پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره اوصاف «متّقین» می فرماید: «آنها چشمان خويش را از حرام فرو نهاده و گوش هاى خود را وقف شنيدن علم سودمند ساخته اند». مقصود از علم نافع، علوم سودمندي است كه براى دين و زندگى سعادت بخش انسان در جهان ديگر به كار مي آيد و در درجه بعد علومی را شامل می شود كه سبب عزّت و سربلندى انسان در اين دنيا می شود.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از خطبه 193 «نهج البلاغه» در بیان اوصاف «متّقین» می فرماید: (آنها چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنان حرام كرده فرو نهاده اند و گوش هاى خود را وقف شنيدن علم و دانشى كه براى آنان سودمند است، ساخته اند)؛ «غَضُّوا(1) أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ».
«غَضُّوا» از ريشه «غضّ» در اصل به معناى كم كردن است و هنگامى كه در مورد چشم به كار مى رود، معنى فرو افكندن را مى دهد؛ يعنى سر را به زير انداختن و نگاه نكردن، كه ما در تعبيرات فارسى آن را به جاى چشم پوشى به كار مى بريم.
«وَقَفُوا» از ريشه «وقف» در لغت به معناى متوقف ساختن است؛ ولى گاه به معنى اصطلاحى فقهى يعنى چيزى را براى چيزى وقف كردن يا از آن گسترده تر، چيزى را اختصاص به چيزى دادن، به كار مى رود.
بنابراين هر گاه در دو جمله بالا معانى حقيقى كلمه را در نظر بگيريم مفهومش آن است كه آنها نگاه به صحنه هاى حرام نمى كنند و پيوسته گوش به علم نافع مى دهند و اگر معناى وسيع و كنايى آنها را در نظر بگيريم، مفهوم جمله اوّل اين است كه آنها از همه محرمات چشم پوشى و صرفه نظر مى كنند و گوش هاى آنها وقف بر علم نافع است.
مقصود از «علم نافع» در درجه اوّل، علومى است كه براى دين و ارزش هاى معنوى و زندگى سعادت بخش در جهان ديگر، سودمند است و در درجه بعد، شامل همه علوم و دانش هايى می شود كه براى عزّت، عظمت، استقلال و سربلندى انسان ها در اين دنيا لازم است؛ اعمّ از علوم مربوط به سلامت انسان يا صنايع، كشاورزى، علوم سياسى و مانند آن.
بى شك رابطه انسان با جهان خارج، (جهان امروز و گذشته به طور عمده) از طريق اين دو موهبت الهى؛ يعنى چشم و گوش است، حقايق را با چشم مى بيند، تاريخ مكتوب را با چشم مى خواند، پيام الهى و پيشوايان دين و تجربيات بزرگان پيشين را با گوش خود مى شنود و با اين دو وسيله با همه چيز در اطراف خود رابطه برقرار مى كند كه اگر اين دو موهبت از انسان گرفته شود، چيزى براى او باقى نمى ماند و عقل و شعورش در حدّ طفل غير مميز متوقف خواهد ماند و حتى زبان و ساير حواس در صورت سلامت اين دو فعال مى شوند. به همين دليل افراد كر و كور هميشه لال هستند هر چند زبانشان سالم باشد.
امام باقر(عليه السلام) در حديثى می فرمایند: «كُلُّ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ غَيْرُ ثَلَاثٍ؛ عَيْنٌ سَهِرَتْ فِي سَبِيلِ اللهِ، وَ عَيْنٌ فاضَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ، وَ عَيْنٌ غَضَّتْ مِنْ مَحارِمِ اللهِ»(2)؛ (تمام چشم ها در روز قيامت گريان هستند، جز سه چشم، چشمى كه در راه خدا بيدار بماند و چشمى كه از خوف خدا گريان شود و چشمى كه از حرام پوشيده شود). هم چنین امام حسن مجتبى(عليه السلام) در حديث ديگرى می فرمایند: «إِنَّ أبْصَرَ الْأَبْصارِ ما نَفَذَ فِي الْخَيْرِ مَذْهَبَهُ وَ أسْمَعُ الْأَسْماعِ مَا وَعَى التَّذْكِيرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ»(3)؛ (بيناترين ديده ها، ديده اى است كه نظر و ديد آن در مسير خير باشد و شنواترين گوش ها گوشى است كه تذكرات و پندها را اخذ كند و از آنها نفع ببرد).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.