پاسخ اجمالی:
حکم اولیّه در اسلام این است که «به بردگی گرفتن انسان آزاد حرام است». در روايتى از حضرت رسول(ص) آمده است: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاس»؛ طبق اين حديث بدترين معاملات معامله انسان است. تدوین احکام برده داری فقط برای خدمت به برده های آن زمان و فراهم شدن زمینه آزادی آنها بود. لغو پدیده گسترده برده داری به یکباره مقدور و مصلحت نبود. اسلام برای لغو برده داری، «راه های برده گیری را محدود کرد»، «آزادسازی بردگان را کفاره گناهان قرار داد»، «ثواب بسیار زیادی برای آزادی برده قرار داد» و «قرادادهایی (مكاتبه) برای آزادی بردگان بین مالکان و برده ها ایجاد نمود». اسلام تنها در يك مورد و بنا به اقتضای شرایط آن روز اجازه برده گرفتن اسرای جنگی را داده است، که آن نيز جنبه الزامى نداشته است؛ در آن روز زندانى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و مصلحت امنیتی نیز نبود همه اسیران را آزاد کنند، لذا راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت.
پاسخ تفصیلی:
بعضى بر اسلام خرده مى گيرند كه چرا اين آئين الهى با آن همه محتوا و ارزشهاى والاى انسانى مسأله بردگى را به كلى القاء نكرده، و طى يك حكم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان را اعلام ننموده است؟ درست است كه اسلام سفارش زيادى در مورد بردگان كرده، اما آنچه مهم است آزادى بى قيد و شرط آنها است. چرا انسانى مملوك انسان ديگرى باشد و آزادى را كه بزرگترين عطيه الهى است از دست دهد؟ آیا این مسأله با عدالت خداوند منافات ندارد؟
در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه در نتیجه آن همه آنها تدريجا آزاد مى شوند، بى آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد.(1) کسانی که به وجود این حکم در اسلام ایراد می گیرند چند نکته را مورد توجه قرار نداده اند، که اگر این نکات لحاظ شود دیگر به این مسأله با دید نقص در اسلام و حکمی خلاف عدل الهی نگاه نخواهد شد:
1) تفاوت برده داری مد نظر اسلام با آنچه امروزه از این لفظ برداشت می شود.
اسلام به شدت با استثمار انسان مخالف است و هرگز آن را تایید نکرده است. تدوین احکام برده داری در اسلام نیز فقط برای خدمت به برده های آن زمان و فراهم شدن زمینه آزادی آنها بود. در اینکه برده داری در صدر اسلام مجاز بوده و احکام فراوانی نیز برای آن هم در آیات و هم در روایات بیان شده است شکی وجود ندارد، اما مسأله این است که مقصود از برده داری که در صدر اسلام و حتی قبل از آن مطرح بوده است و مورد تایید اسلام قرار گرفته با آنچه امروزه مطرح می باشد و امری مذموم و ناپسند است _ و در ماده چهارم حقوق بشر به آن اشاره شده است_ تفاوت فراوانی دارد. امروزه برداشت ما از برده یعنی استثمار انسانها و بکار گرفتن کسی که توانایی زندگی مستقل را دارد و از روی اجبار در منزل کسی برای نوکری و انجام کارهای ارباب خود زندگی کند یا حاصل دسترنج او توسط ظالمان غارت گردد. نوع دیگر استثمار انسان به این شکل است که منابع کشوری توسط استعمارگران چپاول گردد و بین انسانها در بهره بردن از امکانات مادی تبعیض صورت پذیرد. بسیاری از قوانینی که به اسم حقوق بشر توسط غربی ها تدوین شده است گرچه در ظاهر زیبا هستند اما در عمل ابزاری برای استثمار انسانها توسط مدعیان حقوق بشر بوده است. گرچه به عقيده بعضى دوران استعمار هم دارد سپرى مى شود و مستعمرات يكى پس از ديگرى استقلال پيدا مى كنند و روزى خواهد آمد كه تمام انواع استعمار نيز از بين خواهد رفت، ولى آنچه مى توان گفت اين است كه در وضع فعلى تغييرات سطحى است، و روح بردگى دائماً قالبهاى جديدى براى خود پيدا مى كند و تفاوت بيشتر در عناوين و اسم هاى آنهاست. داستان استثمار و استعمار هم اكنون نيز با تمام برنامه هاى فريبنده اى كه در مورد حقوق بشر عرضه مى شود همچنان ادامه دارد؛ گروه عظيمى از مردم دنيا در آتش فقر مى سوزند و هر سال ميليونها نفر بر اثر گرسنگى يا سوء تغذيه جان مى دهند، در حالى كه آن سوى دنيا سرمايه هاى عظيمى صرف زندگى هاى بسيار مرفّه و مملوّ از اسراف و تبذير و آميخته با انواع هوا و هوسها مى شود. در اين زمينه تاكنون كتابها و رساله هاى بسيارى نوشته شده است.(2)
برده داری به این معنی قبل از اسلام نیز وجود داشت، اما هرگز مورد تایید اسلام قرار نگرفت بلکه به شدت با آن مقابله شد و همین امر باعث شد اولین کسانی که اسلام را پذیرفتند همین برده ها باشند. در اسلام داشتن کنیز و غلام فقط در شرایط خاصی که حذف آن به ضرر خود برده ها بود مجاز دانسته شد. آن هم دقیقا مصداق همین شرکتهای خدماتی امروزی است که افرادی که توان اداره زندگی خود را ندارند، در قبال تامین مایحتاج زندگی خود برای ولی و ارباب خود خدماتی را انجام می دادند. حتی این قسم از برده داری نیز بصورت کلی مورد تایید اسلام نمی باشد، بلکه تمام احکامی که در اسلام در مورد کنیز و غلام بیان شده است در راستای خدمت به برده ها و عزت بخشیدن به آنها و در نهایت ریشه کن کردن برده داری و از بین بردن آن می باشد.
