پاسخ اجمالی:
قرآن و روايات، هم «دنيا» را مدح و تمجيد نموده اند و هم مورد مذمت قرار داده اند. علت تمجيد از دنيا، به خاطر آن است كه دنيا مزرعه آخرت و تجارتخانه مردان خدا، مسجد دوستان حق و سراى موعظه و پند شمرده شده است و آنجا كه از دنيا مذمت نموده اند به خاطر آن است كه دنيا به عنوان يك هدف و نه وسيله مورد توجه قرار گرفته و از ارزش هاى معنوى و انسانى بريده شده است كه در اين هنگام طبعاً مايه غرور و غفلت و طغيان و ظلم خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
در آيات بسيارى، از دنيا يا امكانات مادى آن مدح و تمجيد شده است. در بعضى از آيات، مال به عنوان خير، معرفى شده است(1) و در بسيارى از آيات، مواهب مادى تحت عنوان فضل خدا آمده است: «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّه»(2) در جاى ديگر مى فرمايد: (همه نعمتهاى روى زمين را براى شما آفريده است)؛ «خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْاَرْضِ جَمِيعاً»(3) و در بسيارى از آيات آنها را تحت عنوان «سَخَّرَ لَكُمْ»(4)؛ (آنها را مسخّر شما گردانيد) ذكر كرده كه اگر بخواهيم همه آياتى را كه در رابطه با محترم شمردن امكانات مادى اين جهان است جمع آورى كنيم، مجموعه قابل ملاحظه اى خواهد شد.
ولى با اين همه اهميتى كه به مواهب و نعمت هاى مادى داده شده، تعبيراتى كه قويّاً آن را تحقير مى كند در آيات قرآن به چشم مى خورد. يك جا آن را عرض و متاع فانى مى شمرد: «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا»(5) و در جاى ديگر آنرا مايه گمراهی و غفلت مى شمرد: «وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا اِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ»(6) و در مورد ديگر آن را وسيله سرگرمى و بازيچه شمرده است: «وَ مَا هَذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا اِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»(7) و در جائى ديگر مايه غفلت از ياد خدا: «رِجَالٌ لَاتُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ».(8)
اين تعبيرات دوگانه عيناً در روايات اسلامى نيز ديده مى شود. از يكسو دنيا، مزرعه آخرت، تجارتخانه مردان خدا، مسجد دوستان حق، محل هبوط وحى پروردگار، سراى موعظه و پند شمرده شده: «مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللهِ وَ مُصَلّى مَلَائِكَةِ اللهِ وَ مَهبِطُ وَحْىِ اللهِ وَ مَتْجِرُ اَوْلِيَاءِ اللهِ»(9) و از سوى ديگر مايه غفلت و بى خبرى از ياد خدا و متاع غرور و مانند آن.
آيا اين دو گروه از آيات و روايات با هم تضاد دارند؟ پاسخ اين سؤال را در خود قرآن مى توان ياف؛ چرا كه آنجا كه از دنيا و مواهبش نكوهش مى كند، كسانى را مى گويد كه اين زندگى تنها هدفشان را تشكيل مى دهد، در سوره «نجم» آيه 29 مى خوانيم: «وَ لَمْ يُرِد اِلَّا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا»؛ (كسانى كه جز زندگى دنيا را نخواهند). به تعبير ديگر سخن از كسانى است كه آخرت را به دنيا مى فروشند و براى رسيدن به ماديات از هيچ خلافكارى و جنايتى اِبا ندارند. در سوره «توبه» آيه 38 مى خوانيم: «أَرَضِيتَمْ بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ»؛ (آيا راضى شديد كه زندگى دنيا را به جاى آخرت بپذيريد؟) آيات مورد بحث، خود شاهد اين مدعا است، آنجا كه مى گويد: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ...»(10) يعنى تنها هدفشان همين زندگى زودگذر مادى است. اصولاً تعبير به «مزرعه» و يا «متجر» (تجارت خانه) و مانند آن خود شاهد زنده اى براى اين موضوع است.
