پاسخ اجمالی:
مسأله تفاوت مردم در فقر و غنا از قبيل قضا و قدرِ مشروط الهى است؛ يعنى افراد يا ملت هاى سخت كوش معمولا غنى تر و افراد سست و ملت هاى تنبل فقيرترند. مواردى نيز وجود دارد كه فقر از خارج بر جمعيت يا فردى تحميل مى شود كه عدل الهى را زير سؤال نمي برد. شكّى نيست كه خداوند به انسان آزادى داده است. اگر آزادي نمى داد در شرايط اجبارى راه تكامل پيمودنى نبود و نيز شكّى نيست كه گروهى از اين آزادى سوء استفاده مى كنند كه البتّه خداوندِ عادل، سرانجام حق مظلوم را از ظالم مى گيرد و اين همان عدل الهی است.
پاسخ تفصیلی:
مسأله تفاوت مردم در «فقر و غنا» از قبيل قضا و قدرِ مشروط الهى است؛ يعنى افراد يا ملت هاى سخت كوش، منظم و متحد معمولا غنى ترند و افراد سست و ملت هاى تنبل و فاقد نظم و اتحاد فقيرتر و نمونه هاى عينى آن را در اجتماع خود و در ميان ملل جهان مى بينيم و موارد استثنائى نمى تواند اين اصل كلى را به هم بزند.
آرى مواردى نيز وجود دارد كه فقر از خارج بر جمعيت يا فردى تحميل مى شود و استعمار و استثمار از سوى گروهى سبب فقر گروهى ديگرى مى شود. اين نيز چيزى نيست كه مسأله عدل الهى را زير سؤال ببرد، شكّى نيست كه خداوند به انسان آزادى داده؛ چرا كه اگر نمى داد راه تكامل در تحت شرايط اجبارى پيمودنى نبود و نيز شكّى نيست كه گروهى از اين آزادى سوء استفاده مى كنند كه البتّه خداوند عادلِ حكيم، سرانجام حق مظلوم را از ظالم مى گيرد؛ ولى اگر سوء استفاده ها سبب شود كه خداوند آزادى را به كلى از انسان ها سلب كند قافله سير تكاملى انسان لنگ خواهد شد و از سوى ديگر سوء استفاده بندگان از نعمت آزادى لطمه اى به عدالت پروردگار نمى زند.(1)،(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.