پاسخ اجمالی:
اگر چند واجب الوجود در عالم بودند هر کدام باید منبع فیض باشند؛ چرا که عدم فیض براى وجود کامل نقص است، و حکیم بودن او ایجاب مى کند، همگان را مشمول فیض خود قرار دهد. این فیض دو شاخه دارد: فیض تکوینى (در عالم خلقت) و فیض تشریعى (در عالم هدایت). بنابراین، اگر خدایان متعددى وجود داشت، باید فرستادگانى از نزد همه آنها بیایند، و فیض تشریعى آنها را به همگان برسانند. امّا اگر می بینیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می دهند روشن می شود که غیر از او معبودی وجود ندارد.
ضمن اینکه اگر دو یا چند اراده و فیض در عالم حاکم بود، هر یک اقتضائاتى داشت و امر و نهی متفاوتی می کرد و هر کدام اثر دیگرى را خنثى مى کرد، درنتیجه جهان به تباهی مى گرائید؛ لذا چنین فرضی نه تنها محقق نشده بلکه محال است.
پاسخ تفصیلی:
دلیل «هدایت و وحدت دعوت انبیاء»:
برای توحید ذاتی حق تعالی دلایل عقلی بی شماری ارائه شده است. یکی از این دلایل، «دلیل هدایت» یا برهان وحدت انبیاست که در آیات قرآن و روایات نیز شواهدی بر آن وجود دارد.
طبق این برهان دعوت عمومى انبیاء به خداوند یگانه دلیلى براى اثبات توحید است، چرا که اگر دو واجب الوجود در عالم بود هر دو باید منبع فیض باشند؛ زیرا یک وجود بى نهایت کامل، ممکن نیست در نورافشانى بخل بورزد؛ چرا که عدم فیض براى وجود کامل نقص است، و حکیم بودن او ایجاب مى کند، همگان را مشمول فیض خود قرار دهد. این فیض دو شاخه دارد: فیض تکوینى (در عالم خلقت) و فیض تشریعى (در عالم هدایت). بنابراین، اگر خدایان متعددى وجود داشت، باید فرستادگانى از نزد همه آنها بیایند، و فیض تشریعى آنها را به همگان برسانند.(1) پس اگر دیدیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می دهند روشن می شود که غیر از او معبودی وجود ندارد.
ضمن اینکه اگر دو یا چند اراده و فیض در عالم حاکم بود، هر یک اقتضائاتى داشت و امر و نهی متفاوتی می کرد و هر کدام اثر دیگرى را خنثى مى کرد، درنتیجه جهان به تباهی مى گرائید؛ لذا چنین فرضی نه تنها محقق نشده بلکه محال است.
علّت اختلاف انبیای الهی در برخی از احکام ؟
اما اینکه به حسب ظاهر، برخی احكام که از طرف انبیاء به ما رسیده از جهت توسعه و ضيق با هم اختلاف دارند، و اين اختلاف در حقيقت اختلاف نيست بلكه اجمال و تفصيل است. امتى كه استعداد تحمل تفاصيل احكام را نداشته، شريعتش سطحى و اجمالى؛ و امتى كه چنين استعدادى را داشته، شريعتش وسيع و تفصيلى است. و گر نه تمامى اديان و شرايع در يك حقيقت كه همان توحيد فطرى باشد، اتفاق داشته و همه بشر را به عبوديتى كه در خور وسع و طاقت بشرى است دعوت مى كرده اند.(2)
دلیل «هدایت و وحدت دعوت انبیاء» در قرآن:
قرآن کریم می فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِى إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُون»(3)؛ (ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: «معبودى جز من نيست پس تنها مرا پرستش كنيد»). و در سوره ای دیگر می فرماید: «وَ سْئلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَ جَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَانِ ءَالِهَةً يُعْبَدُون»(4)؛ (از رسولانى كه پيش از تو فرستاديم بپرس: آيا غير از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار داديم؟).
آری تمام انبیاء منادی توحید بودند و مردم را به خدای یگانه دعوت می کردند و تاریخ آنها گواه بر این معنا است. چگونه ممکن است شرک واقعیت داشته باشد و همه انبیاء منادی توحید باشند؟! آیا خداوند دیگری وجود داشت و خودش را به مردم معرفی نکرد و قطع فیض نمود؟ یا این که رسولان الهی در ابلاغ دستور او قصور ورزیدند؟ عقل سلیم هیچ یک از اینها را نمی پذیرد.
دلیل «هدایت و وحدت دعوت انبیاء» در روایات:
حضرت على(علیه السلام) در وصیت نامه اش براى فرزند گرامیش امام حسن مجتبى(علیه السلام) مى فرماید: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ، وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ، وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِه، وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَه»(5)؛ (بدان فرزندم! اگر پروردگارت همتایى داشت، فرستادگان او به سراغ تو مى آمدند و آثار ملک و سلطنت او را مشاهده مى کردى، و به افعال و صفاتش آشنا مى شدى، ولى او معبودى یکتاست، همان گونه که خودش توصیف کرده است).
امام(عليه السلام) براى نفى شريك و همتا براى خداوند به چند امر استدلال مى كند:
نخست اينكه اگر خدا شريك و همتايى مى داشت حتما حكيم بود و خداوند حكيم بايد بندگان را از وجود خويش آگاه سازد و اوامر و نواهيش را توسط پيامبران خويش به گوش آنها برساند؛ در حالى كه ما مى بينيم تمام انبياء بشر را به سوى خداى واحد دعوت كرده اند؛ آيات قرآن و متون كتب آسمانى گواه اين مطلب است.
از سوى ديگر اگر پرودگار ديگرى وجود داشت بايد آثار ملك و قدرت و سلطنت او در جهان نمايان گردد، در حالى كه هر چه در اين عالم بيشتر دقت مى كنيم به وحدت آن آشناتر مى شويم. جهان مجموعه واحدى است با قوانين يكسان كه بر سر تا سر آن حكومت مى كند و اين وحدت، كه از ساختمان اتم ها گرفته تا كهكشان هاى عظيم [و حتی در دعوت انبیا در قوانین تشریعی] همه تحت قانون واحدى به حيات خود ادامه مى دهند، دليل بر يكتايى آفريدگار و يگانگى خداست.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.