پاسخ اجمالی:
مفسران درباره تفسير «اولوا الامر» اختلاف نظر دارند. مفسّران اهل سنّت غالباً مقصود از آن را حاكمان وقت مى دانند و عجب اينكه استثنايى هم براى آن قائل نشده اند! نتيجه اين تفسير، پيروی كردن مسلمانان از هر شكل حكومتى، حتى حكومت مغول هاست؛ ولى مفسّران شيعه معتقدند كه «اولوا الامر» تنها امامان معصومند كه پيشواى مردم از سوى خدا در تمام امور مادى و معنوى هستند. دليل آن اين است كه وجوب اطاعت از «اولوا الامر» در آيه شريفه مطلق است. بديهى است اطاعت مطلق از كسى كه ممكن است گرفتار گناه يا خطا بشود معنا ندارد.
پاسخ تفصیلی:
درباره تفسير «اولوا الامر» در ميان مفسّران اختلاف نظر است. مفسّران اهل سنّت غالباً مقصود از آن را زمامداران و حاكمان وقت مى دانند و عجب اينكه استثنايى هم براى آن قائل نشده اند! نتيجه اين تفسير آن است كه مسلمانان وظيفه دارند از هر شكل حكومتى پيروى كنند حتى اگر حكومت مغول ها باشد. ولى بعضى از مفسّران اخير كه روشن بينى بيشترى دارند مانند نويسندگان تفسير «المنار» و «فى ظلال القرآن»، اولوا الامر را به معناى نمايندگان مردم و علما و صاحب منصبانى مى دانند كه داراى نقشى در زندگى مردم هستند؛ ولى آن را مشروط به اين مى كنند كه بر خلاف مقررات اسلام نبوده باشد.
اين در حالى است كه بعضى ديگر «اولوا الامر» را به دانشمندانى كه زمامدار معنوى هستند منحصر مى كنند و بعضى تنها خلفاى چهارگانه را «اولوا الامر» مى شمرند كه لازمه آن اين مى شود در ازمنه ديگر اولى الامرى وجود نخواهد داشت. بعضى ديگر صحابه را نيز جزء «اولوا الامر» مى شمرند كه همان اشكال و ايراد به آن وارد است. ولى مفسّران شيعه اتفاق نظر دارند كه «اولوا الامر» تنها امامان معصومند كه پيشواى مردم از سوى خدا در تمام امور مادى و معنوى هستند. دليل آن هم روشن است و آن اينكه وجوب اطاعت از «اولوا الامر» كه در آيه شريفه آمده مطلق است. بديهى است اطاعت مطلق از كسى كه ممكن است گرفتار گناه يا خطا بشود معنا ندارد. به خصوص اينكه اولوا الامر بدون فاصله عطف بر رسول شده و «اطيعوا» كه پيش از آن آمده به طور يكسان پيغمبر اكرم و اولى الامر را شامل مى شود.
شايان توجّه است كه بعضى از مفسّران اهل سنّت در اينجا انصاف داده و به اين حقيقت اعتراف كرده اند؛ «فخر رازى» در تفسير خود ذيل اين آيه مى گويد: «كسى كه خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتماً بايد معصوم باشد؛ زيرا اگر معصوم از خطا نباشد به هنگامى كه مرتكب خطايى مى شود چنانچه پيروى از او لازم باشد با هيچ منطقى سازگار نيست. اين خود نوعى تضاد در حكم الهى ايجاد مى كند؛ زيرا از يك سو مى گويد اين كار ممنوع است و از سوى ديگر دستور به پيروى از اولوا الامر خطا كار مى دهد و مى گويد لازم است و اين در واقع سبب اجتماع امر و نهى در موضوع واحد مى شود». سپس نتيجه مى گيرد كه اولى الامر در آيه فوق به يقين ناظر به معصومين باشد. منتهی از آنجا كه «فخر رازى»، معصوم بودن امامان اهل بيت(عليهم السلام) را نپذيرفته مى گويد: «مجموع امت اگر بر چيزى اتفاق كنند معصومند. و به اين ترتيب اولى الامر مجموعه امت مى شوند».(1) نتيجه اينكه اولى الامر به معناى اجماع است!
ولى «فخر رازى» از اين نكته غافل شده است كه قرآن مى گويد مسائلى كه بر شما پيچيده مى شود از طريق اطاعت اولوا الامر حل كنيد واضح است كه مسائل مورد اتفاق و اجماع، محدود و معدود است و نمى توان مشكلات را از طريق به دست آوردن اتفاق همه امت حل كرد. به علاوه از آيه استفاده مى شود كه مسلمانان بايد به حكومت اولى الامر تن در دهند و حكومتِ مجموعه امت به اتفاق امكان پذير نيست حتى اگر از طريق انتخابات نمايندگان آنها براى اين امر برگزيده شوند كمتر ممكن است مردم در انتخاب نماينده به اتفاق آرا و بدون كمترين مخالفت اقدام كنند و به اين ترتيب اطاعت از اولى الامر به عنوان حاكمان اسلامى باطل مى شود.
تنها سؤال مهمى كه مى ماند اين است كه اولى الامر به معناى امام معصوم، در زمان پيغمبر وجود نداشته، چگونه قرآن به اطاعت آنها امر فرموده است؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ زيرا مخاطبان آيه تنها كسانى نيستند كه در زمان پيغمبر و عصر نزول آيه مى زيستند؛ بلكه آيه ناظر به همه زمان هاست، لذا اهل سنّت نيز زمامداران و حاكمان هر زمان را مشمول آن دانسته اند و حتى «فخر رازى» كه اولوا الامر را به معناى اجماع مسلمانان مى گيرد، او هم اجماع در هر عصر و زمان را معيار قرار مى دهد. بايسته است بدانيم در منابع اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت روايات متعددى وارد شده كه اولوا الامر در آن به على بن ابى طالب(عليهما السلام) (به عنوان يك مصداق كامل) تفسير شده است.(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.