كوتاه سخن اينكه مواهب جهان مادى كه همه از نعمت هاى خدا است و حتماً وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست، اگر به عنوان وسيله اى براى رسيدن به سعادت و تكامل معنوى انسان مورد بهره بردارى قرار گيرد از هر نظر قابل تحسين است و اما اگر به عنوان يك هدف و نه وسيله مورد توجه قرار گيرد و از ارزش هاى معنوى و انسانى بريده شود كه در اين هنگام طبعاً مايه غرور و غفلت و طغيان و سركشى و ظلم و بيدادگرى خواهد بود، در خور هر گونه نكوهش و مذمّت است و چه زيبا فرموده است امام على(عليه السلام) در آن گفتار كوتاه و پرمغزش: «مَنْ اَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْهَا اَعْمَتْهُ»(11)؛ (آنكس كه با چشم بصيرت به آن بنگرد [و آنرا وسيله بينائى قرار دهد] دنيا به او آگاهى مى بخشد و آنكس كه به خود آن نگاه كند دنيا او را نابينا خواهد كرد). در حقيقت تفاوت ميان دنياى مذموم و ممدوح، همان چيزى است كه از «اليها» و «بها» استفاده مى شود كه اولى هدف را مى رساند و دومى وسيله را.(12)
اسلام به عنوان يك وسيله مؤثر و كارساز روى ثروت تكيه مى كند. در آيه 180 سوره «بقره» از «مال» تعبير به «خير» شده است و در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «نِعْمَ الْعُوْنُ الدُّنْيَا عَلَى طَلَبِ الْآخِرَةِ»(13)؛ (دنيا كمك خوبى است براى رسيدن به آخرت). آيات سوره «قصص» كه شديدترين مذمت را از قارونِ ثروتمندِ مغرور مى كند شاهد گويائى بر اين موضوع است، منتها اسلام ثروتى را مى پسندد كه به وسيله آن «ابتغاء دار آخرت» و طلب سراى ديگر شود، چنانكه دانایان بنى اسرائيل به قارون گفتند: «وَ ابْتَغِ فِيمَا ءَاتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الاَخِرَةَ».(14) اسلام ثروتى را مى پسندد كه در آن «وَ أَحْسِن كمَا أَحْسنَ اللَّهُ إِلَيْك»(15) و نيكى به همگان باشد. اسلام ثروتى را مدح مى كند كه در آن «وَ لاتَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»(16) تحقق يابد.
بالاخره اسلام ثروتى را خواهان است كه مايه فساد در زمين و فراموش كردن ارزش هاى انسانى و گرفتار شدن در مسابقه جنون آميز «تكاثر» نگردد و انسان را به «خود برتربينى» و «تحقير ديگران» و حتى روياروئى با پيامبر خدا نكشاند. وسيله اى باشد براى استفاده همگان، براى پركردن خلأهاى موجود اقتصادى، براى مرهم نهادن بر زخم هاى جانكاه محرومان و براى رسيدن به نيازها و مشكلات مستضعفان.
علاقه به چنين ثروتى با چنين هدف هاى مقدسى علاقه به دنيا نيست، علاقه به آخرت است، چنانكه در حديثى مى خوانيم يكى از ياران امام صادق(عليه السلام) خدمتش آمد و شكايت كرد كه ما دنبال دنيا هستيم و به آن علاقمنديم [از اين مى ترسيم كه دنياپرست باشيم]. امام [كه پاكى و تقواى آن مرد را مى دانست] فرمود: با اين ثروت دنيا چه مى خواهى انجام دهى؟ در پاسخ عرض كرد: هزينه خود و خانواده ام را تهيه كنم، و به خويشاوندانم كمك نمايم، در راه خدا انفاق كنم، و حج و عمره بجا آورم. امام فرمود: «لَيْسَ هَذَا طَلَبُ الدُّنْيَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ»(17)؛ (اين، دنيا طلبى نيست، اين طلب آخرت است) و از اينجا فاسد بودن عقيده دو گروه: گروهى از مسلمان نماهاى بي خبر از تعليمات اسلام كه اسلام را حامى مستكبران معرفى مى كنند و گروهى از دشمنان مغرض كه مى خواهند چهره اسلام را دگرگون نشان داده و آن را ضد ثروت و طرفدار فقر نشان دهند، روشن مى شود. اصولا يك ملت فقير، نمى تواند آزاد و سربلند زندگى كند. فقر وسيله وابستگى است. فقر مايه روسياهى در دنيا و آخرت است و فقر انسان را به گناه و آلودگى دعوت مى كند. همانگونه كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «غِنَىً يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الْاِثْمِ»(18)؛ (بى نيازى ای كه تو را از تجاوز به حق ديگران باز دارد از فقرى كه تو را وادار به گناه كند بهتر است). جوامع اسلامى بايد بكوشند هر چه بيشتر، غنى و بى نياز گردند، به مرحله خودكفائى برسند و روى پاى خود بايستند و شرف و عزت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداى وابستگى به ديگران نكنند و بدانند خط اصيل اسلام اين است.(19)،(20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.