پاسخ اجمالی:
« میرزا بهاء» ازدواج موقت را مخالف پرهیزکاری و تقوی می داند، لذا آن را حرام کرده است ولی ازدواج با خواهر، مادر و دختر را منافی تقوا ندانسته، درباره آن حرفی نمی زند. او باید به این سوال پاسخ دهد که چطور ممکن است کاری در دینی آسمانی خلاف تقوا نبوده و جایز باشد ولی در دین ادعایی او خلاف تقوا شمرده شود.
پاسخ تفصیلی:
غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر، این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. فرضا بتوانیم آن را سرکوب کنیم، چنین اقدامی عاقلانه نیست، زیرا مبارزه با قانون آفرینش است، بنابر این راه صحیح، آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرد و از آنها در مسیر زندگی بهره برداری نمود. از طرف دیگر در بسیاری از محیط ها، افرادی در سنین خاصی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا در مأموریتها و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی رو به رو می شوند. اسلام که قوانینش را خدای عالم بر تمام مصالح و مفاسد و نیازهای درونی و بیرونی بشر فرستاده است، برای پاسخ گویی صحیح و همه جانبه به این غریزه طبیعی، دو راه تعیین فرموده است: یکی ازدواج دایم و دیگری موقت. چنان چه این دو برنامه الهی با شرایط و مقررات تعیین شده از سوی شرع عملی گردد، هم به یکی از غرایز انسانی پاسخ طبیعی داده میشود، و هم حقی از کسی پایمال نمی گردد و کسی بد بخت نمی شود. البته ممکن است افراد متخلفی پیدا شوند که از این قانون سوء استفاده نمایند، ولی باید توجه داشت در تمام یا اکثر قوانین، افراد منحرف ، تخلف و سوء استفاده می کنند، لیکن این نقض قانون نیست، بلکه عیب سوء استفاده کنندگان است که باید اصلاح گردند. ازدواج موقت شرایطی دارد که با توجه به شرایط، اشکال شما در مورد بیچاره شدن دخترها برطرف می شود. (1)
ولی "سید باب" نظر دیگری در این موضوع دارد، در "بیان" می گوید: خداوند عالم از جود و فضل خود، مرتفع فرموده در "بیان" حدود انقطاع را (متعه)، تا آنکه بر هیچ نفسی ذلّی در رضای خدا از برای او وارد نیاید. (2)
"میرزا بهاء" نیز این حکم را تأیید کرده و در "گنجینه ی احکام" از قول "عبد البهاء" نقل می کند که: «و امّا الازدواج الموقت حرّمه الله فی هذا الکور المقدّس و منع النفوس عن الهوی حتّی یرتدوا برداء التقوی و هو التنزیه و التقدیس بین الملأ الأعلی»؛ (و اما ازدواج موقت، خداوند آنرا حرام کرده است، در این دوره پاک و مردم را از هوی پرستی منع نموده است تا به ردای پرهیزکاری متلبس باشند و آن پاکیزگی و پرهیزکاری است در میان ملأ اعلی). (3)
در مقابل این حکم باید بگوئیم:
1_ اگر متعه هوا پرستی باشد، فرقی با نکاح ندارد.
2_ در صورتی که جواز متعه به موجب قانون آسمانی و دین الهی ثابت بشود، چگونه برخلاف تقوی و پرهیزکاری بوده، و دوری کردن از آن موجب قدس در ملا اعلی خواهد بود.
3_ وقتی که یک زن عفیف و پاکدامن با نهایت و با کمال میل و رضایت، برای عقد موقت خود را حاضر نموده، و پس از تعیین مهر و مدت و اجرای صیغه عقد، زن رسمی و زوجه حقیقی مرد شده، و خود را به تمام لوازم و آثار زوجیت حاضر می کند، این نوع ازدواج چه عیب و اشکالی دارد؟
4_ جناب "میرزا" عقد موقت را هوی پرستی تشخیص داده، و صراحتاً از آن نهی می کند؛ ولی در تزویج مادر و دختر و خواهر محذوری ندیده، و در "اقدس" سکوت اختیار می کند.
5_ برای زن در صورت غیبت زوج و تأخیر از موعد (اگرچه پنج روز باشد) نه ماه صبر و عدّه قائل شده، و پس از نه ماه، اجازه اختیار زوج می دهد (اگرچه با زوج اولی چهل سال زندگانی کرده باشد) و آنرا برخلاف تقوی و پرهیزکاری نمی بیند، ولی متعه را با آن خصوصیات مخالف قدس تشخیص می دهد. (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.