پاسخ اجمالی:
«توکل» آثار فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد، از جمله: موجب اعتماد به نفس و ايستادگى در برابر مشكلات مي شود و بسيارى از صفات زشت و رذيله مانند حرص، حسد، دنياپرستى، بُخل و تنگ نظرى را از انسان دور مى سازد، نور اميد بر دل مى پاشد و به خاطر آن توان و استعداد انسان شكوفا مى گردد و هوش و قدرت تفكّر را مى افزايد و روشن بينى خاصّى به انسان مى دهد.
پاسخ تفصیلی:
از آنجا كه متوكّلان كار خود را به خدا واگذار مى كنند، همان خداوندى كه قادر بر همه چيز و آگاه از همه چيز است، خداوندى كه همه مشكلات براى او سهل و آسان است، نخستين اثر مثبتى كه در آنها به وجود مى آيد مسئله اعتماد به نفس و ايستادگى و مقاومت در برابر مشكلات است. اگر كسى خود را در ميدانى در برابر دشمن تنها ببيند هر قدر نيرومند و قوى هم كه باشد به زودى روحيّه خود و اعتماد به نفس را از دست مى دهد؛ ولى اگر احساس كند لشكر نيرومندى پشت سر اوست احساس توانايى و قدرت مى كند، هر چند خودش ضعيف باشد. در احاديث اسلامى نيز به اين معنى اشاره شده است، در حديث حرز مانندى از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) مى خوانيم: «كَيْفَ اَخَافُ وَ اَنْتَ اَمَلِى وَ كَيْفَ اَضَامُ وَ اَنْتَ مُتَّكَلِى»(1)؛ (چگونه بترسم؛ در حالى كه تو اميد منى و چگونه مقهور شوم؛ در حالى كه تو تكيه گاه من مى باشى!). در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ لَا يُغْلَبُ، وَ مَنْ اِعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَا يُهْزَمُ»(2)؛ (كسى كه بر خدا توكّل كند مغلوب نمى شود و كسى كه به دامن لطفش چنگ زند شكست نمى خورد!). آرى كسى كه بر خدا توكّل نمايد احساس غنا و بى نيازى و عزّت مى كند همان گونه كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «اِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَاِذَا ظَفَرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ اَوْطَنَا»(3)؛(غنا و عزّت پيوسته در حركتند، هنگامى كه به محلّ توكّل برسند آنجا را وطن خويش قرار مى دهند!). افزون بر اينها توكّل، بسيارى از صفات زشت و رذيله مانند: حرص، حسد، دنياپرستى، بُخل و تنگ نظرى را از انسان دور مى سازد؛ چرا كه وقتى تكيه گاه انسان خداوند قادر على الاطلاق باشد جايى براى اين اوصاف رذيله وجود ندارد. هنگامى كه انسان آيه شريفه «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(4) را زمزمه مى كند، خود را سرشار از موفّقيّت و بى نيازى و امكانات مى بيند و همان گونه كه در بعضى از ادعيه آمده است ندا سر می دهد که: «اَللَّهُمَّ اَغْنِنِى بِالْيَقِينِ وَ اَكْفِنِى بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ»(5)؛ (خداوندا! مرا با يقين [به ذات پاكت] بى نياز كن و با توكّل بر خودت همه چيز مرا كفايت فرما!). از سوى چهارم «توكّل» بر خداوند، نور اميد بر دل مى پاشد و به خاطر آن توان و استعداد انسان شكوفا مى گردد، خستگى راه بر او چيره نمى شود و در همه حال احساس آرامش مى كند، لذا اميرمؤمنان على(عليه السلام) در سخن كوتاه و پرمعنايى مى فرمايد: «لَيْسَ لِمُتَوَكِّلٍ عَنَاءُ»(6)؛ (كسى كه توكّل بر خدا دارد رنج و خستگى ندارد!). از سوى پنجم «توكّل» بر خدا، هوش و قدرت تفكّر را مى افزايد و روشن بينى خاصّى به انسان مى دهد؛ زيرا قطع نظر از بركات معنوى اين فضيلت اخلاقى، توكّل سبب مى شود كه انسان در برابر مشكلات دستپاچه و وحشت زده نشود و قدرت بر تصميم گيرى را حفظ كند و نزديك ترين راه درمان و حلّ مشكل را بيابد. از اين رو در حديثى از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ اَضَائَتْ لَهُ الشُّبَهَاتِ وَ كَفَى الْمَؤُونَاتِ وَ اَمِنَ التَّبِعَاتِ»(7)؛ (كسى كه بر خدا توكّل كند تاريكى شبهات براى او روشن مى شود و اسباب پيروزى او فراهم مى گردد و از مشكلات رهايى مى يابد!).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.