پاسخ اجمالی:
در روز 18ذی الحجه سال 10هجری هنگامی که پیامبر به منطقه غدیر خم رسید آیه 67 سوره مائده بر ایشان نازل شد و او را خطاب قرار داد که اگر به صورت کامل آنچه بر او نازل شده را به مردم نرساند، رسالتش را به اتمام نرسانده. بعد از آن پیامبر(ص) با درخواست بازگشت پیشگامان کاروان و صبر برای رسیدن عقب افتادگان و تشکیل آن اجتماع عظیم، حضرت علی را به جانشینی خود برگزید. این مطلب نزد شیعیان اجماعی است و علامه امینی نیز در الغدیر 30 حدیث از منابع اهل سنت را در این باره ذکر کرده است.
پاسخ تفصیلی:
از آیات غدیر، سخن خداوند در سوره مائده است:
«یَآأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآأُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»(1)؛ (اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا [به مردم] برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده اى! خداوند تو را از [خطرات احتمالى] مردم، نگاه مى دارد).
این آیه در روز هجدهمِ ذى الحجّه سال حجّة الوداع (10 هـ)، زمانى که پیامبر أعظم(صلى الله علیه وآله) به مکان غدیر خم رسید، پنج ساعت از روز گذشته، توسّط جبرئیل بر حضرت نازل شد و گفت: «یا محمّد! إنّ الله یقرئک السلام و یقول لک: «یَآأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآأُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» فی علىّ «وَإِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»»؛ (اى محمّد! خداوند به تو سلام مى رساند و مى گوید: اى پیامبر! آنچه را که «درباره على» به تو از جانب پروردگار نازل شده، به مردم برسان، و اگر انجام ندهى رسالت خویش را به انجام نرسانده اى...).
ابتداى کاروان ـ که صد هزار نفر یا بیشتر بودند ـ نزدیک مکانى بنام «جُحفه» بودند، که خداوند به پیامبر فرمان داد آنان که پیش افتاده اند، برگردند و آنها که نرسیده اند، در آن مکان بمانند، و على را پیشوا و رهبر قرار دهد و دستور الهى در این زمینه را به آنان ابلاغ کند، و جبرئیل به او خبر داد که خداوند وى را از گزند مردم حفظ خواهد کرد.
این مطالب نزد شیعیان اجماعى است. لیکن ما در اینجا به احادیث اهل سنّت در این باره استدلال مى کنیم.
مرحوم علاّمه امینى (رحمه الله) در کتاب الغدیر(2)، 30 حدیث از احادیث اهل سنّت را برشمرده است که به چند نمونه اشاره مى کنیم:
1ـ حافظ ابو جعفر محمّد بن جریر طبرى، متوفّاى (310).
وى در «کتاب الولایة» که آن را پیرامون طریق هاى حدیث غدیر نگاشته، به سند خود از زید بن أرقم روایت کرده است: آنگاه که پیامبر در بازگشت از حجّة الوداع به غدیر خم رسید ـ و ظهر بود و هوا بسیار گرم ـ فرمان داد که اطراف چند درختِ بزرگِ نزدیکِ به هم را تمیز کرده و جارو بکشند (تا جایگاهى فراهم شود)، و بانگ نماز جماعت سرداد، پس از نماز گرد هم آمدیم و در ضمن خطبه اى طولانى فرمود: «خداوند آیه: «بَلِّغْ مَآأُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» را بر من نازل کرد. و جبرئیل از جانب پروردگار به من فرمان داد که در این مکان بایستم و به هر سیاه و سفیدى اعلام کنم: «أنّ علىّ بن أبی طالب أخی و وصیّی وخلیفتی والإمام بعدی»؛ (همانا على بن ابى طالب برادر و وصّى و خلیفه من و امام پس از من است). و از جبرئیل درخواست کردم که از خدا بخواهد که این مسؤولیّت را از دوش من بردارد؛ زیرا مى دانستم که متّقیان اندکند، و آزار دهندگان من فراوانند، و بسیارند کسانى که ملازمت فراوان من با على و شدّت رویکرد من به او را سرزنش مى کنند تا به جایى که مرا«اُذُن»؛ (گوش ) نامیدند و دراین باره خداوند این آیه را نازل کرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْر لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»(3)؛ (از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: «او آدم خوش باورى است»! بگو: «خوش باور بودن او به نفع شماست! [ولى بدانید] او به خدا ایمان دارد؛ و [تنها] مؤمنان را تصدیق مى کند؛ و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده اند»! و آنها که رسول خدا را آزار مى دهند، عذاب دردناکى دارند!).
