پاسخ اجمالی:
مقصود از امر به معروف و نهى از منکر که دو رکن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمایى افراد به کارهاى نیک و سودمند، و بازداشتن آنان از کارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است. در شیوه زندگى دسته جمعى و با وجود سرنوشت مشترک، مبارزه با فساد و دعوت مردم به کارهاى نیک، یک وظیفه خطیر اجتناب ناپذیر است. در چنین اجتماعى تمام افراد، در سود و زیان اعمال یکدیگر کاملا سهیم بوده و در نتیجه عمل یک فرد دامنگیر همه افراد شده و دود آن به چشم همه افراد جامعه می رود.
پاسخ تفصیلی:
از افتخارات انسان این است که دستگاه آفرینش او را آزاد آفریده و دست او را در انتخاب راه و شیوه زندگى، کاملا باز گذارده است. با در نظر گرفتن چنین اصلى، چگونه اسلام دستور مى دهد که افراد با ایمان همدیگر را به کارهاى نیک دعوت کنند و از کارهاى بد باز بدارند؟ آیا اجراى دو اصل امر به معروف و نهى از منکر، مایه سلب آزادى از انسانها و افراد جامعه نیست؟ گذشته از این، اگر همه مردم به چنین وظیفه اى قیام کنند نظامات اجتماعى دچار اختلال و هرج و مرج نمى شود؟
در جواب از این سؤال باید گفت:
مقصود از امر به معروف و نهى از منکر که دو رکن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمایى افراد به کارهاى نیک و سودمند و بازداشتن آنان از کارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است.
پیش از همه، باید دید که آیا اجراى این دو اصل در اجتماعى که افراد آن معمولا همه با هم همبستگى کامل دارند و سرنوشت همه را یک چیز تشکیل مى دهد، به سود جامعه هست یا نه؟ هرگاه اجراى چنین اصلى به نفع اجتماع باشد، باید در این صورت به خاطر فواید مهمّ آن از آزادى فردى کاست و آزادى افراد را در چهارچوب این اصل محدود ساخت.
شیوه زندگى انسان در اعصار کهن به شکل اجتماعات بسیار کوچکى در درون غارها و شکاف کوه ها و داخل جنگل ها بود و تقریباً همبستگى و تشریک مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حکومت نمى کرد.
در چنین زندگى که سرنوشت افراد به یکدیگر چندان بستگى ندارد، شاید مبارزه با فساد و جلوگیرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد.
ولى در شیوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترک، مبارزه با فساد و دعوت مردم به کارهاى نیک، یک وظیفه خطیر اجتناب ناپذیر است.
زیرا در این نوع زندگى، همه افراد یک اجتماع به صورت اعضاى یک خانواده در مى آیند و پیوند وحدت و ارتباط آن چنان در میان آنان محکم و استوار مى گردد که هیچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز کند و خود را از نتایج اعمال خوب و بد دیگران جدا فرض کند.
در چنین اجتماعى تمام افراد، در سود و زیان اعمال یکدیگر کاملا شریک و سهیم بوده و نتیجه عمل یک فرد دامنگیر همه افراد مى شود. این جاست که هر فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر کند - نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زیان کارهاى افراد دیگر دور بدارد؛ روى همین پیوند و ارتباط است که اگر بر اثر خلافکارى برخى، ضربه اقتصادى یا فرهنگى بر پیکر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متضرّر خواهند شد.
انحراف هاى اخلاقى، بسان بیمارى هاى واگیردارى است که - خواه ناخواه - دامن دیگران را نیز مى گیرد; هرگاه میکروب «التور» در نقطه اى پیدا شد، فوراً باید مبارزه پیگیرى بر ضدّ آن آغاز نمود و دیگران را از معاشرت با آن بیمار بازداشت و در غیر این صوت، همه کشور و یا کشورها را فرا مى گیرد.
همچنین، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فکرى و روحى - بسان بیمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گیرد.
فرض کنید یک نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آیا مى توان تصوّر نمود که دختران و پسران آن نقطه که هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاک بمانند، یا این که آنان نیز به مقتضاى طغیان شهوت، به آن نقطه کشیده مى شوند و روز به روز دایره فساد گسترش پیدا کرده و بازار آن داغ تر مى گردد.
این جاست که مى توان گفت اجراى پیگیر اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است که افراد آن در کنار یکدیگر زندگى مى کنند؛ و سکوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقیقت یک فرد مبارز، از حقوق خود و اجتماعى که در آن زندگى مى کند دفاع مى نماید و هرگز نباید اصل آزادى افراد بهانه شود که ما از این وظیفه انسانى شانه خالى کنیم و باید به این نکته توجّه و ایمان داشته باشیم که آزادى افراد تا آن جا محترم است که سلب آزادى از دیگران نکند و مصالح جامعه را به خطر نیفکند.
قرآن مجید با واقع بین خاصّى که از ویژگى هاى این کتاب آسمانى است به این حقیقت اشاره کرده و مى فرماید:
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً»؛ (و از فتنه اى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى رسد [بلکه همه را فراخواهد گرفت, چرا که دیگران سکوت اختیار کردند]).(1)
عین این سؤال را یکى از یاران پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از حضرتش پرسید، ایشان در پاسخ او مثلى را مطرح کرد که خلاصه آن این است:
اجتماع ما بسان کشتى بزرگى است که در آن کالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشینانى نیز همراه دارد. هر فردى از سرنشینان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زیر پوشش «آزادى فردى» بدنه کشتى و یا زیر پاى خود را سوراخ کند و در مقام پاسخ بگوید: من نقطه اى از کشتى را مورد تصرّف قرار مى دهد که زیر پاى من قرار گرفته است، در صورتى که چنین جوابى از این فرد پذیرفته نیست؛ زیرا تنها سلامت خویشتن را به خطر نمى افکند، بلکه او با این عمل سرنوشت همه سرنشینان و کالاهاى تجارتى را به خطر افکنده و همه را به سوى نابودى و نیستى سوق مى دهد.
جامعه ما نیز بسان کشتى است؛ افراد جامعه سرنشینان این کشتى مى باشند; آنان در ضرر و نفع یکدیگر شریک و سهیمند و هرگز نمى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.
روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مکتب هاى امروز جهان یک تفاوت حقیقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است که از ناحیه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع دیگران به خطر نیفتد - هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذیر وارد سازد ـ ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است که مزاحم دیگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد؛ همچنین به سعادت خودش نیز لطمه اى وارد نکند و کارى انجام ندهد که موجب بدبختى او گردد.
مثلا در جهان امروز گرایش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رایج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى این عمل را تخطئه نمى کند، ولى اسلام چنین عملى را که مایه انحطاط فرد و سقوط پرستش کننده است سخت تخطئه کرده و با فشار هرچه بیشتر مانع از انجام چنین اعمالى مى گردد!
امر به معروف و دعوت مردم به کارهاى نیک و بازداشتن آنان از کارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است این است که با زبان نرم و بیان دلنشین برادران دینى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثیر دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع کنند.
این نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ایجاد هرج و مرج نمى کند، امّا درجات بالاتر از این (مانند اجراى مجازات و کیفرها و حدود الهى درباره افراد گناهکار) باید زیر نظر حکومت اسلامى و مانند زمان پیامبر انجام گیرد و هیچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نماید.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.