پاسخ اجمالی:
نصرت و یاری الهى در مورد پيامبران و مؤمنان به صورتهاى مختلف جلوه مى كند؛ كه برخی از آنها اگرچه در يك نگاه سطحى و اولیه شكست دانسته می شود، ولى در واقع پيروزى و نصرت الهى را در بر دارد. باید توجه داشت که پیروزی به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود، لذا هرگز انبيا و مؤمنان شكست نخوردند؛ چرا كه در نهايت، عقيده و مرام آنان باقى ماند و در حقيقت يارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان يارى آنان است.
پاسخ تفصیلی:
نصرت انبيا و مؤمنان از سنّتهاى الهى است. خداوند در آیه 51 سوره غافر قرآن می فرماید: «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فىِ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَاد»؛ (ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده اند، در زندگى دنيا و [در آخرت] روزى كه گواهان به پا مى خيزند يارى مى دهيم).
نصرت الهى در مورد پيامبران و مؤمنان به صورتهاى مختلف جلوه مى كند؛ گاهى با ايجاد الفت و گرايش دلها(1)، گاهى با استجابت دعا(2)، گاهى با معجزه و استدلال(3)، گاهى با عطاى حكومت(4)، گاهى با غلبه در جنگ(5)، گاهى با سكينه و آرامش قلب(6)، گاهى با هلاكت دشمن يا انتقام از او(7)، گاهى با امدادهاى غيبى و نزول فرشتگان(8)، گاهى با ايجاد رعب در دل دشمن(9)، گاهى با گسترش فكر و فرهنگ و پيروان(10) گاهى با نجات از خطرها(11) و گاهى نیز با خنثى كردن حيله ها و خدعه ها.(12)
نباید مقياس سنجش ما در ارزيابى مفهوم پيروزى محدود باشد، پيروزى تنها دشمن را به عقب راندن و چند روز حكومت به دست گرفتن نیست. برتری مکتب و پیروزی در هدف نیز خود پیروزی است. الگو شدن يك مجاهد شهيد براى نسلهاى موجود و آينده، عزت و سربلندى در نزد همه آزادگان جهان و جلب خشنودى و رضايت خدا نیز پیروزی است. آيا ابراهيم(عليه السلام) كه در آتش افكنده شد، از عقيده و دعوت خويش دست كشيد؟ او در حالى كه در داخل آتش افكنده شده بود، نصرت الهى شامل حالش بود. در واقع دشمن او شكست خورده بود، كه نتوانست با همه تهديدها و آزارها، وى را از عقيده و مرامش باز دارد، بلكه آيينش گسترش يافت.(13)
اگر ديد خود را وسيع تر و افق فكر خود را بازتر كنيم و ارزشهاى واقعى را در نظر بگيريم پاسخ این سوال مشخص می شود. سيد قطب در تفسير فى ظلال القرآن در اين مورد سخنى دارد كه شاهد ارزنده اى بر اين مقصود است. او قهرمان ميدان كربلا حسين(علیه السلام) را مثال مى زند و چنين مى گويد: «حسين (رضوان اللَّه عليه) در چنان صحنه بزرگ از يك سو، و دردناك از سوى ديگر، شربت شهادت نوشيد، آيا اين پيروزى بود يا شكست؟! در مقياس كوچك و صورت ظاهر شكست بود، اما در برابر حقيقت خالص و مقياسهاى بزرگ پيروزى عظيمى به شمار مى آيد.
براى هر شهيدى در روى زمين قلوب پاك انسانها مى لرزد، عشق و عواطف را برمى انگيزد، و غيرت و فداكارى را در نفوس به جنب و جوش مى آورد، همانگونه كه حسين (رضوان اللَّه عليه) چنين كرد. اين سخنى است كه هم شيعيان و هم غير شيعيان از سائر مسلمين، و هم گروه عظيمى از غير مسلمانان در آن متفق و هم عقيده اند.
