پاسخ اجمالی:
با رحلت امام حسن عسکری(ع) در سال 260، غیبت صغری شروع شد و تا رحلت آخرین نایب امام زمان(ع) در سال 329 ادامه داشت و پس از آن غیبت کبری آغاز گردید. در دوره غیبت صغری، امام زمان(ع) از طریق چهار نفر نایبان خاص خودش به نام های «عثمان بن سعید عمری»، «محمد بن عثمان عمری»، «حسین بن روح» و «علی بن محمد سمری» با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حلّ و فصل می کرد، که این امور، علاوه بر مسائل مالی، شامل مسائل عقیدتی و فقهی نیز می شد.
پاسخ تفصیلی:
پس از رحلت امام حسن عسکری(علیه السّلام) به سال 260، بلافاصله غیبت صغری شروع شد و تا رحلت آخرین نایب امام زمان(علیه السّلام) در سال 329 ادامه داشت. پس از آن غیبت کبری آغاز گردید. در دوره غیبت صغری، امام زمان(علیه السّلام) از طریق چهار نفر نایبان خاص خودش با شیعیان در رابطه بود و امور آنان را حلّ و فصل می کرد. این امور، افزون بر مسائل مالی، شامل مسائل عقیدتی و فقهی نیز می شد. رابطین میان آن حضرت و شیعیان چهار نفر از اصحاب با سابقه و مورد اعتماد امامان پیشین بودند که یکی پس از دیگری این وظیفه خطیر را بر عهده داشته و به عنوان نوّاب خاص آن حضرت معروفند. این افراد از طرف امام(علیه السّلام) با وکلای او در دورترین نقاط بلاد اسلامی در تماس بوده و نامه ها و خواسته های شیعیان را به محضر مقدس ایشان می رساندند و در جواب، توقیعاتی از طرف آن حضرت صادر می شد.
نکته قابل توجه آن که در این دوره نه تنها شخص حضرت بقیة اللّه(علیه السّلام) از دیده ها پنهان بود، بلکه سفرای او نیز به طور ناشناخته و بدون آن که جلب توجه کنند عمل می کردند. افزون بر آن، دوری شیعیان امامی از برنامه های انقلابی و براندازی، سبب شد تا با تهدیدهای کمتری مواجه شده و بتوانند به اوضاع خویش سر و سامانی بدهند. نتیجه این موضع گیری آن بود که شیعیان امامی در مرکز خلافت عباسی، حضور قاطع خویش را حفظ نمودند و به عنوان یک اقلیت رسمی و شناخته شده، خود را بر حکومت عباسی و سنیان افراطی ذی نفوذ در «بغداد»، تحمیل کردند. در این زمان، مرکزیت شیعه در «بغداد»، با نظارت خود بر شیعیان دیگر بلاد، زندگی مذهبی آنها را نیز تحت سازمان و تشکیلات خود در آورد. سیاستهای خاصی که در آن دوره، از سوی شیعیان به کار گرفته شد و از پشتیبانی امامان معصوم علیهم السّلام نیز برخوردار بود، نفوذ برخی از بزرگان شیعه در دستگاه خلافت عباسی و حتی تصدّی مقام وزارت آنها بود.(1)
در اینجا شرحی کوتاه از نوّاب خاصّ امام زمان(علیه السّلام) و نیز اقداماتی که به دستور آن حضرت و به وسیله آنان صورت می گرفت ارائه می دهیم:
1- عثمان بن سعید عمری سمّان
او اولین نایب خاص حضرت بقیة اللّه(عجل الله تعالی فرجه الشريف) بود. سمّان یعنی روغن فروش. اختیار این شغل، به منظور پوشش برای فعالیتهای مذهبی و سیاسی وی بود؛ زیرا اموالی، که برای رسانیدن آن به امام، به وی داده می شد، در ظرف روغن می نهاد و آنها را نزد حضرت می برد.(2) پیش از آن هم برخی از وکلای امامان، این سیاست را به کار می گرفتند؛ چنانکه «محمد قطان» وجوهات را در پوشش پارچه فروش به آن حضرت می رسانید.(3)
«عثمان بن سعید» از قبیله «اسد» و از وکلای حضرت عسکری(علیه السّلام) محسوب می شد. پیش از آن نیز از افراد مورد اعتماد امام هادی(علیه السّلام) بود؛ چنانکه آن حضرت او را به عنوان فردی موثق و معتمد به اصحاب خود معرفی فرموده بود.(4) هنگامی که جمعی از شیعیان «یمن» خدمت امام عسکری(علیه السّلام) مشرف شده بودند، آن حضرت به «عثمان بن سعید»، به عنوان وکیل خود، مأموریت داد تا اموالی را که برای ایشان آورده بودند تحویل بگیرد.(5) همو بود که تغسیل و تکفین حضرت امام عسکری(علیه السّلام) را به عهده گرفت و جسد پاک آن حضرت را در قبر نهاد.(6)
2- ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری
دومین نایب خاص حضرت مهدی(علیه السّلام) «محمد بن عثمان» بود که پس از درگذشت پدرش، حضرت ضمن توقیعی به وی تسلیت گفت و پس از دعای خیر در حقّش، امور را به او واگذار کردند.(7) او نیز همانند پدرش از نزدیکان و افراد مورد اعتماد امام عسکری(علیه السّلام) بود؛ چنانکه ضمن روایتی از آن حضرت چنین آمده: «الْعَمْرِيُ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ وَ مَا قَالا لَكَ فَعَنِّي يَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا ثِقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ»(8)؛ (عمری و پسرش هر دو ثقه و مورد اعتمادند. هر چه رسانند از طرف من می رسانند و هر چه گویند از من است. به حرف آنان گوش بده و از آنان پیروی کن که آنان ثقه و امین من هستند).
