پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در مورد جنگ با «اصحاب جمل»، «صفّين» و «نهروان» مي فرمايد: «آگاه باشيد! خداوند مرا به نبرد با ستمگران، پيمان شكنان و مفسدان در زمين امر فرموده؛ اما با «ناكثين» [اصحاب جمل] نبرد كردم و با «قاسطين» [اصحابِ معاويه] جهاد نمودم و «مارقين» [خوارجِ نهروان] را بر خاك مذلّت نشاندم، اما «شيطان ردهه» (رئيس خوارج) با صاعقه اى كه بر او فرود آمد به گونه اى كه تپش قلب و لرزش سينه اش شنيده شد، شرّ او از من دفع گرديد، و گروه ديگرى از ستمگران باقى مانده اند كه اگر خداوند به من اجازه حمله ديگرى بدهد آنها را از ميان برداشته و دولت حقّ را به جاى آنها قرار مى دهم».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 192 «نهج البلاغه»، با اشاره به نبردهاى معروف خود با گروه هاى ستمگر و پیمان شکن در جنگ هاى «جمل»، «صفّین» و «نهروان» و نشان دادن قدرت و توان خود به آنها مى فرماید: (آگاه باشید! خداوند مرا به نبرد با ستمگران، پیمان شکنان و مفسدان در زمین امر فرموده؛ اما با «ناکثین» و پیمان شکنان [اشاره به اصحاب جمل] نبرد کردم [و آنها را در هم شکستم] و با «قاسطین» [ستمگرانِ شام و اصحابِ معاویه] جهاد نمودم [و ضعف و زبونى آنها را نشان دادم] و «مارقین» [خوارجِ نهروان] را بر خاک مذلّت نشاندم)؛ «أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ(1) وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ، فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ، وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ(2) فَقَدْ جَاهَدْتُ، وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ(3) فَقَدْ دَوَّخْتُ(4)».
اشاره به اينكه اولا آنچه را من در پيكار با اين سه گروه انجام دادم به فرمان خدا بود. اين سخن ناظر به روايتى است كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه به اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمود: «وَ إنَّكَ سَتُقاتِلُ بَعْدِي النّاكِثينَ وَ الْقَاسِطينَ وَ الْمَارِقينَ».(5) همين سخن به تعبير ديگرى در «اسد الغابة» آمده است، كه امام(عليه السلام) فرمود: «عَهْدٌ إلى رَسُولِ اللهِ أنْ أقاتِلَ النّاكِثينَ وَ الْقَاسِطينَ وَ الْمَارِقينَ».(6)
ثانیاً اشاره به این است که هر سه گروه را درهم شکستم؛ اما «اصحاب جمل» تار و مار شدند و «خوارج نهروان» متلاشى گشتند و «اصحاب معاویه» نیز در نبرد مغلوب شدند؛ اما با حیله اى که عمروعاص پیشنهاد کرد خود را از شکست کامل نجات دادند.
در ادامه این سخن، انگشت روى رئیس خوارج که نامش «حرقوص بن زهیر» و کنیه اش «ذوالثدیه» بود، گذارده که به طرز فجیعى در میدان جنگ نهروان جان داد، مى فرماید: (اما «شیطان ردهه» [اشاره به ذوالثدیه رئیس خوارج بود که جسم بى جان او بعد از جنگ نهروان در گودال آبى افتاده بود] با صاعقه اى که بر او فرود آمد به گونه اى که تپش قلب و لرزش سینه اش شنیده شد، شرّ او از من دفع گردید)؛ «وَ أَمَّا شَيْطَانُ الرَّدْهَةِ(7) فَقَدْ كُفِيتُهُ بِصَعْقَةٍ(8) سَمِعَتْ لَهَا وَجْبَةَ(9) قَلْبِهِ وَ رَجَّةَ(10) صَدْرِهِ».
در میان شارحان «نهج البلاغه» درباره این صاعقه، گفتگوست؛ بعضى معتقدند که واقعاً صاعقه اى آسمانى رئیس خوارج، «ذوالثدیه» را نابود ساخت و جسم بى جانش در گودال آبى افتاد («ردهه» به معناى گودال آب است)؛ ولى جمعى دیگر عقیده دارند که این صاعقه کنایه از آن فریاد شجاعانه اى است که امام(علیه السلام) در آغاز جنگ از سینه برکشید، این فریاد گروهى را به لرزه در آورد و از جمله ذوالثدیه چنان ترسید که قلبش از کار افتاد و به روى زمین غلتید و در گودال آبى سرازیر شد. آنگاه بعضى از بازماندگانِ مخالفین را با این جمله مورد تهدید قرار مى دهد و مى فرماید: (و گروه دیگرى از ستمگران باقى مانده اند که اگر خداوند به من اجازه حمله دیگرى به آنها دهد [و مرا باقى بگذارد] آنها را از میان برداشته و دولت حقّ را به جاى آنها قرار مى دهم، جز افراد قلیلى از آنان که [ممکن است از دست ما بگریزند و] در اطراف بلاد پراکنده شوند)؛ «وَ بَقِيَتْ بَقِيَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْبَغْيِ، وَ لَئِنْ أَذِنَ اللهُ فِي الْكَرَّةِ عَلَيْهِمْ لَأُدِيلَنَّ(11) مِنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَشَذَّرُ فِي أَطْرَافِ الْبِلاَدِ تَشَذُّراً(12)».
تعبير به «أَهْلِ الْبَغْيِ» اشاره به ستمگران شام و اصحاب معاويه است كه اگر داستان حكمين در ميدان صفّين پيش نيامده بود تار و مار مى شدند. امام(عليه السلام) مى فرمايد: (اگر توفيقى نصيب من شود قدرت آنها را در هم مى شكنم و حكومت حقّ و عدالت را در سراسر كشور اسلامى برپا مى دارم).
ذكر اين معنا به صورت جمله شرطيه، شايد اشاره به اين است كه امام(عليه السلام) مى دانسته توفيق حمله ديگر به آنان را نخواهد يافت و پيش از آنكه دست به چنين كارى زند شهيد خواهد شد؛ ولى به هرحال آمادگى خود را براى مبارزه با ستمگران تا آخرين نفس اعلام مى دارد و در ضمن برنامه آينده را به ياران خود تعليم مى دهد.(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.