2) حكم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان در صدر اسلام ممکن نبود و لازم بود برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان وضع شود.
هنگام ظهور اسلام، بردگى در سراسر جهان آن روز - حتى در مهد تمدن آن زمان یعنى یونان و روم - رواج داشت، و لغو چنین پدیده گسترده اى به یکباره مقدور نبود. آنچه غالباً مورد توجه قرار نمى گيرد اين است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه ده ها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتماً بايد از «برنامه هاى زمانبندى شده» استفاده كرد(3)، خصوصا وقتی اعلام آزادی بردگان به یکباره به نفع بردگان نیز نبود؛ زيرا آنها از كشورهاى دور دست به عربستان آمده بودند و در آنجا كس و كارى نداشتند؛ علاوه براين، هيچ سرمايه و ثروتى هم نداشتند، حال تصوّر كنيد كه اگر يكباره تمام بردگان در جامعه اسلامى آزاد مى شدند و در كوچه ها و خيابانها رها مى شدند، چه فاجعه اى رخ مى داد! بدون شك اين كار به نفع آنها نبود و عّده اى از آنها از گرسنگى مى مردند یا مجبور می شدند به سمت مشرکین روی آورده و برای آنها کار کنند که خود این باعث تقویت جبهه مشرکین می شد و در عین حال سختی و فشار بیشتری هم متحمل بردگان می شد بی آنکه هیچ اقدامی برای آزادسازی آنها رخ داده باشد، به اين جهت تدريجاً آزاد مى شدند تا به راحتى جذب جامعه گردند.(4) در نتیجه همین احکام اسلامی امروزه می بینیم هیچ برده ای در جامعه وجود ندارد و اگر به ندرت کسی اقدام به نگه داری برده کرده باشد نیز علما و مراجع تقلید از جمله آیت الله مکارم شیرازی(مدظله) آنها را ملزم به آزاد کردن برده ها می كنند.(5)
3) برنامه های اسلام برای آزادسازی برده ها
اسلام از راه هاى مختلفى زمینه لغو تدریجى آن را فراهم ساخت؛ بدین ترتیب که از یک طرف راه هاى برده گیرى را تقلیل داده آن را محدود ساخت و خرید و فروش آن را محکوم کرد؛ چنانکه در روايتى از حضرت رسول(صلى الله عليه و آله) آمده است: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاس»(6)؛ (بدترين مردم كسانى هستند كه بردگان را خريد و فروش مى كنند). طبق اين حديث بدترين معاملات معامله انسان است؛ روايات ديگرى نيز در اين زمينه آمده است كه به همين روايت اكتقا مى كنيم. از طرف دیگر پیامبر اسلام به مسلمانان توصیه کرد که با بردگان (همچون عضوى از خانواده) رفتار انسانى داشته باشند و دستور داد صاحبان بردگان از غذاهایى که خود مى خورند و از لباس هایى که خود مى پوشند، به آنان بدهند. امام على(علیه السلام) به غلام خود «قنبر» مى فرمود: «أَنَا أَسْتَحْيِي مِنْ رَبِّي أَنْ أَتَفَضَّلَ عَلَيْكَ لِأَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه) يَقُولُ أَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ وَ أَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْكُلُون»(7)؛ (من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود مى خوريد به آنها غذا دهيد).از این گذشته، آزاد سازى بردگان آنچنان داراى ارزش و ثواب و فضیلت می باشد که در روایات ما بسیارى از اعمال صالح، از نظر کثرت ثواب و فضیلت، به آزاد کردن بردگان تشبیه گشته و از این طریق مسلمانان به این کار تشویق شده اند.(8)
از طرف سوم اسلام برنامه های مختلفی برای آزادسازی تدریجی برده ها قرار داده است. رئوس اين برنامه چنين است:
الف) يكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (سوره توبه- آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان ادامه خواهد داشت.
