پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در پاسخ به انتقاد خوارج مبنی بر پذیرش حکمیت افراد عادی، می فرماید: «ما فقط قرآن را حَكَم قرار دادیم، و قرآن توسط انسان ترجمه می شود». آنگاه امام می فرماید: «دشمن ما را به حکمیت قرآن دعوت کرد، و ما گروهى نبوديم كه به كتاب خدا پشت كنيم ...».
پاسخ تفصیلی:
خوارج به مسأله پذيرش حكميّت از سوی امام علی(عليه السلام) خرده مى گرفتند و اساس گفتار آنها اين بود که چرا شما حكميّت دو نفر را در اين مسأله مهم دينى، پذيرفتيد؟ در حالى كه حَكَم فقط خداست و افراد عادى حق ندارند با فكر خود درباره وظايف دينى حكم كنند.
امام(عليه السلام) در خطبه 125 نهج البلاغه در پاسخ آنها به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: (ما افراد را حَكَم قرار نداديم؛ بلكه فقط قرآن را به حكميّت انتخاب كرديم، ولى قرآن خطوطى است كه در ميان دو جلد قرار گرفته است و سخن نمى گويد، بلكه نيازمند به ترجمان است، و تنها انسانها مى توانند از آن سخن بگويند)؛ «إنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ، وَ إنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ. هذَا الْقُرْآنُ إنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْتُورٌ(1)بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ(2)لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ، وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ».
اشاره به اين كه قرآن يك سلسله احكام كلى بيان فرموده و بايد افراد آگاه، احكام جزئيه را از آن استخراج كنند و در اختيار عموم بگذارند و يا به عبارت ديگر، آن كليات را بر مصاديق تطبيق كنند. مثلاً قرآن مجيد مى گويد: «وَ إنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إقْتَتَلُوا فَاَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإنْ بَغَتْ إحْديهُمَا عَلَى الاُخْرى فَقَاتِلُوا الّتِي تَبْغِي حَتّى تَفِئَ إلى أَمْرِ اللهِ فَإنْ فَاءَتْ فَاَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ اَقْسِطُوا إنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»(3)؛ (هر گاه دو گروه از مؤمنان نزاع و جنگ كنند آنها را آشتى دهيد. و اگر يكى از آنها بر ديگرى تجاوز كرد با گروه متجاوز مبارزه كنيد تا به فرمان خدا بازگردد، هر گاه بازگشت، در ميان آن دو بر طبق عدالت، صلح برقرار سازيد و عدالت پيشه كنيد! كه خداوند عادلان را دوست دارد).
بى شك جنگ «صفّين» يكى از مصداق هاى اين آيه بود، وظيفه حكمين ـ اگر انسان هاى درستكار و هوشيارى بودند ـ اين بود كه بگويند: هنگامى كه مردم با على(عليه السلام) بيعت كرده اند، و علاوه بر نص پيامبر(صلى الله عليه وآله)، جمهور كشور اسلام و صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را به خلافت پذيرفته اند آن كس كه راه خلاف را برگزيده مصداق باغى و ظالم است و بايد به سوى جمهور مردم، برگردد و توبه كند در غیر این صورت همه مسلمين وظيفه دارند با او پيكار كنند تا از طريق خلاف باز آيد.
مسأله حكميّت چيزى جز اين نيست همان كارى كه همه قضات اسلامى انجام مى دهند، يعنى احكام كتاب و سنت را بر مصاديق آن تطبيق كرده و حكم صادر مى كنند.
آيا اين سخن جاى ايراد دارد؟ ولى افسوس! كه جاهلان و ناآگاهان (خوارج) اين مطلب واضح را درك نمى كردند و تعصب و لجاجت به آنها اجازه نمى داد و به هدف اصلى حكميّت در همه جا و در همه چيز برسند.
آن گاه امام(عليه السلام) در توضيح اين معنا مى افزايد: (هنگامى كه آن قومِ شاميان، ما را دعوت كردند كه قرآن ميان ما و آنها حاكم باشد، ما گروهى نبوديم كه به كتاب خداوند سبحان پشت كنيم در حالى كه مى فرمايد: اگر در چيزى اختلاف كرديد آن را به خدا و رسولش بازگردانيد [و از آنها نظر بخواهيد])؛ «وَ لَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إلَى أَنْ نُحَكِّمَ بَيْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَرِيقَ الْمُتَوَلِّيَ عَنْ كِتَابِ اللهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى، وَ قَدْ قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ:فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إلَى اللهِ و الرَّسُولِ».(4)
و در توضيح اين آيه مى فرمايد: «ارجاع دادن اختلافات به خدا، اين است كه به كتابش حُكم كنيم و ارجاع به رسول الله(صلى الله عليه وآله) اين است كه به سنتش عمل نماييم، و اگر درباره كتاب خدا به درستى حُكم شود ما سزاوارترين مردم به پذيرش آن هستيم و اگر به سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله) حُكم شود ما نيز از همه شايسته تر و سزاوارتريم كه به سنت او عمل نماييم)؛ «فَرَدُّهُ إلَى اللهِ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتَابِهِ وَ رَدُّهُ إلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ؛ فَإذَا حُكِمَ بِالصِّدْقِ فِي كِتَابِ اللهِ، فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ، وَ إنْ حُكِمَ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه و آله)، فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِهَا».
به اين ترتيب امام(عليه السلام) به روشنى ثابت مى كند حكميّت كتاب و سنّت، چيزى جز مراجعه به آنها نيست و با توجه به اين كه ما مأمور به اين امر هستيم كسى نمى تواند بر ما خرده بگيرد كه چرا حكميّت را پذيرفتيم. اشتباه خرده گيران در اين است كه آنها مى پندارند ما حكميّت اشخاص را پذيرفته ايم در حالى كه ما حكميّت كتاب خدا را پذيرا شده ايم.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.