علی رغم مخالفت هایی که از ناحیه برخی غالیان با وی صورت گرفت، بیشتر شیعیان پیروی از او را گردن نهاده و هرگز در عدالت وی تردیدی به خود راه ندادند.(9) او تا سال 305 هجری در قید حیات بود و رابط امام(علیه السّلام) با شیعیان محسوب شده و کنترل و هدایت وکلای آن حضرت در بلاد اسلامی را بر عهده داشت. در طول مأموریت او توقیعاتی ناظر بر تأیید سفارت وی از ناحیه مقدسه صادر گردید.(10) به نوشته شیخ «طوسی»، او تألیفاتی در حدیث نیز داشته که به دست «حسین بن روح» و سپس «ابو الحسن سمری» رسیده است.(11)
3- ابو القاسم حسین بن روح
سومین نایب خاص حضرت بقیة اللّه(علیه السّلام) «حسین بن روح» بود که از معتمدان «ابو جعفر عمری» و از نزدیکان وی در «بغداد» به شمار می رفت.(12) ابو جعفر با ارجاع مراجعین به «حسین بن روح»، زمینه جانشینی وی را فراهم آورد و در واپسین روزهای حیات، به دستور حضرت ولی عصر(علیه السّلام) او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد؛ پس از آن شیعیان برای تحویل اموال به وی رجوع می کردند.(13) اقبال در «خاندان نوبختی» اخبار مفصلی درباره «حسین بن روح» آورده و او را از طرف مادر منتسب به «خاندان نوبختی» دانسته است. این بدان دلیل است که وی را قمی نیز خوانده اند.(14) وی از اصحاب امام عسکری(علیه السّلام) بوده و با حضور جمعی از بزرگان شیعه در «بغداد» مانند «ابو علی بن همام»، «ابو عبد اللّه بن محمد الکاتب»، «ابو عبد اللّه الباقطانی»، «ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی»، «ابو عبد اللّه بن الوجناء» و عده ای دیگر به جانشینی «ابو جعفر عمری» معرفی شده است.(15)
ام کلثوم دختر ابو جعفر، ضمن روایتی نقش برجسته «حسین بن روح» در زمان پدرش ابو جعفر و موقعیت بلند او را در میان شیعیان به تفصیل توضیح داده است.(16) وی همچنین در دورانی که آل فرات متصدی مقام وزارت مقتدر عباسی و از هواداران شیعیان بودند، در دستگاه خلافت نفوذ کرد، اما با روی کار آمدن «حامد بن عباس» که از مخالفان شیعه حمایت می کرد، مشکلاتی برای «حسین بن روح» به وجود آمد. از سال 311 که «حامد بن عباس» روی کار آمد تا سال 317 که «حسین بن روح» از زندان رها شد، گزارش دقیقی از زندگی او در دست نیست. فقط می دانیم که وی از سال 312 تا 317 در زندان به سر می برده است.(17)
پس از آن تا شعبان سال 326 -که درگذشت- از موقعیت والایی در «بغداد» برخوردار بود و به دلیل نفوذ «آل نوبخت» در دستگاه حکومتی، کسی مزاحم وی نمی شد. «اقبال» می نویسد: ابو القاسم حسین بن روح به تصدیق مخالف و موافق از فهمیدهترین و عاقلترین مردم روزگار بوده است.(18)
4- ابو الحسن علی بن محمد سمری
او چهارمین و آخرین نایب امام زمان(علیه السّلام) است که به دستور آن حضرت و توسط «حسین بن روح» به جانشینی وی منصوب شد و تا سال 329 مجموعا در حدود سه سال نیابت خاص آن حضرت را بر عهده داشت. ابو الحسن در اصل اهل یکی از روستاهای اطراف «بصره» بود. بنا به نقل برخی از مورخان، بسیاری از اعضای خاندان او همچون حسن و محمد فرزندان «اسماعیل بن صالح» و «علی بن زیاد» در «بصره» املاک زیادی داشتند. آنها نیمی از درآمد این املاک را وقف امام عسکری(علیه السّلام) کرده بودند که آن حضرت همه ساله درآمد آن را دریافت و با ایشان مکاتبه می کردند.(19)
در واقع مهمترین تحولی که در دوره سمری رخ داد، توقیعی از حضرت بقیة اللّه(علیه السّلام) حاوی پیش گویی درباره مرگ قریب الوقوع این نایب بود که چند روز پیش از درگذشت وی مطرح شد. متن این توقیع، آغاز غیبت کبری را وعده می داد. اینک متن توقیع: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي لشِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ، أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم»(20)؛ (خداوند به برادرانت در فقدان تو پاداش بزرگ عطا فرماید. تو تا شش روز دیگر رحلت خواهی کرد؛ کارهایت را جمع و جور کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیت نکن. اکنون زمان غیبت کبری فرا رسیده و ظهور من تنها با اجازه خداوند خواهد بود و آن پس از مدتی طولانی و زمانی خواهد بود که دلهای مردم در نهایت قساوت و روی زمین پر از بیداد و ستم باشد. کسانی پیش شیعیان ما مدّعی ارتباط و دیدار با من خواهند شد. هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی -که از علائم ظهور است- چنین ادعایی کند دروغگویی بیش نخواهد بود).
این توقیع اصول کلی دوره جدید را خاطر نشان کرد و در کنار سایر توقیعات و احادیثی که پیش از آن از ائمه شیعه علیهم السّلام صادر شده بود، راه نوینی را برای شیعیان ترسیم کرد.(21)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.