پاسخ اجمالی:
«سیّد باب» در «بیان» می گوید: «و اینکه ارث نبرد از میت مگر پدر او و مادرش و زوجه او و پسر و برادر و خواهرش و معلم او، پس از اینکه از مال خود میت در مصارف او صرف می شود». و سپس می گوید: «از آنجائی که مراتب توحید در هفت حرف، تامّ می گردد که حروف اثبات باشد؛ (الّا الله) از این جهت حکم شده که ارث نبرد از میّت الا هفت نفس، چنانچه در رتبه هر صفتی، هفت رتبه تواند خدا را بآن صفت خواند: مثل اوحد و وحّاد و واحد و وحید و متوحّد و موحِد و موحّد».
پاسخ تفصیلی:
"سیّد باب" در "بیان" می گوید: «و ان لا یورث من المیّت الّا ابیه و امّه و زوجته و ابنه و اخیه و اخته و ما علّمه بعد ما یصرف لنفسه من نفس ماله»؛ (و اینکه ارث نبرد از میت مگر پدر او و مادرش و زوجه او و پسر و برادر و خواهرش و معلم او، پس از اینکه از مال خود میت در مصارف او صرف می شود).
و سپس می گوید: از آنجائی که مراتب توحید در هفت حرف، تامّ می گردد که حروف اثبات باشد؛ (الّا الله) از این جهت حکم شده که ارث نبرد از میّت الا هفت نفس، چنانچه در رتبه هر صفتی، هفت رتبه تواند خدا را بآن صفت خواند: مثل اوحد و وحّاد (به صیغه مبالغه) و واحد و وحید و متوحّد و موحِد (از باب افعال) و موحّد (از باب تفعیل). (1)
"میرزا بهاء" در مقام تقسیم ارث عدد 2520 را که قابل تقسیم به تمام اعداد است را ملاک حکم قرار داده ، و روی این عدد حقوق ورّاث را معلوم کرده است.
1_ برای فرزندان عدد نه را اعتبار کرده که (9 در 60 مساوی است با 540).
2_ برای همسر عدد هشت را که (8 در 60 مساوی است با 480).
3_ برای پدران عدد هفت را که (7 در 60 مساوی است با 420).
4_ برای مادران عدد شش را که (6 در 60 مساوی است با 360).
5_ برای برادران عدد پنج را که (5 در 60 مساوی است با 300).
6_ برای خواهران عدد چهار را که (4 در 60 مساوی است با 240).
7_ برای معلمین عدد سه را که (3 در 60 مساوی است با 180).
و مجموع این اعداد هفتگانه مساوی است با (2520) پس روی این قاعده لازم است مال موروثی را به عدد (2520)، تقسیم کرده و سپس مقدار (540) قسمت آنرا به فرزندان، و مقدار (480) قسمت آنرا به همسر، و مقدار (420) قسمت آن را به پدران، و مقدار (360) قسمت آن را به مادران، و مقدار (300) قسمت آن را به برادران، و مقدار (240) قسمت آن را به خواهران، و مقدار (180) قسمت آن را به معلّم بدهند.
در "اقدس" می گوید: «قد قسمنا المواریث علی عدد الزاء منها ما قدّر لذرّیاتکم من کتاب الطاء علی عدد المقت و للازواج من کتاب الحاء علی عدد التاء و الفاء و للآباء من کتاب الزاء علی عدد التاء و الکاف و للامّهات من کتاب الواو علی عدد الرفیع و للاخوان من کتاب الهاء عدد السین و للاخوان من کتاب الدال عدد الراء و المیم و للمعلّمین من کتاب الجیم عدد القاف و الفاء کذلک حکم مبشّری الّذی یذکرنی فی اللیالی و السحار، انا لمّا سمعنا ضجیج الذرّیّات فی الاصلاب زدنا ضعف مالهم و نقصنا عن الاخری انّه لهو المقتدر علی ما یشاء»؛ (قسمت کردیم مواریث را بر عدد زاء (7)؛ و مقداری از آنرا برای ذریّه های شما قرار دادیم از کتاب طاء (9) که بر عدد مقت (540) می شود، و مقداری را برای همسر از کتاب حاء (8) که بر عدد ت ف (480) می شود، و مقداری را برای پدران از کتاب زاء (7) که بر عدد ت ک (420) می شود، و مقداری را برای مادران از کتاب واو (6) که بر عدد رفیع (360) می شود، و مقداری را برای برادران از کتاب هاء (5) که بر عدد شین (300) می شود، و مقداری را برای خواهران از کتاب دال(4) که بر عدد ر م (240) می شود، و مقداری را برای معلمین از کتاب جیم (3) که بر عدد ق ف (180) می شود، همچنین است حکم مبشّر من [سیّد باب]، آنکه شب ها و سحر ها مرا یاد می کند، و ما چون ناله فرزندان را در عالم اصلاب شنیدیم، سهم آنها را دو برابر کرده و از قسمت دیگران کم کردیم، و خداوند توانا است).(2)
پس از این تقسیم، اتفاق جالبی روی می دهد و میرزا حسینعلی با اعتراض و گریه و زاری و ضجه فرزندان متوفّی روبرو می شود، که از سهم کم خود ناراضی هستند. دل او به رحم می آید و تصمیم می گیرد که سهم آنها را بیشتر کند تا به گریه و زاری شان خاتمه دهد! لذا تصمیم می گیرد که سهم فرزندان را دو برابر کند؛ در نتیجه 540 سهم را تبدیل به 1080 سهم می کند! پس از آن سهم بقیه را تغییر می دهد و آنچه را که قبلا تشریع کرده «قد قسمناالمواریث ...»؛ (ما اینگونه مواریث را تقسیم نمودیم...) را عوض می کند.
