پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 166 «نهج البلاغه» براي تحكيم پیوندهای جامعه سه دستور مهمّ اخلاقي و اجتماعي مي دهند: 1. پيروي خردسالان از بزرگسالان به خاطر داشتن تجربیات بیشتر و آشناتر بودن با سنن و آداب اجتماعی. 2. مهربان بودن بزرگسالان نسبت به کودکان و جبران ضعف های آنها و انتقال تجربيات خود به آنها. 3. مانند سنگدلانِ دورانِ جاهليّت خشن و سنگدل نباشند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در خطبه 166 «نهج البلاغه» سه دستور مهم اخلاقى و اجتماعى داده است كه عمل به آنها، پيوندهاى جامعه را تحكيم مى بخشد؛ نخست مى فرمايد: (بايد خردسالانِ شما به بزرگسالان تان تأسّى جويند و از آنان پيروى كنند)؛ «لِيَتَأَسَ(1) صَغِيرُكُمْ بِكَبِيرِكُمْ»، زيرا از يك سو بزرگسالان، تجربيات بيشترى دارند و سرد و گرم روزگار را چشيده و از خير و شرّ امور آگاه ترند و از سوى ديگر آنها دوران پر شور و شرّ جوانى را پشت سر گذاشته و آرامش و آرايش اخلاقى بيشترى پيدا كرده و به سنن و آداب اجتماعى آشناتر شده اند؛ گرچه اين يك قاعده كلى نيست و قطعاً استثنائاتى دارد؛ ولى به صورت يك حكم غالبى قابل انكار نيست.
دستور دوّم مى فرمايد: (و بزرگسالان تان نيز بايد نسبت به كودكان تان مهربان باشند)؛ «وَ لْيَرْأَفْ(2) كَبِيرُكُمْ بِصَغِيرِكُمْ». ضعف هاى آنها را جبران كنند و تجربيات خود را به آنها منتقل سازند و از خطاهاى آنان تا آنجا كه ممكن است چشم پوشى نمايند و به آنان در همه چيز كمك كنند. اگر اين دو اصل در جامعه رعايت شود نسل هاى جديد و قديم چنان به هم مى پيوندند كه مى توانند صف واحدى همچون بنيان مرصوص تشكيل دهند. در غير اين صورت، جنگ ميان نسل هاى جديد و قديم، فضاى جامعه را تاريك خواهد كرد.
و در سوّمين دستور كه در واقع تأكيدى است بر دستورهاى پيشين مى فرمايد: (همچون سنگدلانِ دورانِ جاهليّت نباشيد كه نه آگاهى از دين داشتند و نه به دستورات الهى مى انديشيدند)؛ «وَ لَا تَكُونُوا كَجُفَاةِ(3) الْجَاهِلِيَّةِ: لَا فِي الدِّينِ يَتَفَقَّهُونَ، وَ لَا عَنِ اللهِ يَعْقِلُونَ».
آرى، افرادِ نادان كه نه تربيت دينى يافته اند و نه عقل و خِرَد خويش را به كار گرفته اند مردمى خشن و بى انصاف و بى ادب و در مجموع براى جامعه مشكل آفرين مى باشند؛ نه به صغير رحم مى كنند و نه از كبير پند مى پذيرند.
سپس امام(عليه السلام) اين گروه را با ذكر مثالى كاملا معرفى مى كند و مى فرمايد: (مبادا همچون تخم [افعى] در محل تخم گذارى پرندگان باشيد كه شكستن آن گناه است [؛ زيرا گمان مى رود تخم پرنده باشد] ولى جوجه آن شرّ و زيانبار است)؛ [چون در حقيقت، تخم افعى است] «كَقَيْضِ(4) بَيْضٍ فِي أَدَاحٍ(5) يَكُونُ كَسْرُهَا وِزْراً وَ يُخْرِجُ حِضَانُهَا(6) شَرّاً».
اشاره به اينكه نكند در عين اينكه ظاهر شما اسلام است باطنتان همچون جفاکاران و سنگدلانِ دوران جاهليّت باشد و افرادِ صالح در طرز برخورد با شما گرفتار شك و ترديد شوند. اگر معامله صدق و امانت اسلامى كنند مى ترسند باطنتان بوى نفاقِ جاهليّت دهد و اگر برخوردى همچون برخورد با منافقان داشته باشند از آن بيم دارند كه باطن شما باطن نيكان و پاكان باشد.
معروف است كه شترمرغ و همچنين مرغِ سنگخواره (مرغى كه در بيابان ها زندگى مى كند و با منقار خود سنگ ها را مى شكند) رمل هاى بيابان را كنار مى زند و در آن تخم مى گذارد و نيز افعى ها و مارها در چنين جاهايى تخم گذارى مى كنند؛ از اين رو هنگامى كه انسان با چنين تخم هايى در بيابان روبرو مى شود، نمى داند كه تخم ها، تخم مار افعى است يا تخم سنگخواره و شترمرغ و در طرز رفتار با آن گرفتار شكّ و ترديد مى شود يا به تعبير ديگر: انسانِ خشن و سنگدل، صورتش صورت انسان است و درونش مملوّ از شرّ و فساد؛ همچون تخم هايى كه صورتش تخم پرندگان است و درونش افعى خطرناك. امام(عليه السلام) با اين تشبيه جالب و كم نظير، مشكلات زندگى با افراد منافق را ترسيم فرموده است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.