پاسخ اجمالی:
با توجه به بعضی آیات قرآن می توان گفت «جهل» سرچشمه كفر است. در سوره «اعراف» موسی(ع) درخواست بنی اسرائیل را برای داشتن بتی همچون بت دیگر مشرکان، ناشی از جهل و نادانی شان دانست. تاريخچه بت پرستى نيز نشان مى دهد كه هميشه اين كار زشت در سايه خرافات و موهومات پيش رفته و هر قدر علم و دانش اقوام افزون گشته بت پرستى و شرك عقب نشينى كرده و انوار توحيد فروزان گشته است. حضرت هود(ع) نیز در سوره «احقاف» به قوم عاد شبیه چنین سخنی را مى گويد.
پاسخ تفصیلی:
با توجه به بعضی از آیات قرآن «جهل» سرچشمه كفر است؛ چنانکه در داستان نجات بنی اسرائیل توسط حضرت موسی(علیه السلام) می خوانیم:
«وَجَاوَزْنَا بِبَنِى إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْم يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَام لَّهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَل لَنَا إِلَهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»(1)؛ (و بنى اسرائيل را [سالم] از دريا عبور داديم؛ [ناگاه] در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان براى عبادت گرد آمده بودند. [در اين هنگام بنى اسرائيل] به موسى گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده همان گونه كه آنها معبودان [و خدايانى] دارند. گفت: شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد).
حيرت آور است جمعيّتى كه اعجاز الهى را در غرق فرعونيان و نجات خودشان از امواج نيل به تازگی مشاهده كرده و عظمت خداوند را به رأى العين ديده اند؛ پيشنهاد بت سازى و بت پرستى به موسى(عليه السلام) مى كنند.
ولى موسى(عليه السلام) در پاسخ مى گويد: اين جهل و نادانى شما است كه شما را به بت پرستى دعوت مى كند؛ و در واقع سرچشمه بت پرستى هميشه و در هر زمان چيزى جز جهل نيست؛ وگرنه چگونه ممكن است انسان آگاه، مصنوع خود را بپرستد و از موجود بى جانى همچون يك قطعه چوب و فلز حل مشكلات بزرگ خويش را بطلبد!؟
تاريخچه بت پرستى نيز نشان مى دهد كه هميشه اين كار زشت در سايه خرافات و موهومات پيش رفته و هر قدر علم و دانش اقوام افزون گشته بت پرستى و شرك عقب نشينى كرده و انوار توحيد فروزان گشته است.
پيامبر بزرگ خدا هود(عليه السلام) نيز به قوم «عاد» همين سخن را مى گويد؛ وقتى اصرار آنها را در بت پرستى و تقاضاى عذاب الهى مشاهده كرد، گفت:
«إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّى أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»(2)؛ (گفت: علم [آن] تنها نزد خداست [و او مى داند چه زمانى شما را مجازات كند] من آنچه را به آن فرستاده شده ام به شما ابلاغ مى كنم، [وظيفه من همين است.] ولى شما را گروهى مى بينيم كه پيوسته در نادانى هستيد).
تعبير به «تَجْهَلُون» به صورت فعل مضارع كه معمولا دليل بر استمرار است نشان مى دهد كه جهل مستمر سرچشمه شرك و بت پرستى بوده است؛ و در حقيقت سه نوع جهل دست به دست هم مى دهد و اين پديده را به وجود مى آورد: جهل نسبت به خداوند؛ و اين كه هيچ گونه همتا و شبيه و مانند نمى تواند داشته باشد؛ و جهل انسان نسبت به مقام خودش؛ انسانى كه برتر از همه مخلوقات الهى و گل سرسبد آفرينش است و جهل نسبت به جهان طبيعت؛ و بى ارزش بودن جمادات در برابر موجودى همچون انسان.
راستى چگونه ممكن است انسان قطعه سنگى را از كوه جدا كند قسمتى از آن را پله هاى منزل خود كند و دائماً زير پاى او باشد؛ و قسمت ديگرى را به صورت بت بتراشد كه در مقابل آن به خاك بيفتد و حل مشكلات بزرگ را از او بخواهد، اين جهل نيست؟!(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.