اگر بخواهم مى توانم نام آنان را فاش سازم و آنان را به شما معرّفى کنم، لیکن من با مخفى کردن نامشان آبرویشان را نریختم، و خداوند جز به تبلیغ من درباره على رضایت نداد.
«فاعلموا معاشرَ الناس ذلک؛ فإنّ الله قد نصبه لکم ولیّاً وإماماً وفرض طاعته على کلّ أحد، ماض حکمه، جائز قوله، ملعونٌ من خالفه، مرحومٌ من صدّقه، اسمعوا وأَطیعوا؛ فإنَّ اللهَ مولاکم وعلیٌّ إمامکم. ثمّ الإمامة فی ولدی من صلبه إلى القیامة. لاحلال إلاّ ما أحلّه الله و رسوله، ولا حرام إلاّ ما حرّم الله و رسوله وهم؛ فما من علم إلاّ و قد أحصاه الله فیَّ، ونقلتُه إلیه، فلا تضلّوا عنه، ولاتستنکفوا منه؛ فهو الّذی یهدی إلى الحقّ و یعمل به، لن یتوبَ الله على أحد أنکره، ولن یغفر له، حتماً على الله أن یفعل ذلک أن یعذّبه عذاباً نُکراً أبد الآبدین، فهو أفضل الناس بعدی ما نزل الرزق وبقی الخلق، ملعونٌ من خالفه، قولی عن جبرئیل عن الله، فلتنظر نفسٌ ما قدّمت لغد»؛ (اى مردم! این واقعیّت را بفهمید؛ زیرا خداوند او را ولىّ و امام شما قرار داده و اطاعتش را برهمگان واجب کرده است، حکمش لازم الاجرا و سخنش برابر حقّ است، کسى که با او مخالفت کند ملعون و آنکه تصدیقش کند مرحوم است. بشنوید و فرمان ببرید؛ چرا که خداوند مولاى شما و على امام شماست، و پس از او تا روز قیامت امامت در فرزندان من از نسل وى مى باشد. حلالى نیست جز آنچه را که خداوند و رسولش حلال کرده اند، و حرامى نیست جز آنچه را که خدا و رسول و آنان (امامان) حرام کرده اند.
هیچ علمى نیست مگر آنکه خداوند در من گرد آورده است، و من به او انتقال داده ام. از وى گمراه نشوید و از روى تکبّر از او سرباز نزنید؛ اوست که به حقّ هدایت مى کند(4) و به آن عمل مى کند. هرکه وى را انکار کند توبه اش پذیرفته نمى شود و خداوند او را نمى آمرزد. خداوند حتماً چنین مى کند و وى را تا ابد عذابى سخت خواهد کرد. او برترین مردم پس از من است تا آنگاه که روزى نازل شود و مخلوقات باقى باشند. هر که با او مخالفت کند ملعون است. این سخنان را جبرئیل از جانب خداوند بر من نازل کرده است؛ پس هر کس باید بنگرد که براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده است).(5)
محکمات قرآن را دریابید و از متشابهات آن پیروى نکنید، هیچ کس آن را براى شما تفسیر نخواهد کرد، جز آنکه من دستش را گرفته و بازویش را بالا برده ام و به شما اعلام کرده ام که: «من کنتُ مولاه فهذا ـ فعلىٌّ ـ مولاه، وموالاته من الله عزّوجلّ أنزلها علىَّ»؛ (هر که من مولاى اویم، پس این ـ على ـ مولاى اوست، و موالات وى از جانب خداوند بر من نازل شده است).
آگاه باشید که من پیام خداوند را رساندم، آگاه باشید که آن را ابلاغ نمودم، آگاه باشید که آن را به گوش مردم رساندم، آگاه باشید که آن را توضیح دادم. [و سپس فرمود:] «لا تحلُّ إمرةُ المؤمنین بعدی لأحد غیره»؛ (فرمانروایى بر مردم، پس از من بر هیچ کس غیر از او جایز نیست).
سپس او را به طرف آسمان بالا برد تا پاى او در کنار زانوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار گرفت و فرمود: «معاشر الناس هذا أخی و وصیّی و واعی علمی و خلیفتی على من آمن بی وعلى تفسیر کتاب ربّی»؛ (اى گروه مردم! این «على» برادر و وصىّ و ظرف علم من و جانشین من بر ایمان آورندگان به من و بر تفسیر کتاب پروردگار من است).
