پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 160 «نهج البلاغه»، ديدگاه پیامبر اکرم(ص) را نسبت به «دنیا» چنين بيان می فرماید: «او به اندازه ضرورت از دنيا بهره گرفت و هرگز تمايلى به آن نشان نداد. پهلويش از همه مردم لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود. دنيا [از سوى خدا] به وى عرضه شد؛ ولى آن را نپذيرفت، او مى دانست چه چيزى مبغوض خداست؟ آن را مبغوض مى شمرد، چه چيز نزد خدا حقير است آن را حقير مى دانست، و چه چيز نزد او كوچك است آن را كوچك مى ديد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 160 «نهج البلاغه» به ديدگاه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نسبت به «دنيا» اشاره مى كند و مى فرمايد: ([تو اى مسلمان]، به پيامبر پاك و پاكيزه ات [كه درود خدا بر او و خاندانش باد] تأسّى جوى؛ زيرا او سرمشقى است براى آن كس كه مى خواهد از او پیروی کند و نسبتى است عالى براى كسى كه بخواهد به او منسوب شود، محبوب ترين بندگان نزد خدا كسى است كه به پيامبرش تأسّى كند و به دنبال او گام بردارد)؛ «فَتَأَسَ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَرِ(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَإِنَّ فِيهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى، وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّي بِنَبِيِّهِ، وَ الْمُقْتَصُّ(1) لِأَثَرِهِ».
سپس ديدگاه آن پيشواى بزرگ را نسبت به دنيا بیان كرده، مى افزايد: (او به اندازه ضرورت از دنيا بهره گرفت و هرگز تمايلى به آن نشان نداد. پهلويش از همه مردم لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود. دنيا [از سوى خدا] به وى عرضه شد؛ ولى آن را نپذيرفت، او مى دانست چه چيزى مبغوض خداست؟ آن را مبغوض مى شمرد، چه چيز نزد خدا حقير است آن را حقير مى دانست، و چه چيز نزد او كوچك است آن را كوچك مى ديد)؛ «قَضَمَ(2) الدُّنْيَا قَضْماً، وَ لَمْ يُعِرْهَا طَرْفاً، أَهْضَمُ(3) أَهْلِ الدُّنْيَا كَشْحاً(4)، وَ أَخْمَصُهُمْ(5) مِنَ الدُّنْيَا بَطْناً، عُرِضَتْ عَلَيْهِ الدُّنْيَا فَأَبَى أَنْ يَقْبَلَهَا، وَ عَلِمَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَيْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَ حَقَّرَ شَيْئاً فَحَقَّرَهُ، وَ صَغَّرَ شَيْئاً فَصَغَّرَهُ(6)».
اشاره به اينكه او با تمام وجودش تسليم خواست خدا بود؛ هر چه را خدا دوست مى داشت او دوست مى داشت و هر چه را خدا دشمن مى داشت او هم دشمن مى داشت. تمام اين جمله ها اشاره به زرق و برق دنياى فريبنده است كه دنيا هم مبغوض و حقير است؛ هم صغير و كوچك. نكته اصلى اينجاست كه سرچشمه مظالم و ستمها، جنگها و خونريزى ها، همه و همه حُبّ به دنياست. آن كس كه به ديده نفرت و حقارت به زر و زيورهايش بنگرد، هرگز شيفته و مفتون آن نخواهد شد و كمتر به گناه آلوده خواهد شد.
و در ادامه اين سخن در يك نتيجه گيرى روشن چنين مى فرمايد: ([بنابراين] اگر در ما چيزى جز محبّت به آنچه مورد خشم خدا و رسولش مى باشد، [همچنين] بزرگ شمردنِ آنچه خدا و رسولش آن را كوچك شمرده اند وجود نداشته باشد، همين امر براى مخالفت ما با خدا و سرپيچى از فرمانش كافى است!)؛ «وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِينَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللهُ وَ رَسُولُهُ، وَ تَعْظِيمُنَا مَا صَغَّرَ اللهُ وَ رَسُولُهُ لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللهِ».
آرى، سعادت هر دو جهان ما و صداقت ما در ادعاى ايمان به خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين است كه آنچه را آنها بزرگ شمرده اند بزرگ بشمريم و آنچه را آنها كوچك شمرده اند كوچك بدانيم. پيامبر(ص) با زرق و برق دنيا و مظاهر فريبنده اش مخالف بود؛ چگونه ممكن است ادعاى ايمان به او كنيم و اين مواهب فريبنده را بزرگ بشمريم و همه ارزشها را در پاى آن قربانى كنيم؟!
اين نكته نيز قابل توجّه است كه آنچه درباره تغذيه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امام علي(عليه السلام) در تواريخ نقل شده مفهومش اين نيست كه هميشه و در تمام عمر اين گونه غذا مى خوردند؛ بلكه منظور اين است كه آنها هرگز به نوع غذاى خاصّى مقيّد نبودند.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.