پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) زمانى كه ديد بعضى از يارانش به دشمن بدگويى مى كنند. فرمود: «من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد، به گفتار صحيح نزديك تر و براى اتمام حجّت رساتر است. شما بايد به جاى دشنام چنين مى گفتيد: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ كن! ميان ما و آنها را اصلاح فرما! و آنان را هدايت نما تا كسانى كه جاهلند حق را بشناسند و آنها كه گمراهند و بر دشمنى با حق اصرار می ورزند از آن دست بردارند و [به راه راست] بازگردند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) زمانى كه در ماجراى «صفين» شنيد بعضى از يارانش به اهل «شام» بدگويى مى كنند، فرمود: (من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد؛ ولى اگر اعمال زشتشان را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديك تر و براى اتمام حجّت رساتر است)؛ «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ، وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ، كانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ، وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ».
«سبّاب» به كسى گفته مى شود كه زیاد بدگويى مى كند و حقيقت «سبّ» بدگويى كردن و دشنام دادن توأم با هتك طرف است؛ مانند خطاب كردن طرف به احمق، بى شعور، پست، رذل و امثال آن. امام(عليه السلام) در خطبه 206 نهج البلاغه يارانش را از اين كار باز مى دارد، هر چند حق داشتند دشمن را به اين گونه خطابها مخاطب سازند و به جاى آن دستور مى دهد صفات زشت و اعمال بد آنها را مورد نقد قرار دهند و حجّت را بر آنها تمام كنند كه هم تأثير بيشترى دارد و هم بهانه به دست دشمن براى مقابله به مثل نمى دهد.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن با بيان مصداق روشنى، شيوه برخورد با دشمن را در اين گونه موارد تعليم داده و مى فرمايد: (شما بايد به جاى دشنام چنين مى گفتيد: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ كن! ميان ما و آنها را اصلاح فرما! و آنان را از گمراهيشان هدايت نما تا كسانى كه جاهلند حق را بشناسند و آنها كه گمراهند و بر دشمنى با حق اصرار می ورزند از آن دست بردارند و [به راه راست] بازگردند)؛ «وَقُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ: اللَّهُمَّ احْقِنْ(1)دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ، وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ، وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلاَلَتِهِمْ، حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ يَرْعَوِيَ(2)عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ(3)بِهِ».
امام(عليه السلام) در اين عبارت پرمعناى خود سه دعا فرموده و يا به تعبير ديگر سه تقاضا از پيشگاه خدا دارد: نخست اينكه آتش جنگ خاموش گردد و خونهاى طرفين ريخته نشود. ديگر اينكه علاوه بر آتش بس، صلح و دوستى در ميان دو گروه، برقرار گردد و مسلمين متّحد و يكپارچه شوند. سوم اينكه گمراهي هايى كه دامان آنها را گرفته و آنان را از رسيدن به حق باز مى دارد از ايشان دور شود؛ ناآگاهان حق را بشناسند و آگاهان از ستيزجويى و دشمنى با حق دست بردارند. اين دعاها به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد امام(عليه السلام) داراى سعه صدر بوده و لطف و رحمت حتّى نسبت به دشمنان خود داشته است و با آن همه ظلم و جنايتى كه در حق امام و يارانش روا داشتند كمترين سخنى كه دليل بر انتقام جويى باشد؛ بيان نمى فرمايد و حتّى دوستانش را از سبّ و دشنام و بدگويى به دشمن، نهى مى كند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.