پاسخ اجمالی:
بسیارى از فقهاى اهل سنّت مسح بر کفش را در حضر و در سفر مجاز مى شمرند. در حالی که: 1- راویان احادیث مسح بر کفشها، گاهی خدمت پیامبر می رسیدند، امّا على(ع) که دائماً در محضر پیامبر(ص) بود، این سخن را هرگز قبول نداشت. 2- عایشه که غالباً با آن حضرت(ص) بوده، مى گفت: «اگر پاهاى من قطع شود از این خوش تر دارم که روى کفش هایم مسح کنم».3- قرآن وظیفه اصلى را در وضو به وضوح، مسح بر پاها شمرده است. 3- روایاتى که درباره مسح بر کفش ها در کتب منبع برادران اهل سنّت آمده بسیار ضدّ و نقیض است.
پاسخ تفصیلی:
اجماع فقهاى امامیّه به پیروى از احادیث اهل بیت (علیهم السلام) این است که مسح بر کفش مطلقاً جایز نیست، ولى بسیارى از فقهاى اهل سنّت آن را در حضر و در سفر به طور مطلق مجاز مى شمرند، هر چند بعضى آن را منحصر به موارد ضرورت دانسته اند.
در کتاب « الفقه على المذاهب الاربعه» مى خوانیم: مسح بر کفش در مقام ضرورت و اضطرار واجب و بدون ضرورت جایز است هر چند شستن پاها افضل مى باشد.
سپس از «حنابله» نقل مى کند که مسح بر کفش ها از درآوردن آن و شستن پاها افضل مى باشد که اخذ به رخصت و شکر نعمت است و بعضى از اتباع ابوحنیفه نیز با آن موافقت کرده اند.(1)
سپس ادّعا مى کند که مسح بر کفش ها با روایات زیادى ثابت شده که قریب به تواتر است.(2)
و از همه جالب تر این که بحث گسترده اى درباره شروط چنین کفش ها و مقدار مسح و مدّت مسح (چند روز جایز است ادامه داشته باشد) و مستحبّات و مکروهات و مبطلات مسح بر کفش ها و احکام کفشى را که روى کفش دیگر بپوشند و جنس کفش و این که حتماً از چرم باشد یا غیر چرم هم کافى است و حکم کفش هاى شکاف دار و بى شکاف و... که بخش مهمّى از این کتاب را در بر مى گیرد.(3)
از شگفتى هاى این بحث آن است که راویان احادیث مسح بر روى کفش ها، کسانى هستند که گاه توفیق تشرّف خدمت حضرت را داشتند، ولى على (علیه السلام) که دائماً در محضر پیامبر (صلى الله علیه وآله) بود، طبق احادیث معروف اهل سنّت این سخن را هرگز قبول نداشت.
و از آن شگفت انگیزتر این که از عایشه که غالباً با آن حضرت (صلى الله علیه وآله)بوده نقل کرده اند که مى گفت: «لئن تقطع قدماى أحبّ إلىّ من أنْ أمسح على الخفّین»؛ (اگر پاهاى من قطع شود از این خوش تر دارم که روى کفش هایم مسح کنم).
نتیجه اینکه: 1ـ قرآن وظیفه اصلى را در وضو به وضوح، مسح بر پاها شمرده است، (آیه 6 سوره مائده) و تمام روایات اهل بیت (علیهم السلام)و فتاواى فقهاى پیروان آنها بر همین امر استقرار یافته است.
2ـ فقهاى اهل سنّت وظیفه اصلى را غالباً شستن پاها مى دانند ولى اکثر آنها اجازه مى دهند که در حال اختیار روى کفش ها را مسح کنند و بعضى آن را منحصر به موارد ضرورت مى دانند.
3ـ روایاتى که درباره مسح بر کفش ها در کتب منبع برادران اهل سنّت آمده به قدرى ضدّ و نقیض است که هر محقّقى را به شک مى اندازد. بعضى مطلقاً اجازه مسح بر کفش ها را مى دهد و بعضى مطلقاً نفى مى کند و بعضى محدود به حال ضرورت مى کند و مقدار آن را در سفر سه روز و در حضر یک روز تعیین مى نماید.
4ـ بهترین طریق جمع میان روایات آن است که مدار اصلى، مسح بر خود پاهاست (و به عقیده آنها شستن پاها) و به هنگام ضرورت مانند جنگ و سفرهاى سخت که آنها به جاى نعلین، کفش ـ و به تعبیر آنها خفّ ـ مى پوشیدند و بیرون آوردن آن از پا مشکلاتى داشت بر روى کفش (شبیه جبیره) مسح مى کردند.(4)؛ (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.