و بنا بر روایتى فرمود: «أللّهمّ والِ مَن والاه، و عادِ ِمن عاداه والعَنْ من أنکره، و اغضَب على من جحد حقّه»؛ (خدایا دوستدارش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار، و انکار کننده اش را لعنت کن، و بر کسى که حقّش را انکار مى کند غضب کن).
و فرمود: «أللّهمّ إنّک أنزلت عند تبیین ذلک فی علیٍّ: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»(6)بإمامته، فمن لم یأتمَّ به وبمن کان من ولدی من صلبه إلى القیامة، فاُولئک حبطت أعمالهم وفی النار هم خالدون. إنّ إبلیس أخرج آدم(علیه السلام) من الجنّة، مع کونه صفوة الله، بالحسد؛ فلا تحسدوا فتحبطَ أعمالُکم وتزلَّ أقدامکم. فی علیّ نزلت سورة: «وَالعَصْرِ* إِنَّ الاِْنسَانَ لَفِى خُسْر».
معاشرَ الناس آمنوا بالله ورسوله والنور الّذی اُنزِل معه «مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَآ أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّـآ أَصْحَابَ السَّبْتِ».النور من الله فیَّ، ثمّ فی علیّ، ثمّ فی النسل منه إلى القائم المهدیّ.
معاشرَ الناس سیکون من بعدی أئمّة یدعون إلى النار ویوم القیامة لا یُنصرون، وإنّ الله وأنا بریئان منهم، إنّهم وأنصارهم وأتباعهم فی الدرک الأسفل من النار، وسیجعلونها ملکاً اغتصاباً، فعندها یُفرغ لکم أیُّها الثَّقَلان، و «یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّار وَنُحَاسٌ فَلاَ تَنتَصِرَانِ»...»؛ (بار خدایا! تو براى آشکار کردن امامت على آیه: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» را نازل کردى؛ پس هر که به وى و به فرزندان من از صلب او اقتدا نکند، اعمالش باطل و در دوزخ جاودان خواهد بود. همانا ابلیس، آدم را با این که برگزیده خدا بود، به خاطر حسادت از بهشت بیرون کرد; پس حسادت نکنید که اعمالتان باطل شده و قدم هایتان لغزش مى یابد. سوره «وَالعَصْرِ * إِنَّ الاِْنسَانَ لَفِى خُسْر»(7)؛ (به عصر سوگند * که انسان ها همه در زیانند) درباره على نازل شده است.
اى جماعت مردم! به خدا و رسولش و به نورى که با او نازل شده(8) است ایمان آورید «مِن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَآ أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّـآ أَصْحَابَ السَّبْتِ»(9)؛ (پیش از آنکه صورت هایى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که اصحاب سبت ـ گروهى از تبهکاران بنى اسرائیل ـ را دور ساختیم). نور [نازل شده] از جانب خدا، در من، سپس در على، و پس از وى در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.
اى مردم! به زودى پس از من امامانى که مردم را به آتش دعوت مى کنند و روز قیامت یاورى ندارند، خواهند آمد، که خداوند و من از آنها بیزاریم، آنها و یاوران و پیروانشان در درک اسفل از دوزخ هستند، و پس از مدّتى کوتاه، خلافت را غاصبانه به شکل سلطنت درمی آورند. در آن هنگام است که به حساب شما پرداخته مى شود اى دو گروه انس و جنّ(10). و «یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّار وَنُحَاسٌ فَلاَ تَنتَصِرَانِ»...(11)؛ (شعله هایى از آتش بى دود، و دودهایى متراکم بر شما فرستاده مى شود؛ و نمى توانید از کسى یارى بطلبید)...).
2ـ حافظ حاکم حَسَکانى، ابو القاسم، متوفّاى بعد از (490).(12)
3 ـ حافظ ابو القاسم بن عساکر، شافعى، متوفّاى (571).(13)
4 ـ ابو عبدالله فخرالدین رازى، شافعى، متوفّاى (606).(14)
5 ـ جلال الدین سیوطى، شافعى، متوفّاى (911).(15)
6 ـ قاضى شوکانى، متوفّاى (1250) در تفسیر خود: «فتح القدیر».(16)
7 ـ سیّد شهاب الدین آلوسى، شافعى، بغدادى، متوفّاى (1270).(17)
8 ـ شیخ سلیمان قندوزى، حنفى، متوفّاى (1293).(18)
9 ـ شیخ محمّد عبده مصرى، متوفّاى (1323).(19)، (20)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.