پاسخ اجمالی:
معاویه براى پیشبرد اهداف و تحکیم پایه هاى خلافت خود، به احکام اسلامى نیز دست اندازى کرد و بدعت هایى را در دین پدید آورد، که مهم ترین آن ها، تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت بود. او در بدعت گزارى هیچ حدّ و مرزى قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز توجه نمى کرد، همانند؛ پوشیدن لباس حریر، استعمال ظروف طلا و نقره و... . مرحوم علاّمه امینى در جلد یازده کتاب نفیس الغدیر با ذکر سند، بدعت ها و فجایع معاویه را جمع آورى کرده است.
پاسخ تفصیلی:
معاویه براى پیشبرد اهداف خویش و تحکیم پایه هاى مقام و موقعیّت خود، که سخت به آن علاقه داشت، به احکام اسلامى نیز دست اندازى کرد و بدعت هایى را در دین پدید آورد که از مهم ترین آن ها انحراف خلافت اسلامى از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادى و موروثى، مخصوصاً انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش براى ولایت عهدى بود.
این خطر به قدرى جدّى و مهم بود که امام حسین(علیه السلام) در جمع عدّه زیادى از صحابه و انصار و فرزندان آنها در منى، با آن که جاسوسان معاویه همه جا مراقب اوضاع بودند، در این باره فرمود:
«فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یَنْدَرِسَ هَذَا الْحَقُّ وَ یَذْهَبَ»؛ (من بیم آن دارم که (در اثر اعمال معاویه) دین اسلام فرسوده گشته و به طور کامل ریشه کن گردد).(1)
معاویه خود تصریح مى کرد که خلافت را نه با محبّت و دوستى مردم و نه رضایت آن ها از حکومت او، بلکه با شمشیر به دست آورده است.(2)
بنابراین، دلیلى ندارد که خواسته هاى ملّت مسلمان را رعایت کند.
«جاحظ» مى گوید: «معاویه آن سال را که به قدرت رسید «عام الجماعة» نامید، در حالى که آن سال «عام الفرقة و القهر و الغلبة» بود، سالى که خلافت به سلطنت و نظام کسرایى تبدیل شد و خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) غصب شد و قیصرى گردید».(3)
معاویه خود را اوّلین «ملک» (شاه) مى خواند.(4)
«سعید بن مسیّب» مى گفت: معاویه اولین کسى بود که خلافت را به سلطنت تبدیل کرد.(5)
«ابو الاعلى مودودى» در کتاب «خلافت و ملوکیّت» چند ویژگى براى تفاوت نظام سلطنتى معاویه با خلافت پیش از وى برشمرده است.
نخست: دگرگونى روش تعیین خلیفه. خلفاى پیشین، خود براى کسب خلافت قیام نمى کردند، ولى معاویه در پى آن بود با هر وسیله اى که شده بر مسند خلافت تکیه زند.
دوم: دگرگونى در روش زندگى خلفا و استفاده از روش پادشاهى روم و ایران.
سوم: چگونگى مصرف بیت المال؛ زیرا در دوران معاویه بیت المال به صورت ثروت شخصى او و دودمان او درآمد و کسى نمى توانست درباره حساب و کتاب بیت المال از حکومت وى بازخواست کند.
چهارم: پایان آزادى ابراز عقیده و امر به معروف و نهى از منکر. این روش از عهد معاویه با کشتن «حجر بن عدى» آغاز شد.
پنجم: پایان آزادى دستگاه قضایى اسلام.
ششم: خاتمه یافتن حکومت شورایى.
هفتم: ظهور تعصّبات نژادى و قومى.
