پاسخ اجمالی:
«علی محمد باب» می گوید: ازدواج با بیش از دو زن حرام است. «میرزا بهاء» نیز در این مورد از او تقلید و پیروی کرده و با لحن دیگری همان حکم را از آسمان نازل می کند. پسر میرزا بهاء وقتی اعتراضات و انتقادات به این حکم را در ممالک غربی می بیند به کلی منکر قضیه شده و حکم صریح "اقدس" را تأویل کرده و می گوید: این حکم مشروط به رعایت عدالت است و آن هم امری محال می باشد. در صورتی که اولا «باب» و «بهاء» حرفی از عدالت نزده اند و ثانیا رعایت عدالت عقلا محال نیست.
پاسخ تفصیلی:
در "آئین باب" از کتاب "صحیفة الاحکام" "سیّدباب" نقل می کند که: «کتب علیکم آن لا تنکحوا اکثر من اثنی نساء حدّا فی کتاب الله لعلکم تتّقون»؛ (نوشته شده است برای شما اینکه بیش از دو زن تزویج نکنید، و این حدی است که در کتاب خدا است و از آن تجاوز ننمائید تا تقوی داشته باشید). (1)
"سیّد باب" به عقیده خودش خواسته مسأله تعدّد زوجات را اصلاح و تعدیل کند و حدّ وسط را بگیرد. "میرزا بهاء" نیز در این مورد از او تقلید و پیروی کرده و با لحن دیگری همان حکم را از آسمان نازل می کند.
در "اقدس" می گوید: «قد کتب الله علیکم النکاح ایّاکم ان تجاوز عن الاثنین و الّذی اقتنع بواحدة من الاماء نفسه و نفسها و من اتّخذ بکرا لخدمته لا بأس علیه کذلک کان الامر من قلم الوحی بالحق مرقوما»؛ (نوشته است خداوند برای شما تزویج کردن را و مبادا از دو نفر بیشتر تزویج کنید و کسی که قناعت می کند به یک زن، خود و زنش را راحت کرده است و اگر کسی دختر باکره ای را برای خدمت کردن انتخاب کند مانعی ندارد و حقیقت امر همین طور از قلم وحی نوشته می شود). (2)
اسلام می گوید: تعدد زوجات در مواردی که مقتضی باشد، مشروط به مراعات جنبه عدالت در میان زوجات است، (3) طوری که طبق عدالت با آنها رفتار کرده و کوچکترین افراط و تفریط و ظلم و بی اعتنائی نسبت به یکی از آنها روا ندارد. و در صورتی که نتواند زندگی آنها را تأمین کند، و یا نتواند در میان آنها با عدالت و مساوات رفتار کند، و یا مفاسد دیگری بر تعدد زوجات مترتب بشود، البته جایز نخواهد بود.
مهمترین عامل پیدایش و اصلیترین علّت جواز تعدد زوجات از نگاه اسلام، فزونی عدد زنان آماده ازدواج بر مردان آماده ازدواج است. این مسئله دو علت اساسی دارد:
الف) دوره ی بلوغ دختران قبل از دوره ی بلوغ پسران است؛ در نتیجه در یک محدوده سنّی، دختران بالغ بیش از پسران بالغ است.
ب) به واسطه این که اغلب کارهای سنگین و خطرناک اجتماع به عهده مردان است، و نیز تلفات مردان در جنگ بیش از زنان است، و همچنین مقاومت مردان در برابر ناملایمات جسمی نسبت به زنان کمتر است، همواره تعداد زنان در سنین بالا بیش از مردان خواهد بود.
بنابراین در صورت اکتفا کردن مردان به تک همسری، گروهی از زنان از حقّ ازدواج محروم خواهند بود. حال آن که به طور قطع نیاز زنان به تشکیل خانواده بیش از مردان است.
و "میرزا بهاء" می گوید: در مقام تزویج از دو نفر تجاوز نکنید، و اگر یک خادمه ی باکره ی هم داشته باشید، مانعی ندارد.
منظور از دو همسری و تعدّد زوجات در این مسلک، آن است که در زمانی واحد، فرد می تواند دو همسر داشته باشد و از هر یک صاحب فرزندانی شود! در حالیکه زنان حق هیچ اعتراضی ندارند، او در اجازه به مردان برای چند همسری هیچ توصیه ای به رعایت شرایط عدم تبعیض میان دوهمسر و تأ کیدی بر شرط عدالت نکرده است و تنها، راحتی و آرامش خودِ مرد را شرط قرار داده است!
"بهاء الله" حتی در توضیح این جواز چند همسری به این نکته اشاره کرده است که: اگر مرد راحتی خود و همسر اوّل را می خواهد به همان یک همسر قناعت کند؛ اما او آزاد است دو همسر انتخاب کند. در این جا ملاکِ تعدد همسران، راحتی مرد است، اگرچه همسر اوّل او از این کار ناراحت باشد! جالب است که ملاحظه ی انصاف وعدالت میان دو همسر، تحت الشعاع راحتی مرد قرار می گیرد که دو همسر را بر گزیده است!
جالب توجه است که بلافاصله پس از اعلام جواز دو همسری، به ایشان اجازه می دهد دوشیزگان بکر و ازدواج نکرده را در منزل به عنوان خدمتکار داشته باشند! تشریع حکم آوردن دوشیزه به عنوان خدمتکار در خانه پس ازحکم ازدواج با دو زن، دارای معنای خاصی است؛ چرا که انتخاب خدمتکار برای خانه (چه زن و چه مرد) چه ربطی می تواند به ازدواج داشته باشد؟!
جالب اینکه چون "عبد البهاء" موضوع تعدد زوجات را در کشورهای خارجی مورد اعتراض و انتقاد دیده است، بلافاصله تحت تأثیر تبلیغات اجنبی پرستان قرار گرفته و حکم صریح "اقدس" را تأویل می کند.
و در "گنجینه ی احکام" می گوید: نصّ کتاب "اقدس" فی الحقیقة توحید است؛ زیرا مشروط به شرط محال است. (4)
و باز از "شوقی افندی" نقل می کند که: تزویج نمودن دو زن نهی صریح است؛ زیرا مشروط به شرط محال است.
در صورتی که در عبارت "اقدس" هیچگونه قیدی نبوده است، و شاید "عبد البهاء" تقیید آیه ی شریفه قرآن را «فَإن خِفتُم ألّا تَعدِلُوا فَواحِدةٌ»(5) را با عبارت اقدس اشتباه کرده، و چنین سخنی را گفته است. (6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.