پاسخ اجمالی:
روایات اهل بیت(ع)، عموماً و متّفقاً مسح بر کفش را نفى مى کنند، مثلا: در حدیثى از امام صادق(ع) تعبیر عجیبى نقل شده که فرمود: «مَنْ مَسَحَ عَلَى الخُفَّیْنِ فَقَدْ خَالَفَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ کِتَابَهُ وَ وُضُوئُهُ لَمْ یَتُمَّ وَ صَلاَتُهُ غَیْرُ مُجْزِیَة»؛ (کسى که بر کفش مسح کند مخالفت با خدا و پیغمبر(ص) و قرآن مجید کرده و وضویش تمام نیست و نمازش مجزى نمى باشد).
پاسخ تفصیلی:
روایاتى که در منابع اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده و آنها عموماً و متّفقاً مسح بر کفش را نفى مى کنند، به عنوان نمونه:
1ـ شیخ طوسى از ابى الورد نقل مى کند، مى گوید: به امام الباقر (علیه السلام) عرض کردم، ابوظبیان نقل مى کند که على (علیه السلام) را دیدم که آب را ریخت و بر کفش هاى خود مسح کرد، فرمود: ابوظبیان دروغ مى گوید: «أمَا بَلَغَکُمْ قَوْلُ عَلِىٍّ (علیه السلام)فِیکُمْ: سَبَقَ الکِتَابُ الخُفَّیْنِ؟ فَقُلْتُ: هَلْ فِیهِمَا رُخْصَةٌ؟ فَقَالَ: لاَ إلاَّ مِنْ عَدُوٍّ تَقِیَّةً أوْ ثَلْج تُخَافُ عَلَى رِجْلَیْکَ»؛ (آیا به تو نرسیده است که على (علیه السلام) فرمود قرآن مجید (آیه سوره مائده درباره مسح پاها در وضو) بر مسح بر کفش ها پیشى گرفته است، عرض کردم آیا رخصتى براى مسح کردن بر کفش ها وجود دارد؟ فرمود: نه! مگر در برابر دشمنى قرار بگیرى و بخواهى تقیّه کنى یا برف زمین را فرا گرفته باشد و بر پاهاى خود بترسى).(1)
از این حدیث چند نکته استفاده مى شود:
اوّلا: با این که مشهور در روایات اهل سنّت این است که على (علیه السلام) مسح بر کفش را جایز نمى شمرد، چگونه ابوظبیان و امثال او به خود اجازه مى دهند، به آن حضرت دروغ ببندند.
ثانیاً: على (علیه السلام) راه را نشان مى دهد و مى گوید: قرآن مجید بر همه چیز پیشى مى گیرد و چیزى بر قرآن پیشى نمى گیرد. اگر روایتى هم برخلاف قرآن دیده شود، باید توجیه و تفسیر گردد. آن هم در مورد سوره مائده (سوره اى که آیه وضو در آن آمده است) که آیات آن هرگز نسخ نشده است.
ثالثاً: امام باقر (علیه السلام) نیز راه را نشان مى دهد که اگر روایتى درباره مسح بر کفش ها وارد شده باشد، بر ضرورت مانند سرماى شدید که خوف بر پاها وجود داشته باشد حمل مى شود.
2ـ مرحوم صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» در حدیثى از امیرمؤمنان (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «إنّا اَهْلُ بَیْت... لاَ نَمْسَحُ عَلَى الخُفَّیْنِ فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا فَلْیَقْتَدِ بِنَا وَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِنَا»؛ (ما خاندانى هستیم که روى کفش مسح نمى کنیم، هر کس از پیروان ماست به ما اقتدا کند و سنّت ما را بپذیرد).(2)
3ـ در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) تعبیر عجیبى نقل شده که فرمود: «مَنْ مَسَحَ عَلَى الخُفَّیْنِ فَقَدْ خَالَفَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ کِتَابَهُ وَ وُضُوئُهُ لَمْ یَتُمَّ وَ صَلاَتُهُ غَیْرُ مُجْزِیَة»؛ (کسى که بر کفش مسح کند مخالفت با خدا و پیغمبر (صلى الله علیه وآله) و قرآن مجید کرده و وضویش تمام نیست و نمازش مجزى نمى باشد).(3)
با توجّه به روایاتى که از على (علیه السلام) درباره عدم جواز مسح بر کفش ها رسیده به یاد سخنى از فخر رازى مى افتیم که در مورد مسأله جهر و اخفات در بسم الله، با توجّه به این که گروهى آهسته خواندن بسم الله را لازم مى دانستند و امیرمؤمنان على (علیه السلام) جهر را لازم مى شمرد، چنین مى گوید: «من اتخذ علیاً إماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقى فى دینه و نفسه»؛ ( هر گاه کسى على (علیه السلام) را پیشواى دین خود قرار دهد به دستگیره محکمى در دین و نفس خود دست زده است).(4)؛ (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.