تصمیم می گیرد که عدد اضافه شده به سهم فرزندان را سر شکن کند بر بقیه ی طبقات و از تمام طبقات هفتگانه، یکی نود سهم کم نماید تا نسبت 2520 سهم، تغییری پیدا نکند!
لذا قانون اوّلیّه ارث به شرح زیر تغییر می یابد:
سهم فرزندان: 1080سهم، سهم همسران 390 سهم، سهم پدران:330 سهم، سهم مادران:270 سهم، سهم برادران: 210 سهم، سهم خواهران:150 سهم، و سهم معلّمین :90 سهم.
نکات بارزی که در این تقسیم بندی شاهکارانه در عصر اتم و اکتشافات فضائی و فناوریهای پیشرفته به نظر می رسد چنین است:
1_ معلوم نکرده است که این هفت نفر همه در یک مرتبه و در عرض همدیگر هستند و یا در مراتب و طبقات مختلف.
2_ هفت بودن وارث را، مشروط بر هفت حرف داشتن جمله ی (الّا الله)؛ نموده است، آنهم حروفی که هنگام نوشتن آشکار است، نه حروفی که هنگام تلفّظ ادا می شوند؛ زیرا تشدید را در لام (الّا و الله) و همزه وصل را در (الله) حساب نکرده است. و متوجه نشده است که: احکام و حدود، تابع مراتب تکوین و وجودات خارجیه است، نه وجود لفظی آنها و دیگر اینکه اگر منبع استنباط احکام، الفاظ و کلمات باشد، هر کسی می تواند مطابق میل و اختیار خود، جمله ای را انتخاب کرده و حکمی را طبق جمله ی انتخابی خود صادر کند!.
3_ انتزاع هفت صفت از اوصاف و ترتیب دادن هفت صفت از یک کلمه، از خرافات و اوهام "سیّد باب" است که هیچگونه معنی فلسفی و اخلاقی و عرفانی و اجتماعی برای آن نمی توان تصوّر کرد. مثلاً به قول "سیّد باب" ما می توانیم از مادّه قدرت و علم و رحمت، هفت صفت مشتق نموده و بگوئیم: اقدر و قدار و قادر و قدیر و متقدر و مقدر و مقدّر، اعلم و علّام و عالم و علیم و متعلّم و معلم و معلّم، ارحم و رحّام و راحم و رحیم و مترحّم و مرحِم و مرحّم. و از اینجا است که "سیّد باب" در خطبه ها و نوشته های خود به همین ترتیب کلماتی را مشتق و استعمال نموده است.
4ـ فرزندان را توضیح نداده است که: آیا منظور از آنها اولاد بلاواسطه هستند یا نوه ها را هم شامل می شود، و آیا در یک مرتبه ارث می برند یا در طول همدیگر؟ و آیا پسران با دختران تفاوت دارند یا مساوی هستند؟ که ظاهر حکم: تساوی کل است.
5ـ اطلاق ازواج، شامل زوج و زوجه هر دو بوده، و تفاوتی در میان آنها از جهت داشتن یا نداشتن فرزند قائل نشده است.
6ـ به طوریکه در "گنجینه احکام" می گوید: مقصود از آباء و امّهات: آباء و امهات بدون واسطه هستند و اجداد و جدّات خارج می شوند. (3)
7ـ برادران و خواهران با همدیگر فرقی ندارند که: از یک پدر و مادر باشند یا فقط از یک پدر یا مادر باشند، یک سوم از سهم او، مخصوص بیت العدل خواهد بود.
8_ معلّم در عرض فرزندان و پدران و برادران و ازواج وارث می شود، ولی پدر بزرگها و مادر بزرگها و عموها و عمّه ها و فرزندان برادران و خواهران در این مرتبه حقی ندارند.
9_ طبق این حکم، استاد دانشگاه یا دبیرستان یا دانش آموزی که چهل سال مشغول تعلیم و تربیت بوده، و سالی صد نفر در کلاس او حاضر می شوند، می باید از چهار هزار نفر ارث برند. و معلّم در این صورت، دارنده بزرگترین سرمایه و بالاترین شغل مادّی خواهد بود.
10_ جناب "میرزا" ناله و شیون فرزندان را در اصلاب شنیده است، ولی از ناله و شیون دیگران بی اطلاع مانده است؛ زیرا با اضافه کردن حقوق آنان، حقوق سائرین را کم کرده و از اجداد و جدّات و برخی دیگر، اصلا اسمی نبرده است.
11_ روی نقشه جناب "میرزا" اگر شخصی بمیرد و از او یک پدر بزرگ بماند که مربّی و بزرگ کننده میّت بوده است و یک معلّم که مدّت چند ماه او را تعلیم نموده است؛ در این صورت تمام اموال او در میان این معلّم و بیت العدل عمومی تقسیم شده و جدّ میّت کوچکترین حقّی در اموال فرزند خود ندارد! (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.