پاسخ اجمالی:
علل و انگیزه های مختلفی سبب شکل گیری پرسش از هدف و فلسفه خلقت در ذهن انسان می شود، از قبیل: مواجهه انسان با ناپایداری زندگی و بی وفایی دنیا، مواجهه با مرگ دوستان، شکست و ناکامی در اهداف زندگی، شرایط نامساعد اجتماعی و معمّا شدن آفرینش، و... . اما متأسّفانه استفهام حقیقی از فلسفه خلقت، کمتر در ذهن انسان شکل می گیرد، و تنها زمانی که انسانها در رسیدن به اهداف و مقاصد خود شکست خورده و از زندگی مایوس می شوند، اسباب و انگیزه های پرسش از هدف و فلسفه خلقت در ذهن انسان ایجاد می شود.
پاسخ تفصیلی:
کسانی که از هدف زندگی سؤال می کنند انگیزه های مختلفی دارند. و به تعبیر دیگر عوامل مختلفی باعث می شود که از هدف و فلسفه زندگی انسان سؤال کنند، از قبیل:
1- مواجهه انسان با ناپایداری زندگی و بی وفایی دنیا.
2- مواجهه با مرگ دوستان.
3- شکست در هدف گیری ها و کارهای زندگانی.
4- شرایط نامساعد اجتماعی.
5- معمّا شدن آفرینش.
و...
متأسّفانه در بین مردم کمتر سؤال حقیقی از فلسفه خلقت انسان می شود، بلکه از آن جهت که به اهداف و مقاصد خود نمی رسند به سراغ فلسفه زندگی می روند، و تنها به حیات طبیعی نگریسته و درصددند تا فلسفه زندگی را از همین حیات به دست آورند. گرچه برخی از فلاسفه به طور مستقل این موضوع را مورد بررسی قرار داده و برخی نیز یأس از زندگی سبب شده که جرقّه ای برای آنان در دنبال کردن این سؤال پدید آید.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.