پاسخ اجمالی:
«جهان بينى مذهبى» می گوید: آفريدگار جهان داراى علم و قدرت بى انتهايى است و آفرينش جهان از آن سرچشمه گرفته و سيراب شده است. كسى كه داراى چنين جهان بينى است خود را ملزم مى بيند كه در هر موجودى از اين جهان به عنوان محصول يك علم و قدرت بزرگ بينديشد؛ در حالى كه يك «ماترياليست» براى خود الزامى نمى بيند كه همه حوادث جهان را حساب شده و اسرارآميز و داراى نظام بداند؛ زيرا همه چيز را مولود مبدئى مى داند كه فاقد علم و دانش است.
پاسخ تفصیلی:
«جهان بينى مذهبى» به پيروان خود تعليم مى دهد كه عالَم هستى آن چنان نظام حساب شده اى دارد كه اگر پَرِ كاهى از آن كم يا بر آن افزوده شود، كمبود و نقص در آن آشكار خواهد شد، در حقيقت چيزى در آن يافت نمى شود كه از قانون عمومى نظام احسن، بر كنار باشد و تصادف هاى حساب نشده و موجودات فاقد نظام، در مجموعه جهان جايى ندارند؛ زيرا اين تعليمات مى گويد: آفريدگار جهان داراى علم و قدرت بى انتهايى است و آفرينش جهان از آن سرچشمه گرفته و سيراب شده است.
كسى كه داراى چنين جهان بينى است خود را ملزم مى بيند كه در هر موجودى از اين جهان به عنوان محصول يك علم و قدرت بزرگ بينديشد و در ذرّات كائنات دقّت كند، براى يافتن اسرار موجودات تلاش نمايد و به هيچ حدّ و مرزى در اين زمينه قانع نشود، چرا كه علم ما هر چه باشد محدود، و اين نظام نتيجه علم نامحدودى است و به اين ترتيب شعله عشق به علم و دانش را تا مرحله بى نهايت در وجود او زنده نگاه مى دارد؛ در حالى كه يك «ماترياليست» براى خود الزامى نمى بيند كه همه حوادث جهان را حساب شده و اسرارآميز و داراى نظام بداند؛ زيرا همه چيز را مولود مبدئى مى داند كه فاقد علم و دانش است. «انيشتين» يكى از معروفترين دانشمندان معاصر مى گويد: «در ميان مغزهاى متفكّر جهان، كسى را نمى توان پيدا كرد، كه بالمآل داراى يك ايمان مذهبى نباشد، ايمانى به يك نظام متقن كه از عقل كلّى سرچشمه گرفته و همين ايمان است كه در تلاش هاى خستگى ناپذير علمى، به آنان توان مى دهد و الزام مى كند كه همواره براى كشف قوانين و روابط منظّم پديده هاى جهان بينديشند».(1)
تأثير اين جهان بينى در جنبش هاى علمى، قابل انكار نيست همان طور كه نمى توان انكار كرد مذاهب خرافى و استعمارى درست در نقطه مقابل اين هدف گام برمى دارند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.