مى گرفتيد؛ ولى من اسرار و فلسفه هاى آنها را روشن ساختم تا همچون جرعه اى گوارا آن را بنوشيد.
و در پايان اين سخن، تأسف خويش را از لياقت نداشتن بسيارى از مخاطبان، چنين ابراز مى فرمايد: آرى! همه چيز را گفتم اما صد حيف كه نابينا نمى بيند و شخصى كه در خواب فرو رفته بيدار و هشيار نيست (کاش نابینا بینا شود و دقت کند و خفته هشیار گردد)؛ «لَوْ كَانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ، أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ!». اشاره به اينكه من در تعليم و تربيت شما هيچ كوتاهى نكردم و تمام برنامه هاى مفيد و سازنده را ارائه دادم؛ اما افسوس كه قابليّت محلّ وجود نداشت و اين بذرهاى علم و حكمت و دانه هاى حيات بخش بارانِ تعليم و تربيتِ من بر شوره زار فرو ريخت.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.