پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره های جاثیه و ص و قلم، به این مطلب اشاره فرموده که کافران و مجرمان با مؤمنان در زندگی و مرگ یکسان نیستند. مؤمنان در پرتو ایمان و عمل صالح، از آرامش خاصى برخوردارند، به طورى که سخت ترین حوادث زندگى تأثیرى در روح آنها نمى گذارد، در حالى که افراد بى ایمان و آلوده، دائماً در اضطراب اند، اگر در نعمت اند، بیم زوال آن پیوسته آنها را رنج مى دهد، اگر در مصیبت و ناراحتى اند، قدرت مقابله با آن را ندارند. خلاصه، این دو گروه در تمام شئون زندگى و مرگ و عالم برزخ و قیامت تفاوت دارند.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال را مى توان با توجه به آیات 21 ـ 23 سوره «جاثیه» به دست آورد، خداى متعال در نخستین آیه مورد بحث، این دو گروه را در یک مقایسه اصولى در برابر هم قرار داده مى گوید: (آیا کسانى که مرتکب سیئات شدند، گمان کردند آنها را همچون کسانى قرار مى دهیم که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟!)؛ «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُم».
(چه بد داورى مى کنند!)؛ «ساءَ ما یَحْکُمُون».
مگر ممکن است نور و ظلمت، علم و جهل، خوب و بد، ایمان و کفر، یکسان باشد؟ مگر امکان دارد بازتاب و ثمره و نتیجه این امور نامساوى، مساوى گردد؟ هرگز چنین نیست، مؤمنان صالح العمل، از مجرمان بى ایمان، در همه چیز جدا هستند، و ایمان و کفر و اعمال نیک و بد، سرتاسر زندگى و مرگ هر یک از آنها را به رنگ خود درمى آورد.
این آیه همانند آیه 28 سوره «ص» است که مى فرماید: (آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند همچون مفسدان در زمین قرار دهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟!)؛ «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجّار».
یا همانند آیات 35 و 36 سوره «قلم» که مى گوید: (آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مى دهیم؟! شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟!)؛ «أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ».
«اجْتَرَحُوا» از ماده «جرح» در اصل به معنى جراحت و اثرى است که بر اثر بیمارى و آسیب ها به بدن انسان مى رسد، و از آنجا که ارتکاب گناه گوئى روح او را مجروح مى سازد، ماده «اجتراح» به معنى انجام گناه نیز به کار رفته، و گاه در معنى وسیع ترى، یعنى هر گونه اکتساب، استعمال مى شود، و اعضاى بدن را از این نظر «جوارح» گویند که انسان به وسیله آن مقاصد خود را انجام مى دهد و آنچه مى خواهد به دست مى آورد و کسب مى کند.
به هر حال، این آیه مى گوید: این یک پندار غلط است که تصور کنند ایمان و عمل صالح، یا کفر و گناه، تأثیرى در زندگى انسان نمى گذارد، چنین نیست، زندگى و مرگ این دو گروه کاملاً با هم متفاوت است.
مؤمنان در پرتو ایمان و عمل صالح، از آرامش خاصى برخوردارند، به طورى که سخت ترین حوادث زندگى تأثیرى در روح آنها نمى گذارد، در حالى که افراد بى ایمان و آلوده، دائماً در اضطراب اند، اگر در نعمت اند، بیم زوال آن پیوسته آنها را رنج مى دهد، اگر در مصیبت و ناراحتى اند، قدرت مقابله با آن را ندارند، چنان که در آیه 82 سوره «انعام» مى خوانیم: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْم أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»([آرى] آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آنهاست؛ و آنها هدایت یافتگانند!).
افراد با ایمان به وعده هاى الهى دلگرمند و مشمول عنایات خاص اویند، چنان که در آیه 51 سوره «مؤمن» مى خوانیم: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»؛ (ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگى دنیا و [در آخرت] روزى که گواهان به پا مى خیزند یارى مى دهیم!)
نور هدایت، قلب گروه اول را روشن مى سازد و با گام هاى استوار به سوى هدف مقدسشان پیش مى روند: «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»؛ (خداوند ولىّ و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند؛ آنها را از ظلمت ها به سوى نور بیرون مى برد). (1)
اما گروه دوم نه هدف مشخصى براى زندگى مى یابند، و نه برنامه روشنى و در میان امواج ظلمات سرگردانند، «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»؛ ([اما] کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوت ها هستند؛ که آنها را از نور، به سوى ظلمت ها مى برند).
این در حیات و زندگى این جهان، و اما به هنگام مرگ، که دریچه اى است به عالم بقا، و دروازه اى است براى آخرت، قرآن مى گوید: (همانها که فرشتگان [مرگ] روحشان را مى گیرند در حالى که پاک و پاکیزه اند؛ به آنها مى گویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مى دادید!)؛ «الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون». (2)
اما با مجرمان بى ایمان، طور دیگرى سخن مى گویند چنان که در آیه هاى 28 و 29 سوره «نحل» آمده است: (همانها که فرشتگان [مرگ] روحشان را مى گیرند در حالى که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم مى شوند [و به دروغ مى گویند:] ما کار بدى انجام نمى دادیم! آرى، خداوند به آنچه انجام مى دادید عالم است!. [به آنها گفته مى شود:] اکنون از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود! چه جاى بدى است جایگاه مستکبران!)؛ «الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوء بَلى إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ».
خلاصه، تفاوت در میان این دو گروه در تمام شئون زندگى و مرگ و عالم برزخ و قیامت موجود است. (3)
آیه بعد، در حقیقت تفسیر و تعلیلى است براى آیه قبل، مى فرماید: (خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفریده است)؛ «وَ خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ».
(و هدف آن است که هر کس در برابر اعمالى که انجام داده است، جزا داده شود، و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد)؛ «وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون».
سراسر عالم، نشان مى دهد که آفریننده این جهان، آن را بر محور حق قرار داده، و در همه جا حق و عدالت حاکم است.
با این حال چگونه ممکن است مؤمنان صالح العمل، و مجرمان بى ایمان را یکسان قرار دهد، و این امر به صورت استثنائى در قانون خلقت درآید؟
طبیعى است، آنها که هماهنگ با این قانونِ حق و عدالت حرکت مى کنند، باید از برکات عالم هستى و الطاف الهى بهره مند شوند، و آنها که بر ضد آن گام برمى دارند باید طعمه آتش سوزان قهر و غضب خدا شوند، و عدالت همین را ایجاب مى کند.
و از اینجا روشن مى شود که «عدالت» به معنى «مساوات و برابرى» نیست، بلکه، عدالت آن است که هر کسى بر طبق شایستگى هایش از مواهب بیشترى بهره گیرد.
آخرین آیه مورد بحث، نیز توضیح و تعلیل دیگرى است براى عدم مساوات کافران و مؤمنان، مى فرماید: (آیا مشاهده کردى کسى را که معبود خود را هوا و هوس خویش قرار داده؟!)؛ «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ».
(و چون خدا مى دانسته شایستگى هدایت ندارد او را گمراه ساخته)؛ «وأَضَلَّهُ اللّهُ عَلى عِلْم».
(بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده اى افکنده)؛ تا در وادى ضلالت همواره سرگردان بماند «وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً».
(با این حال چه کسى مى تواند غیر از خدا، او را هدایت کند)؛ «فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّه».
(آیا با این همه متذکر نمى شوید؟)؛ و تفاوت چنین کسى را با آنها که در پرتو نور حق، راه خود را یافته اند، نمى فهمید؟ «أَ فَلاتَذَکَّرُون». (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.