پاسخ اجمالی:
مدّعای حدیث ضحضاح مخالف با سنّت پیامبر است؛ زیرا سنّت نبوى صراحت دارد بر اینکه شفاعت مخصوص کسانى است که ایمان به خداى عزوجل دارند که شامل مشرکین و کفار نمى شود، در حالی که ادّعای حدیث ضحضاح اینست که ابوطالب به سبب مرگ در حال کفر در درکات اسفل جهنّم جای داشت. امّا با شفاعت پیامبر(ص) به ضحضاح (گودالی از آتش) آورده شد.
پاسخ تفصیلی:
مدّعای حدیث ضحضاح مخالف با سنّت پیامبر است؛ زیرا سنّت نبوى صراحت دارد بر اینکه شفاعت مخصوص کسانى است که ایمان به خداى عزوجل دارند که شامل مشرکین و کفار نمى شود، در حالی که ادّعای حدیث ضحضاح اینست که ابوطالب به سبب مرگ در حال کفر در درکات اسفل جهنّم جای داشت. امّا با شفاعت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ضحضاح (گودالی از آتش) آورده شد .
چنانکه احمد بن حنبل در مسند خود مىنویسد:
1. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا قُتَیْبَةُ بن سَعِیدٍ ثنا بَکْرُ بن مُضَرَ عَنِ بن الْهَادِ عن عَمْرِو بن شُعَیْبٍ عن أبیه عن جَدِّهِ ان رَسُولَ اللَّهِ قال:... فاخرت مسألتی إلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فهی لَکُمْ وَ لِمَنْ شَهِدَ أَنْ لاَ إِلَهَ الا الله»؛ (پیامبر اکرم فرمودند: درخواست خود از خداى متعال را تا روز قیامت به تاخیر انداخته ام، پس آن درخواست (شفاعت)، براى شما و کسانى است، که شهادت به یگانگى خداى متعال مى دهند.(1)
ابن کثیر بعد از نقل این روایت مىگوید: «إسناد جید قوی و لم یخرجوه»؛ (اسناد این روایت خوب و قوى است؛ ولى آنها (نویسندگان صحاح سته) نقل نکردهاند).(2)
آلبانى در باره این روایت مىگوید:«أخرجه أحمد بسند حسن»؛ (این روایت را احمد با سند «حسن» نقل کرده است).(3)
2. «حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا حسین بن محمد ثنا إسرائیل عن أبی إسحاق عن أبی بردة عن أبی مُوسَى قال: قال رسول اللَّهِ (صلى الله علیه وسلم): أُعْطِیتُ خَمْساً بُعِثْتُ إلى الأَحْمَرِ وَالأَسْوَدِ وَ جُعِلَتْ لی الأَرْضُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ أُحِلَّتْ لی الغنائم و لم تَحِلَّ لِمَنْ کان قبلی وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ شَهْراً وَ أُعْطِیتُ الشَّفَاعَةَ وَ لَیْسَ من بنى الا و قد سَأَلَ شَفَاعَةً و إنی أخبأت شفاعتی ثُمَّ جَعَلْتُهَا لِمَنْ مَاتَ من أمتی لم یُشْرِکْ بِاللَّهِ شَیْئاً»؛ (رسول خدا فرمودند: پنج چیز به من عطا شده است یکى اینکه براى هدایت (همه) سرخ پوست و سیاه پوست مبعوث شدم و زمین براى من پاک قرار داده شد و غنیمتها براى من حلال شده که براى پیامبران قبل از من حلال نشده بود و با وحشت (ابهت) یارى داده شدم و شفاعت به من داده شد و هیچ پیامبرى نبود مگر اینکه سهم شفاعت خود را طلب کرد و به درستى که من شفاعت خود را نگه داشتم سپس آن را براى کسى قرار دادم که در حالى بمیرد که مشرک به خداى متعال نباشد).(4)
هیثمى بعد از نقل این روایت مىگوید: «رواه أحمد متصلا و مرسلا و الطبرانی و رجاله رجال الصحیح»؛ (این روایت را احمد به صورت متصل و مرسل و همچنین طبرانى نقل کردهاند، راویان این روایت، راویان صحیح بخارى هستند).(5)
ابن کثیر در باره این روایت مىگوید: «و هذا اسناد صحیح و لم أرهم خرجوهم»؛ (اسناد این روایت صحیح است؛ در حالى که ندیدم که آنها (نویسنگان صحاح سته) آن را نقل کرده باشند).(6)
3. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا هَاشِمٌ و الخزاعی یَعْنِى أَبَا سَلَمَةَ قَالاَ حدثنا لَیْثٌ حدثنی یَزِیدُ بن أبی حَبِیبٍ عن سَالِمِ بن أبی سَالِمٍ عن مُعَاوِیَةَ بن مُغِیثٍ الهذلی عن أبی هُرَیْرَةَ أَنَّهُ سَمِعَهُ یقول سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و سلم... فقال:... و شفاعتی لِمَنْ شَهِدَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله مُخْلِصاً یُصَدِّقُ قَلْبُهُ لِسَانَهُ وَ لِسَانُهُ قَلْبَهُ»؛ (رسول گرامى اسلام فرمودند: شفاعت من براى کسى است که از روى اخلاص شهادت به یگانگى خداى متعال دهد و شهادت دهد که محمد رسول خداست و قلب او را زبانش و زبان او را قلبش تصدیق کند).(7)
حاکم نیشابورى مىگوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد»؛ (این روایت، سندش صحیح است).(8)
هیثمى در باره این روایت مىگوید: «و رجاله رجال الصحیح غیر معاویة بن متعب وهو ثقة»؛ راویان این روایت، راویان صحیح بخارى هستند؛ غیر از معاویه بن متعب که او نیز ثقه است.(9).(10)
با توجّه به سنّت نبوی، شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) وقتی به ابوطالب می رسد که او را مؤمن بدانیم و اگر او را کافر بدانیم اساس حدیث ضحضاح و به تبع آن مدعای آن زیر سؤال می رود.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.