ب) براى تكميل اين منظور مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قرار دادى كه با مالك خود مى بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است).(9)
ج) آزاد كردن بردگان يكى از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مسأله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات على عليه السلام نوشتهاند: «أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِه»(10)؛ (هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند).
د) پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه اى آزاد مى كردند تا سرمشقى براى ديگران باشد، تا آنجا كه يكى از بردگان امام باقر(عليه السلام) كار نيكى انجام داد امام(عليه السلام) فرمود: «اذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ فَإِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَسْتَخْدِمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ»(11)؛ (برو تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم).
ه) در بعضى از روايات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى شوند، چنانكه از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَقَدْ عَتَقَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِينَ أَعْتَقَهُ صَاحِبُهُ أَمْ لَمْ يُعْتِقْهُ وَ لَا يَحِلُّ خِدْمَةُ مَنْ كَانَ مُؤْمِناً بَعْدَ سَبْعِ سِنِينَ»(12)؛ (كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسى كه ايمان داشته بعد از هفت سال حلال نيست).
در همين باب حديثى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه و آله) نقل شده كه فرمود: «مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ وَ مَا زَالَ يُوصِينِي بِالْمَمْلُوكِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَضْرِبُ لَهُ أَجَلًا يُعْتَقُ فِيهِ»(13)؛ (پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مى كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودى ضرب الاجلى براى آنها تعيين مى شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند).
و) كسى كه برده مشتركى را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند و هرگاه بخشى از برده اى را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادى سرايت كرده و خود بخود همه آن آزاد خواهد شد.(14)
ز) هرگاه كسى پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دائى يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادر زاده و يا خواهرزاده خود را مالك شود فوراً آزاد مى شوند.
ح) هرگاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
اين امر وسيله آزادى بسيارى از بردگان می شد، زيرا بسيارى از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط) كفاره بسيارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اينجا مى توان نام برد).
ى) پاره اى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به برده اش انجام دهد خود به خود آزاد مى شود.(15)
نکته دیگر در این باره این است که بزرگان دين در عمل مشوّق مردم در آزادى بردگان بودند، امام حسن مجتبى(عليه السلام) حتی به بهانه شاخه گلى كه يكى از كنيزانش به او هديه مى كند، كنيز خود را آزاد مى كند.(16) مجموع اینها دیدگاه اسلام در مورد بردگى و تلاش آن برای ریشه کن شدن این مسأله را تا حدى روشن مى سازد.(17)
4) حکم برده برای اسیر جنگی از کشتن و اسیر کردن او معقول تر بود.
همانطور که در نکته قبل بیان شد اسلام راه هاى برده گیرى را به شدت محدود ساخت. اسلام تنها در يك مورد اجازه برده گيرى داده است و آن در مورد اسيران جنگى است که آن نیز در دوران غیبت بخاطر منتفی بودن جنگ ابتدائی منتفی است، و قبل از آن نيز جنبه الزامى نداشته است؛ بلکه فقط یکی از احکام اسیر است و البته نسبت به احکامی که کشورهای غیر مسلمان در مورد اسیر اجرا می کنند _ مانند کشتن و به زندان افکندن و..._ به عدالت نزدیک تر است. طبق آیه 4 سوره محمد، بعد از پيروزى بر دشمن بايد بجاى كشتن آنها اقدام به اسارت آنان كرد: (هنگامى كه با دشمن روبرو شديد ضربات سنگين خود را بر آنها وارد كنيد و هنگامى كه به قدر كافى نيروى آنها را درهم كوبيديد به گرفتن و بستن آنها بپردازيد)؛ «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ». به اين ترتيب بعد از غلبه بايد بجاى كشتن آنها را اسير كرد، كارى كه گريزى از آن نيست، چرا كه اگر دشمن رها شود باز ممكن است نيروى خود را تجديد سازمان دهد و حمله مجددى را آغاز نمايد. اما حكم اسير بعد از خاتمه جنگ يكى از سه چيز است: آزاد كردن بى قيد و شرط (که در مورد همه اسیران معقول و منطقی نیست)، آزاد كردن مشروط به پرداخت فديه (غرامت، که این نیز برای همه اسیران امکان پذیر نیست)، و یا طبق روایات برده ساختن او. البته انتخاب يكى از اين سه امر منوط به نظر امام و پيشواى مسلمين است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسيران و مصالح اسلام و مسلمين از نظر داخل و خارج آنچه را شايسته تر باشد برمى گزيند و دستور اجرا مى دهد. یقینا حکم برده ساختن آنها نیز از کشتن یا زندانی کردن آنها که در بسیاری از جنگها توسط غیر مسلمانان اتفاق میفتد هم منصفانه تر و هم معقول تر می باشد. ضمن اینکه در آن روز زندانهايى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و همه اسیران را نیز عقلائی و مصلحت نبود آزاد کنند؛ لذا راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت.(18)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.