پاسخ اجمالی:
نماز از ارکان بسیار مهم اسلام و عامل اتصال و ارتباط بندگان با خداست که نباید هیچگاه گسسته شود. اسلام به اندازه ای برای نماز و حفظ ارتباط و ادامه توجه و خضوع و عبادت اهمیت داده است که در هیچ حالی این عبادت و عمل روحانی را ساقط نکرده و در هر حال به مقتضای حال مکلّف نمازی را معین فرموده است. ولی جناب «میرزا» دستور می دهد که: چون ناتوانی و ضعفی داشتید، لازم نیست ارتباط و علاقه و توجه خودتان را نسبت به خالق حفظ کنید و حکم به اسقاط نماز در صورت بیماری می دهد.
پاسخ تفصیلی:
ارزش و اهمیت نماز بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست. نماز از ارکان بسیار مهم اسلام است که به پا داشتن آن باعث رضایت و خشنودی خدا میگردد.
نماز عامل اتصال و ارتباط بندگان با خداست. رابطه ای که نباید هیچگاه گسسته شود و تا آخرین لحظه عمر باید پابرجا بماند.
حقیقت نماز، آن رابطه ی قلبی و عملی با خدا است و معجونی است از تمام حرکاتی که برای انسان وجود دارد، از ایستادن، نشستن، خم شدن؛ و دستها و پاها را به صورتهای مختلف حرکت دادن و زبان را با الفاظ گوناگون به سخن درآوردن و مانند آن، یعنی انسان در تمام حالات در یاد او فرو میرود، تمام اعضای او رنگ ایمان پیدا کند و این، خود یک نوع لطافتی است که در فریضه ی نماز در تعدیل حرکات مؤثر خواهد بود. (1)
در میان آن همه دستورهای درخشان علمی و منطقی اسلام، «نماز» به ستون دین لقب گرفته است و پایه ی سایر ارزشها قرار گرفته، نماز نه تنها در اسلام، بلکه در مذاهب دیگر نیز درخشش ویژهای دارد و از آن به عنوان پایه و مایه و اساس فضیلتها یاد شده است هر چند که کیفیت آن مختلف بوده است.
و واقعاً جای حیرت است که "میرزا بهاء" به همان میزان (چند سطر دعا) از نماز نیز راضی نشده و به هیچ وجه زحمت عبادت و توجه به مسائل روحانی را نسبت به پیروان خود حاضر نبوده، و وجوب آنرا در مواردی که ضعفی برای مکلف باشد، ساقط کرده است.
در "گنجینه ی احکام" از قول "عبدالبهاء" نقل می کند که: به راستی می گویم از برای روزه و نماز، عندالله مقامی است عظیم؛ و لکن در حین صحّت فضیلتش موجود و هنگام مریضی، عمل به آن جایز نیست، این است حکم حقّ. (2)
بنابراین کسی که کمترین ضعف بدنی و کسالت دارد، نماز او (چند سطر دعا) هیچگونه فضیلتی نداشته و نباید آن را بجا بیاورد.
"بهاء" در "اقدس" می گوید: «من کان فی نفسه ضعف من المرض اوالهرم عفا الله عنه فضلاً من عنده انّه لهو الغفور الکریم»؛ (کسی که در او ضعفی باشد از جهت مرض و کسالت مزاج و یا از لحاظ پیری و سالخوردگی، خداوند از او نماز و روزه را عفو می کند و این بخشش، فضلی است از جانب پروردگار و او بخشنده و کریم است). (3)
اسلام می گوید: «لا یُکلّفُ الله نفساً الّا وُ سعها»؛ (خداوند کسی را مکّلف به امری نمی کند مگر به اندازه قدرت و توانائی و استطاعت او). (4) روی این منطق کلی: تکلیف هر کسی مطابق توانائی و استطاعت او مقرر شده است ولی در اینجا ملاحظه می فرمائید که: تکلیف نماز و روزه از شخص ضعیف به طور مطلق برداشته شده است، آن هم نمازی که با هر گونه ضعف و ناتوانی می سازد.
اسلام به اندازه ای برای نماز و حفظ ارتباط و ادامه توجه و خضوع و عبادت اهمیت داده است که: در هیچ حالی این عبادت و عمل روحانی را ساقط نکرده و در هر حال به مقتضای حال مکلّف نمازی را معین فرموده است. ولی جناب "میرزا" دستور می دهد که: چون ناتوانی و ضعفی داشتید، لازم نیست ارتباط و علاقه و توجه خودتان را نسبت به خالق حفظ کنید. (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.