پاسخ اجمالی:
«خوف» و «رجاء» به معناي بیم از کیفر و امید به لطف و رحمت خداست و قوی ترین انگیزه حرکت انسان به سوی تقوی و پاکیزگیها و بهترین راهنما براي کسب معارف الهی است. هیچ کس بدون این دو نمی تواند در آسمان قُربِ حقّ پرواز کند و به اوج قُربِ او راه یابد؛ ولی بهره گیری از این دو در صورتی امکان دارد که خوف و رجاء کاذب نباشد و نشانه کاذب نبودنش، هماهنگ بودنِ عمل با آن است؛ متأسفانه بسيارى از مردم، در امور دنيا خوف و رجاء صادقى دارند؛ در حالى كه نسبت به آخرت گرفتار خوف و رجاء كاذبند.
پاسخ تفصیلی:
«خوف» و «رجاء» يعنى بيم از كيفر و اميد به لطف و رحمت خدا، قوى ترين انگيزه حركت به سوى تقوی و پاكيزگى هاست. هيچ كس بدون اين دو نمى تواند در آسمانِ قُربِ حقّ پرواز كند و به اوج قافِ قُربِ او راه يابد. همان گونه كه اميد به نتايج لذت بخش پيروزى در امتحان و بيم از آثار سقوط و رفوزه شدن، تمام نيروهاى يك مُحصِّل و دانشجو را براى پيمودن مسير علوم و دانش ها بسيج مى كند، در پيمودن راه معنويت نيز بهره گيرى از اين بيم و اميد ضرورى است. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «أَعْلَى النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللهِ أَخْوَفُهُمْ مِنْهُ»(1)؛ (برترين مردم از نظر مقام در پيشگاه خدا خائف ترين آنهاست). امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً، وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو»(2)؛ (مؤمن، مؤمن نخواهد بود تا داراى خوف و رجاء باشد و خوف و رجاء نخواهد داشت؛ مگر اينكه با آنچه مى ترسد يا اميد دارد هماهنگ عمل كند).
ولى بهره گيرى از اين دو در صورتى امكان دارد كه خوف و رجاء كاذب نباشد و نشانه كاذب نبودنش، عمل هماهنگ با آن است؛ ولى متأسفانه بسيارى از مردم، نسبت به امور دنيا خوف و رجاء صادقى دارند؛ در حالى كه نسبت به آخرت گرفتار خوف و رجاء كاذبند.
در همين زمان كه اين سطور را مى نويسيم نوعى بيمارى شديد «ذات الرّيه» به نام «سارس» پيدا شده كه به نوعى كشنده است (حدّاكثر از يك صد نفر مبتلا به اين بيمارى شش نفر قربانى مى شود)؛ ولى براى پرهيز از ابتلاى به آن، چنان اقداماتِ احتياطى شروع شده كه فراتر از آن امكان ندارد. در مناطق آلوده همه جا را سمپاشى مى كنند؛ همه با ماسك حركت مى كنند؛ هر شخصِ مظنونى را معاينه مى كنند؛ مراكز تجمع را تعطيل كرده اند؛ جشن شادى و مجلس عزا نمى گيرند؛ در فرودگاه ها همه مسافران به دقت از اين نظر كنترل مى شوند. اين همان خوف صادق است. آيا مؤمنان در مورد خوف از كيفرهاى الهى در قيامت كه به مراتب از اين سنگين تر است، چنين عكس العملى نشان مى دهند؟!!
امام علی(عليه السلام) در خطبه 160 «نهج البلاغه» تعجب مى كنند كه چگونه بعضى از مردم در مقابل خوفِ اندكى از انسان ها عكس العمل سريع و قوى نشان مى دهند، ولى در برابر خوف خدا چنين نيستند! درباره رجاء هم همين گونه است؛ ولى اولياء الله چنان بودند كه از خوف خدا در محراب عبادت مانند بيد مى لرزيدند و گاه صيحه مى زدند و مدهوش مى شدند. سخن در اين زمينه بسيار است. هدف در اينجا اشاره كوتاهى به این مسئله بود. با حديث نابى اين گفتار را پايان مى دهيم. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «كَانَ أَبِي يَقُولُ: إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ نُورَانِ: نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا»(3)؛ (پدرم مى فرمود: هر بنده مؤمنى در قلبش دو نور است: نور خوف و نور رجاء، هر يك وزن شود اضافه بر ديگرى نخواهد بود).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.