هشتم: نابودى برترى قانون، بر خواسته هاى شخصى.(6)
«ابن ابى الحدید» پس از نقل سخنانى در مورد خلاف کارى ها و بدعت هاى معاویه، مى گوید:
«اعمال خلاف و آشکاراى «معاویه» از قبیل: پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره، جمع آورى غنایم براى خود، اجرا نکردن حدود الهى و مقرّرات اسلام درباره اطرافیان و کسانى که مورد علاقه اش بودند، ملحق کردن «زیاد» به خود و او را برادر خود خواندن، با این که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده بود: «أَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ»؛ (فرزند به همسر ملحق مى شود و سهم زناکار سنگسار شدن است). کشتن «حُجر بن عدى» و یاران پاک او، توهین به ابوذر و او را سوار بر شتر برهنه کردن و فرستادنش به مدینه، ناسزا گفتن به «امیرمؤمنان على(علیه السلام)» و «امام حسن(علیه السلام)» و «ابن عبّاس» بر روى منابر، ولیعهد قراردادن «یزید» شراب خوار و قمار باز و... همه و همه دلیل بر کفر و الحاد او است».(7)
معاویه در بدعت گزارى هیچ حدّ و مرزى قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز وقعى نمى نهاد.
«ابودرداء» مى گوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شنیدم هر کسى از ظروف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنّم درونش را فرا خواهد گرفت». معاویه گفت:
«أَمَّا أَنَا فَلاَ أَرَى بِذَلِکَ بَأْساً»؛ (امّا من براى آن ایرادى نمى بینم!!).
«ابودرداء» پاسخ داد: عجبا! من از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنم تو رأى شخصى خود را اظهار مى کنى! من دیگر در سرزمینى که تو هستى نخواهم ماند!».(8)
مرحوم علاّمه امینى در کتاب نفیس «الغدیر» با ذکر اسناد و مدارک روشن بدعت ها و فجایعى را که شخص معاویه انجام داده جمع آورى کرده است؛ در این جا فهرست آن از نظر خوانندگان عزیز مى گذرد و شرح و تفصیل منابع آن را مى توانند در «الغدیر» جلد یازدهم مطالعه کنند.
این مرد محقّق مى نویسد: «نخستین کسى که آشکارا به شرب خمر و خریدن آن اقدام کرد، معاویه بود.
نخستین کسى که در محیط اسلام فحشا را اشاعه داد، معاویه بود.
نخستین کسى که ربا را حلال شمرد، معاویه بود.
نخستین کسى که ازدواج با دو خواهر را در یک زمان اجازه داد، معاویه بود.
نخستین کسى که سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در باب دیات تغییر داد، معاویه بود.
نخستین کسى که لبّیک را (در مراسم زیارت خانه خدا) ترک کرد، معاویه بود.
نخستین کسى که از اجراى حدود الهى سرباز زد، معاویه بود.
نخستین کسى که اموالى را براى جعل حدیث اختصاص داد، معاویه بود.
نخستین کسى که به هنگام بیعت با مردم بیزارى از على(علیه السلام) را شرط مى کرد، معاویه بود.
نخستین کسى که سرِ یکى از اصحاب پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) (عمرو بن حَمِق) را جدا کرده و در شهرها گردش داد، معاویه بود.
نخستین کسى که خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به سلطنت مبدّل ساخت، معاویه بود.
نخستین کسى که به دین خدا اهانت کرد و فرزند فاجرش را به خلافت برگزید، معاویه بود.
نخستین کسى که دستور داد مدینه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را غارت کنند، معاویه بود.
نخستین کسى که سبّ و ناسزاگویى به على(علیه السلام) را رواج داد، معاویه بود.
نخستین کسى که خطبه نماز عید را (بر خلاف دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله)) بر نماز عید مقدّم داشت، تا بتواند قبل از متفرّق شدن مردم، ضمن خطبه خود، على(علیه السلام) را سبّ کند، معاویه بود».(9)
این تنها بخشى از فجایع معاویه در زمینه تغییر احکام الهى و نقض سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و زیر پا نهادن دستورات خدا بود و اگر کسى تمام تاریخ زندگانى او و سایر بنى امیّه را بررسى کند، باز هم به نمونه هاى بیشترى دست مى یابد و به راستى اگر حکومت این ظالمان بیگانه از اسلام ادامه مى یافت، به یقین چیزى از اسلام باقى نمى ماند و این سخن با مدارک گسترده اى که در دست است، جاى انکار ندارد! و ما تعجّب مى کنیم چرا بعضى اصرار دارند چشم بر هم نهند و با این همه فجایع، باز معاویه و بنى امیّه را بستایند؛ براستى شگفت آور است! انصاف کجاست؟!(10)، (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.