چه بسيار شهيدانى كه اگر هزار سال زنده مى ماندند نمى توانستند به مقدار شهادتشان عقيده و مكتب خود را يارى كنند، و قدرت نداشتند اين همه مفاهيم بزرگ انسانى را در دلها به يادگار گذارند، و هزاران انسان را با آخرين سخنان خود كه با خونشان مى نويسند به كارهاى بزرگ وادار كنند. آرى اين سخنان و خطبه هاى آخرين كه با خط خونين نوشته شده است پيوسته زنده مى ماند، و فرزندان و نسلهاى آينده را به حركت در مى آورد، و اى بسا تمام تاريخ را در طول قرون و اعصار تحت تاثير خود قرار مى دهد».(14)
به هر حال انبياء و اولیای الهى در برابر تمام تلاش هاى مستمر و منسجم دشمنان حق توانستند اهداف خود را در دنيا پيش ببرند و پيروان زيادى پيدا كنند و خط مكتبى خود را تداوم بخشند و در برابر آن همه طوفان قد علم كنند و حتى در دنياى امروز افكار اكثريت مردم جهان را به خود متوجه سازند. از آن گذشته نوع ديگر از پيروزى داريم كه پيروزى تدريجى در برابر دشمن در طول قرنها است كه گاه نسلى به ميدان مى آید و پيروز نمى شود اما نسل هاى آينده دنبال كار آنها را مى گيرند و به پيروزى مى رسند (مانند پيروزى نهايى لشكر اسلام بر لشكر صليبيون بعد از دويست سال!) اين نيز پيروزى براى مجموع محسوب مى شود.(15)
بايد بر اين سخن بيفزایيم كه ما شيعيان همه سال با چشم خود آثار حيات امام حسين عزيز (علیه السلام) و دوستان شهيدش را در كربلا مى بينيم كه جلسات سوگوارى آنها سرچشمه چه جنبشهاى عظيمى مى شود؟! ما با چشم خود شاهد و ناظر حركت ميليونها نفر مسلمان بيدار در ايام عاشوراى حسينى براى ريشه كن ساختن كاخ ظلم و استبداد و استعمار بوديم.
ما با چشم خود ديديم كه اين نسل فداكار كه درس خويش را در مكتب امام حسين (علیه السلام) و مجالس يادبود و ايام عاشوراى او خوانده بود چگونه با دست خالى از هر گونه سلاح قدرتمندترين سلاطين جبار را از تخت خود پائين كشيده اند.
آرى ما با چشم ديديم چگونه خون حسين در عروق آنها به جريان افتاد و تمام محاسبات سياسى و نظامى ابرقدرتها را بر هم زد.
آيا اين پيروزى حسين (علیه السلام) و يارانش نبود كه توانستند بعد از 13 قرن چنان قدرت نمايى كنند؟(16)
بنابراین نبايد پيروزى ها را در محدوده زمانى و مكانى خاص ديد، اين مقياس ها، يك مقياس كوچك بشرى است؛ ولى در مقياس بزرگ تر كه زمان و مكان را در مى نوردد و به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود، هرگز انبيا و مؤمنان شكست نخوردند؛ چرا كه در نهايت، عقيده و مرام آنان باقى ماند و در حقيقت يارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان يارى آنان است.
البته نمی توان به این نکته نیز اشاره نکرد كه وعده خداوند دائر به غلبه مؤمنان يك «وعده مشروط» است، نه مطلق و بسيارى از اشتباهات از عدم توجه به اين حقيقت سرچشمه مى گيرد. گاهی اوقات مجاهدان جبهه حق همه اعمال شان مخلصانه نیست یا مثلا می خواهند با نقشه های شیطانی به پیروزی در مسیر الهی دست یابند. بعد هم تعجب می کنند که چرا مغلوب دشمنان شدند! مگر آنها به همه وعده های شان عمل کرده اند که حالا و به هنگام جنگ انتظار داشته باشند خداوند همه وعده های خود مبنی بر پیروزی آنها را عملی کند؟! خداوند هرگز قول نداده است كه هر كس نام خود را مسلمان و سرباز اسلام نهاد در تمام صحنه ها بر دشمن غلبه كند، اين وعده الهى مخصوص كسانى است كه از قلب و جان خواهان رضاى خدا و از نظر عمل در خط فرمان او باشند و تقوا و امانت را فراموش نكنند.(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.